عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود




حضرت امام محمدباقر عليه السلام:

ان اكمل المؤ منين ايمانا احسنهم خلفا.


به درستى كه كامل ترين مؤمنين از نظر ايمان،

كسى است كه خلـــق نيـكـــو داشتــه باشد.

ز جمـــع مـؤمنيـن ايمـــــــــان كـــامل

هرآن كو حسن خلقش گشته حاصل

بحسن خلق هر كس شد مزين

مـر او را كامل ايمانست و متقن



:: موضوعات مرتبط: حدیث , ,
:: بازدید از این مطلب : 906
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 19 تير 1391

 

 

 

 

shahid اس ام اس هفته ی دفاع مقدس

 

یاد و خاطره شهیدان گرامی باد

 

عشق یعنی یک استخوان و یک پلاک

سالهای سال تنهای تنها زیر خاک...

.

چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است

چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده است

روی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌اش

عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است...

.

باز هم در دل جنون آغاز شد / زخم میدانهای مین ابراز شد

باز هم مجنون لیلایی شدیم / بعد عمری باز شیدایی شدیم...

.

باید بهشتی وار در راه خدا رفت / اینگونه در راه حسین سر جدا رفت

باید چو چمران رفت تا اوج رهایی / در باغ آتش سوختن همچون رجایی...

.

روییده ز تربت شهیدان،گل سرخ / پیغام شهید است به دوران،گل سرخ

تا جان دگر فدا کند رهبر را / روییده هزار باغ و بستان،گل سرخ...

.

رفت و برنگشت و این رسم روزگار ماند

چشم جــاده ها هنوز،محو در غبار ماند

این همه شب است و باز،این همه حضور تلخ

فصـل‌هــــای محکـــم خـالــی از بهــار مانـد...

.

ای روشنای خانه امید،ای شهید

ای معنی حماسه جـاوید،ای شهید

چشم ستارگان فلک از تو روشن است

ای برتـر از سـراچه خـــورشید ای شهید

.

ای شهیدان،عشق مدیون شماست / هرچه ما داریم از خون شماست

ای شقایق ها و ای آلاله ها / دیدگانم دشت مفتون شماست...

.

شهادت را نه در جنگ،در مبارزه می دهند

ما هنوز  شهادتی بی  درد  می طلبیم

غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند...

.

دید در معــرض تهدیـد دل و دینش را

رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را

رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر

چفیـه و قمقمه اش کولــه و  پـوتینش را...

.

رفتن به جهاد نفس راهی است بزرگ / از جبهه گریختن گناهی است بزرگ

ما بر سر پست انقلابیم اکنون / خفتن سر پست اشتباهی است بزرگ...

.

کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو / دلم دوباره گرفته زبی‌خیالی تو

تو التماس نگاه کدام پنجره‌ای / که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو...

.

سری که هیچ سرآمدن نداشت،آمد / بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد

بلند شد سر خود را به آسمان بخشید / سری که بر تن خود، خویشتن نداشت آمد...

.

گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است،

وگرنه همه اجـرها در گمنامیست.

محکمه خون شهدا محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه می کشند...

.

ای دوست به حنجر شهیدان صلوات / بر قامت بی سر شهیدان صلوات

خدا میداند اگر پیام شهدا و حماسه های آنها را به پشت جبهه

منتقل نکنیم گنه کاریم...

.

شکر  لله شیعه ای نامی شدیم / اهل جمهوری اسلامی شدیم

از خمـینی درس عشق آموختیم / در تنور جنگ و جبهه سوختیم

بیعتی کردیم با سید علی / راه حق در قول و فـعلش منجلی...

.

چفیه‌ی من بوی شبنم می‌دهد / عطر شب‌های محــرم می‌دهد

چفیه‌ی من،سفره‌ی دل می‌شود / جمعه،با مهدی،مقابل می‌شود...

.

در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است

«امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است»

تا لحظه‌ای پیش دلم گور سرد بود

اینک به یمن یاد شما جان گرفته است

.

تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟ / ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد که آغشته به بوی نفس توست / از کوچه ما کاش گذر داشته باشد...

.

ای دشمن حق ما دلیــر و حق پرستیـم

برگرد ! تا سربند یا زهـرا (س) نبستیم...


 

ای شهید

 

ای روشنای خانه امید،ای شهید

ای معنی حماسه جاوید،ای شهید

چشم ستارگان فلک از تو روشن است

ای برتر از سراچه خورشید  ای شهید

«زهره» به نام توست غزلخوان آسمان

با یاد توست مشعل «ناهید» ای شهید

«قد قامت الصلاه» به خون تو سکه زد

در گسترای ساحت تحمید ای شهید

تیغ سحر ز جوهره خونت آبدار

گشت و شکست لشکر تردید،ای شهید

آئینه‌دار خون تو اند آسمانیان

رنگین‌کمان به شوق تو خندید ای شهید

ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز

فارغ شدند زآفت تهدید،ای شهید

در فتنه‌خیز حادثه‌ها جان پناه ماست

بانگی که در گلوی تو پیچید،ای شهید

صرافی جهان ز تو گر نقد جان گرفت

جام شهادتش به تو بخشید،ای شهید

نام تو گشت جوهر گفتار عارفان

«عارف»زبان گشوده به تأکید،ای شهید

کتاب حماسه های همیشه


 



:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 813
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 19 تير 1391

 

عصا که مالم آدم نبود!

 

شخصی در زمان قدیم که قرآن می‌نوشت.به این آیه رسید که:(عصی آدم ربه فغوی).فکر کرد و گفت:این آیه غلط است.

پس نوشت:«عصا موسی ربه» بعد گفت:عصا که مال آدم نبود،مال موسی بود!

 

علی به من گفت: سلاماً!

مهدی عباسی،سومین خلیفه عباسی بود.او، پسر منحرفی به نام «ابراهیم» داشت که نسبت به حضرت علی(ع) کینه خاصی داشت.وی،روزی نزد مأمون،خلیفه عباسی آمد و به او گفت:در خواب،علی(ع) را دیدم که با هم راه می‌رفتیم،تا به پلی رسیدم.او،مرا در عبور از پل،مقدم داشت.من به او گفتم:تو ادعا می‌کنی که امیر بر مردم هستی؛ولی،ما از تو به مقام پادشاهی سزاوارتریم.او به من پاسخ رسایی نداد.مأمون گفت آن حضرت به تو چه پاسخی داد؟ ابراهیم گفت:چند بار به من سلام کرد و گفت:سلاماً...سلاماً.

مأمون گفت:او،تو را نادانی که قابل پاسخ نیستی،معرفی کرده است،چرا که قرآن در توصیف بندگان خاص خود، می‌فرماید:

(و عبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً)

(بندگان خاص خداوند رحمان،کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می‌روند و هنگامیکه جاهلان آن‌ها را مخاطب سازند،به آن‌ها سلام می‌گویند و با بی اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند.)


 



:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه , ,
:: بازدید از این مطلب : 881
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : دو شنبه 19 تير 1391

 

معراج شهدا در شهر هزار و یک رنگ ما نقطه اتصال زمین به آسمان است؛ معراج شهدا آخرین ایستگاه انتظار شهدایی است که خودشان سال‌ها پیش مهمان خان رحمت و فیض الهی شده و همسفره سیدالشهدا (ع)‌ هستند و پیکرهایشان را به عنوان عطیه‌ای الهی برای این روزهای ما،روزهای غربت و روزمرگی به امانت گذاشته‌اند.


مادری که شهیدش را ازبوی پیراهن شناخت

 

هر روز در این سرا ولوله‌ای است از عنایات و کرامات شهدا؛ کراماتی که با شنیدنشان جز یقین به زنده‌ بودن شهدا نتیجه  دیگری نخواهد داشت.

مطلبی که در ادامه می‌آید،روایت«محمدرضافیاضی»یکی از خادمان معراج از کرامت شهداست.

 

در سال 1371،سربازی که در معراج شهدا خدمت می‌کرد و اسمش«رنجبر» بود،با چشم‌هایی گریان آمد و گفت «شب گذشته در یک رؤیا،یکی از شهدای گمنام به من گفت «می‌خواهند مرا به عنوان شهید گمنام دفن کنند،اما وسایل و پلاکم همراهم است».



 


 



:: بازدید از این مطلب : 706
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : یک شنبه 18 تير 1391

 

ما تا آخر ایستاده ایم...

 

 

 

تو می آیی

 

 

 

  شهیدان نیز باز میگردند  

 

 

 

 

 

و آوینـی روایت می کند

 

  

  فتح نهایـی را...

 



:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 610
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : یک شنبه 18 تير 1391

 

 

 

ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی

ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی،مشهور به «نوبختی»،«روحی» و گاهی«قمی»،در قرن سوم هجری به دنیا آمد و بیست و یک سال نائب سوم حضرت حجت بن الحسن مهدی "عجل‏الله تعالی فرجه‏الشریف "بوده است.

 خاندان نوبختی

نوبختیان از خاندان‏هاى اصیل ایرانى بوده و همواره همنشین و همراه خلفای عباسی بودند. ایشان در اثر قدرت سیاسى،تـوان اقتصادى و شایستگى‌هاى علمى،پایگاه اجتماعى مناسبى داشتند که با تکیه بر آن،در پیش‏برد تفکّر شیعى و حمایت از شیعیان نقش اساسى داشته ‏اند.

نایب سوم

در سال 305 قمری پس از وفات محمد بن عثمان و توسط خود او به طور رسمی به عنوان نایب امام زمان(عج)معرفی شد.

حسین مردی مورد اطمینان و مورد احترام تمام فرقه ‏های اسلام بود.چنانچه از محمد بن عثمان نقل شده است در جواب شیعیانی که از او سؤال کردند بعد از ایشان چه کسی نائب حضرت حجت خواهد بود،پاسخ داده است:«ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی جانشین من خواهد بود،او نماینده بقیة الله و رابط بین شما و آن حضرت خواهد بود.او وکیل و مورد اطمینان است و از هر جهتی امین است در کارهایتان به او مراجعه نمائید و در گرفتاری ‏هایتان به او اعتماد کنید،من مأمور بودم که این مسئله را به شما ابلاغ کنم که کردم...».

حبس نائب امام زمان (عج)

حسین‏ بن روح نوبختى پنج سال از عمر بابرکت خود در زمان نیابت خاص حضرت حجت ـ عجل ‏الله تعالی فرجه‏الشریف ـ یعنی از سال 312 تا 317 قمری را در زندان«مقتدر»خلیفه عباسى، به سر برده است.

در طول بیست و پنج سال خلافت مقتدر،دوازده وزیـر انتخاب شدند که بعضى دو یا سه بار به وزارت رسیدند.در این سال‏ها،مصادره‏ اموال به قدرى رایج بود که ابوالحسن‏ بن فرات،که سه بار وزارت مقتدر را به عهده داشت،دیوان مخصوصى براى درآمدهاى مصادره‏ اى ایجاد کرد و پذیرفت که از این اموال،روزانـه،مبلغى به خلیفه و مـادر و فـرزندانش بپـردازد.در این زمان،مقام وزارت به کسى داده مى‏ شد که قبول می‏کرد نیاز مالى حکومت را برآورد.علت دستگیری حسین بن روح نیز همین امر بود که ایشان قبول نکرد وجوهات شیعیان را به دیـوان حکومتی بدهد.به همین دلیل توسط مقتدر عباسی حاضر شد حدود پنج سال به زندان برود.

  
زندگی مخفی

حسین ‏بن روح پس از انتصاب به نیابت خاص امام ـ عجل ‏الله تعالی فرجه‏ الشریف ـ مجبور شد مخفى شود.در طول دوران اختفاى وى شلمغانى،رابط او با مردم بود.ولى شلمغانى مدتى بعد به افکار حلولى و غلو گرایش یافت و در نتیجه حسین ‏بن روح او را از مقامش بر کنار کرد.

وفات

حسین بن روح نوبختی در ۱۸ شعبان سال ۳۲۶هجری قمری از دنیا رفت.قبر این شخصیت بزرگوار در محله‌ نوبختیه در بازار عطاران یا شورجه بغداد می ‏باشد که هم ‏اکنون زیارتگاه شیعیان مشتاق حضرت حجت بن الحسن العسکری "عجل‏الله تعالی فرجه‏الشریف" است.

 

   

منابع:

خاندان نوبختی:عباس اقبا،تهران،انتشارات ظهوری

آخرین امید:داود الهامی،قم،مکتب اسلام

 

تاریخ اسلام:شماره سیزدهم

 

 



:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 849
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : یک شنبه 18 تير 1391

 

 

 





:: موضوعات مرتبط: گالری , ,
:: بازدید از این مطلب : 851
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391

پیرمرد به من نگاه کرد و پرسید چند تا دوست داری؟

گفتم چرا بگم ده یا بیست تا...

جواب دادم فقط چند تایی

پیـرمرد آهسته و به سختی برخاست و در حالیکه سرش راتکان میداد گفت

تـو آدم خوشبختی هستی که این همه دوست داری

ولی در مورد آنچه که می گویی خوب فکر کن

خیلی چیزها هست که تـو نمی دونی

دوست،فقط اون کسی نیست که تـو بهش سلام می کنی

دوست دستی است که تو را از تاریکی و ناامیدی بیرون می کشد

درست وقتی دیگرانی که تـو آنها را دوست می نامی سعی دارند تو را به درون ناامیدی و تاریکی بکشند

دوست حقیقی کسی است که نمی تونه تو رو رها کنه

صدائی است که نام تو رو زنده نگه می داره حتی زمانی که دیگران تو را به فراموشی سپرده اند

اما بیشتر از همه دوست یک قلب است.

یک دیـوار محکم و قوی در ژرفای قلب انسان ها جایی که عمیق ترین عشق ها از آنجا میآید.

پس به آنچه میگویم خوب فکر کن زیرا تمام حرفهایم حقیقت است

فرزندم یکبار دیگر جواب بده چند تا دوست داری؟

سپس مرا نگریست و درانتظار پاسخ من ایستاد

با مهربانی گفتم:اگر خوش شانس باشم،فقط یکی و آن تـو هستی

بهتـرین دوست کسی است که شانه هایش را به تـو می سپارد و وقتی که تنها هستی تـو را همراهی میکند و در غمها تو را دلگرم میکند.کسی که اعتمادی را که به دنبالش هستی به تـو می بخشد.وقتی مشکلی داری آن راحل می کند و هنگامی که احتیاج به صحبت کردن داری به تـو گوش می سپارد و بهترین دوستان عشقی دارند که نمیتوان توصیف کرد،غیرقابل تصوراست.

چقدر خداوند بزرگ است.

درست زمانی که انتظار دریافت چیزی را از او نداری بهترینش را به تو ارزانی می دارد.

 

آسمان جای عجیبیست نمی دانستم
عـــاشقی کار غـریبیست نمی دانستم
عمــر مدیـون نفس نیست نمی دانستم
عشـق کار همه کس نیست نمیدانستم

چند تا دوست داری که واقعا دوستت دارن؟



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 932
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391

پرسش:

آیا مال و ثروت و مقام دنیوی در آخرت میتواند مایه نجات و سربلندی انسان گردد؟

پاسخ :

خدای متعال در آیات 25-29 سوره «حاقه» می فرماید:«اما كسی كه نامه عملش به دست چپش داده شده،میگوید:ای كاش! هرگز نامه اعمالم به من داده نمی شد»! (واما من اوتی كتابه بشماله فیقول یا لیتنی لم اوت كتابیه). «و ای كاش از حساب خود هرگز خبردار نمی شدم»! (ولم ادر ما حسابیه).«و ای كاش مرگ من فرا می رسید و به این زندگی حسرت بار پایان می داد»! (یا لیتها كانت القاضیه.(
آری،در آن دادگاه بزرگ،در آن «یوم البروز» و «یوم الظهور«،هنگامی كه تمام قبایح اعمال خود را برملا می بیند،فریادش بلند می شود،و پی درپی آه سوزان از دل می كشد،آهی حسرت بار، و ناله ای شرربار دارد،آرزو می كند:با گذشته اش به كلی قطع رابطه كند،آرزوی مرگ از خدا و نابودی و نجات از آن رسوائی بزرگ می نماید،همان گونه كه در آیه 40 سوره «نبأ» نیز آمده است:و یقول الكافر یا لیتنی كنت ترابا:

«كافر در آن روز می گوید:ای كاش خاک بودم و هرگز انسان نمی شدم.» سپس می افزاید:این مجرم گنهكار،زبان به اعتراف گشوده،می گوید:«مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نكرد،وبه درد امروز كه روز بیچارگی من است نخورد»(ما اغنی عنی مالیه).

نه تنها اموالم مرا بی نیاز نكرد و حل مشكلی از من ننمود«كه قدرت و سلطه من نیز نابود شد و از دست رفت»! (هلک عنی سلطانیه.(
خلاصه،نه مال به كار آمد،و نه مقام،و امروز با دست تهی،و درنهایت ذلت و شرمساری،در دادگاه عدل الهی حاضرم.همه اسباب نجات قطع شده،قدرتـم برباد رفته،امیدم از همه جا بریـده است.
در این جا سرگذشت هارون الرشید كه تأكیدی است بر محتوای آیات فوق،و درس عبرتی است برای آنها كه تكیـه بـر مال و مقام كرده،سرتا پا آلـوده غـرور و غفلت و گناهند را، در خاتمه بحث  می آوریم:
در«سفینه البحار»از كتاب«نصائح»چنین نقل شده:

«هنگامی كه بیماری هارون الرشید در خراسان شدید شد،دستور داد:طبیبی از طوس حاضر كنند،و سفارش كرد:ادرار اورا با ادرارجمع دیگری ازبیماران و از افراد سالم،بر طبیب عرضه كنند، طبیب،شیشه ها را یكی بعد از دیگری وارسی می كرد تا به شیشه هارون رسید،و بی آن كه بداند مال كیست،گفت:به صاحب این شیشه بگوئید: وصیتش را بكند؛ چرا كه نیرویش مضمحل شده و بنیه اش فرو ریخته است!

هارون از شنیدن این سخن از حیات خود مأیوس شده و شروع به خواندن این اشعار كرد:

»طبیب با طبابت و داروی خود قدرت ندارد در برابر مرگی كه فرارسیده دفاع كند» «اگر قدرت دارد پس چرا خودش با همان بیماری می میرد كه سابقاً آن را درمان میكرد»؟!در این هنگام،به او خبر دادند:مردم شایعه مرگ او را پخش كرده اند،برای این كه این شایعه برچیده شود،دستور داد:چهارپایی آوردند،گفت: مرا بر آن سوار كنید،ناگهان زانوی حیوان سست شد.
گفت:مرا پیاده كنید كه شایعه پراكنان راست می گویند! سپس سفارش كرد:كفن هائی برای او بیاورند،از میان آنها یكی را پسندید و انتخاب كرد،و گفت:در كنار همین بسترم قبری برای من آماده كنید.سپس نگاهی در قبر كرد و این آیات را تلاوت نمود:(ما اغنی عنی مالیه هلک عنی سلطانیه) و در همان روز از دنیا رفت

 

تفسیر نمونه،جلد 42،صفحه 466

 

 

 

 

 

 




:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 779
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391

 

خبرگزاری مهر:شرکت مخابرات ایران بخشنامه جدیدی را به شرکتهای مخابرات استانی ابلاغ کرد که براساس آن به گفته یکی از مدیرعاملان شرکت مخابرات،سطح کیفیت اینترنت پرسرعت افزایش می یابد.

شرکتهای ارائه دهنده خدمات اینترنت پرسرعت براساس پروانه فعالیت خود ناگزیر به دریافت امکانات فضا و تجهیزات برای ارائه خدمات ADSL از شرکت های مخابراتی هستند و از آنجایی که شرکت مخابرات نیز پس از خصوصی سازی وارد فضای ارائه اینترنت پرسرعت شده است، بحث هایی بر سر ارائه این خدمات میان آنها شکل گرفته است.

در حالیکه شرکت های بخش خصوصی دارای مجوز ارائه اینترنت،عدم توسعه سریع اینترنت پرسرعت و افزایش ضریب نفوذ این نوع اینترنت را به دلیل عدم همکاری های مخابرات میدانند،‌ مدیرعامل شرکت مخابرات استان فارس از ابلاغ بخشنامه ای از سوی شرکت مخابرات ایران به شرکت های مخابرات استانی خبر داد که براساس آن از این پس شرکت های مخابرات استانی مجاز به دریافت هزینه بابت رانژه کردن خطوط مشترکان شرکت های اینترنتی شده اند.

این در حالی است که طبق آیین نامه تعاملی مخابرات و شرکت های PAP‌ - آیین نامه
97 کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات-تا پیش از این شرکت مخابرات موظف بود که ظرف 72 ساعت نسبت به رانژه کردن خط مشترکان PAP و به صورت رایگان اقدام کند.

عبدالعظیم قنبریان

با بیان اینکه این بخشنامه اواخر هفته گذشته به شرکت های مخابرات استانی  ابلاغ شده است ادامه داد:این بخشنامه که پیرو توافق با شرکت های مخابرات ایران و نمایندگان شرکت هایPAP صورت گرفته است شرکتهای مخابرات استانی را مجاز میکند برای رانژه کردن خطوط مشترکان ADSL این شرکتها با توجه به مدت زمان اجرای رانژه هزینه خدمات دریافت کنند که این هزینه میتواند برای رانـژه کردن 24ساعته،48 ساعته و 72ساعته اتصال خطوط مشترکان  متفاوت باشد که با توجه به نیاز شرکتهای PAP‌ هزینه آن باید به مخابرات پرداخت شود.

وی با بیان اینکه شرکتهای اینترنتی برای هر مشترک تنها یک بار هزینه رانژه را متحمل خواهند شد و به طور قطع مبلغ زیادی نیست،افزود:متوسط دریافت هزینه رانژه ازشرکتهای PAP‌ به ازای هر خط مشترک حدود 4 هزار تومان خواهد بود.

قنبریان تصریح کرد:مخابرات بابت رانژه کردن خطوط مشترکان شرکت های PAP بالغ بر 8 هزار تومان هزینه متحمل می شود که با اجرای این بخشنامه نیمی از این هزینه را شرکت های PAP‌ پرداخت خواهند کرد.

به گفته وی این بخشنامه به طور قطع سطح کیفیت و زمان ارائه خدمات را برای مشترکان اینترنت پرسرعت افزایش خواهد داد و در این راستا شرکتهای مخابرات استانی ملزم شده اند با برگزاری نشست با نمایندگان شرکتهای PAP‌ در استانها نسبت به انجام توافق اقدام کنند.

مدیرعامل شرکت مخابرات فارس تصریح کرد
:

این بخشنامه تغییری در نرخ خدمات مشترکان ADSL‌ شرکت های PAP نخواهد داشت.

"رانژه کردن" اصطلاحی رایج در مخابرات ایران است که به معنای انجام سیم کشی در مراکز مخابراتی است.لازم به توضیح است این اصطلاح برای هرگونه سیم کشی در مراکز مخابراتی از جمله خطوط تلفن ثابت و خطوط دیتا،استفاده می‌شود.

 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 737
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 747
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391


مرحوم حاج شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی معروف به نخودکی(1)،از بی نشانان پاک و رها شده از زندان خاک است.پیر روشن ضمیری که آسمانیان او را بهتر از زمینیان می شناختند. بزرگ مردی که علم رابا عمل و بندگی حق رابا خدمت به خلق،همراه ساخته بود.آن عالم پارسا در سال 1279ق در اصفهان دیده به جهان گشود.زبان و ادبیات عرب را دراین شهرفراگرفت و از درس فقه و فلسفه عالم عامل،مرحوم آخوند ملامحمد کاشی،بهره های فراوانی برد.

فلسفه و حکمت را از مرحوم جهانگیرخان قشقایی آموخت؛سپس برای تکمیل معارف دینی روانه نجف اشرف گردید و از خرمن دانش مرحوم حاج سید محمد فشارکی و مرحوم حاج سید مرتضی کشمیری توشه ها اندوخت.استاد او در اخلاق و تزکیه نفس،مرحوم حاج محمد صادق تخت پولادی بود که از هفت سالگی تحت تربیت و مراقبت آن مرد خدا قرار گرفت.در سال 1327 ه.ق، مجاور بارگاه ملکوتی حضرت امام رضا علیه السلام گردید و تا پایان عمر با برکتش در آن جا اقامت گزید.
آن مرد الهی با آن که به عبادت،مجاهدت،ریاضت،زیارت و اعتکاف در مکان های مقدس،سخت مداومت و مراقبت داشت،ولی خود می فرمود:«روح همه این اعمال خدمت خالصانه به سادات و فرزندان فاطمه زهرا(س) است و بدون آن،این گونه اعمال،چون جسمی بی جان است و اثری ندارد.

 


 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391

رمز علم تبدیل مس به طلا و کیمیاگری

شیخ نخودکی اصفهانی از زبان خودش


مرحوم نخودکی می‌فرمایند:

 

«در همین سفر در آن زمان که در صحن عتیق رضوی به تزکیه مشغول بودم،روزی پیری ناشناس بر من وارد شد و گفت:یا شیخ دوست دارم که یک اربعین، خدمتت را کمر بندم.

گفتم: مرا حاجتی نیست تا به انجام آن پردازی. گفت: اجازه ده که هر روز کوزه آب را پر کنم. به اصرار پیر تسلیم شدم!

هر روز علی الصباح به در اطاق می آمد و می‌ایستاد و با کمال ادب می‌خواست تا او را به کاری فرمان دهم و در این مدت هرگز ننشست.

چون چهل روز پایان یافت،گفت:یا شیخ من چهل روز ترا خدمت کردم،حال از تو توقع دارم تا یک روز مرا خدمت کنی.در ابتدا اندیشیدم که شاید مرد عوامی باشد و مرا به تکالیف سخت مبتلا کند،ولی چون یک اربعین با اخلاص به من خدمت کرده بود،با کراهت خاطر پذیرفتم.

پیر فرمان داد تا من در آستانه اتاق بایستم و خود در بالای حجره روی سجّاده من نشست و فرمان داد تا کوره و دم و اسباب زرگری برایش آماده سازم.این کار با آنکه بر من به جهاتی شاق و دشوار بود،به خاطر پیر انجام دادم و لوازمی که خواسته بود فراهم ساختم.

دستور داد تا کوره را آتش کنم و بوته بر روی آتش نهم و چند سکّه پول مس در بوته افکنم و آنگاه فرمود آنقدر بدمم تا مسها ذوب شود.از ذوب آن مسها آگاهش کردم.

گفت:خداوندا،بحق استادانی که خدمتشان را کرده‌ام،این مسها را به طلا تبدیل فرما و پس از آن به من دستور داد بوتــــه را در «رجه» خالی کن و سپس پرسید در رجه چه می بینی؟

دیدم طلا و مس مخلوط است.او را خبر دادم.گفت: مگر وضو نداشتی؟

گفتم:نه.فرمود تا همانجا وضو ساختم و دوباره فلز را در بوته ریختم و در کوره دمیدم تا ذوب شد و به دستور وی و پس از ذکر قسم پیشین،بوته را در «رجه» ریختم،ناگهان دیدم که طلای ناب است.

آنرا برداشتیم و به‌اتفاق،نزد چند زرگر رفتیم.پس از آزمایش،تصدیق کردند که زر خالص است. آنگاه طلا را به قیمت روز بفروخت و گفت:این پول را تو به مستحقان می‌دهی یا من بدهم؟

گفتم:تو به این کار اولی(صاحب اختیار) هستی.سپس با هم به در چند خانه رفتیم و پیر پول را تا آخرین ریال به مستحقان داد،نه خود برداشت و نه به من چیزی بخشید و بعد از آن ماجرا از یکدیگر جدا شدیم و دیگر او را ندیدم.»




:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 817
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391

مشكلات و معضلات مردم و شيعيان در سال‌هاي آغازين دوران غيبت،با ابلاغ پيام‌های شفاهی و يا به وسيله نامه كه به دست امام زمان (عج) می رسيد،و با استفاده از 4 نايب خاص كه توسط خود حضرت انتخاب می شد،رفع می شدند.

 

 

معرفی اجمالی نواب اربعه

 

نواب چهارگانه افرادی هستند كه طبق دستور و فرمايش امام مهدی(عج) واسطه بين مردم و حضرت بودند.


آنچه در اين نوشتار می آيد،معرفی اجمالی نواب اربعه به ترتيب نيابتشان است.



نايب اول

اولين نايب امام عصر(عج)،ابو عمرو عثمان بن سعيد العمير الأسدی است.عثمان بن سعيد برای 3 امام نيابت كرده است.يعنی نايب امام علی النقی،امام حسن عسكری و حضرت مهدی (عج)بوده است و نيابش برای امام زمان(عج) از سال 260 هجری آغاز شد و تا 280 قمری ادامه يافت.
لقب‌های عثمان بن سعيد عبارتند از:
عمری،اسدی،عسكری،سمّان و زيّات.از ميان اين پنج لقب، 3 لقب اول به سبب انتساب وی به قبيله بنی اسد و منطقه نظامی سامراء و نسب خانوادگی اوست.

اما دو لقب ديگر يعنی سمّان و زيّات به اين دليل بوده است كه وی به سبب وحشت از حاكميت استبداد عباسی به منظور تقيّه و مخفی كردن امر نظارت خويش از جانب حضرت ولی عصر (عج) در ظاهر تجارت روغن میكرد و در پوشش روغن‌فروشی به مسؤوليت خطير سفارت می پرداخت و با قرار دادن نامه‌های مردم در ظرف‌های مخصوص حمل آب و پوست‌های مخصوص حمل روغن،به سوی حضرت مهدی(عج) ارسال و جواب اخذ مي‌كرد.
يكی از افتخارات زندگی عثمان بن سعيد اين بود كه وی در زمان 3 امام معصوم(ع) مي‌زيست و آنها را درک كرد و از طرف آن امامان بزرگوار تأييد شده است.عثمان بن سعيد تنها 11 سال سن داشت كه افتخار خدمت به امام هادی(ع) نصيبش شد.
از ديگر افتخارات وی اين بود كه پس از شهادت امام هادی(ع) وكالت خاص امام حسن عسگری را عهده شد.همچنين پس از تولد امام دوازدهم،امام حسن عسگری به عثمان بن سعيد دستور داد تا گوشت و نان بخرد و در ميان تهی دستان تقسيم كند و تعدادی گوسفند به سلامتی امام مهدی(عج) عقيقه كند.
عثمان بن سعيد،مورد وثوق و اعتماد سه امام بزرگوار بوده است و از ناحيه امام هادی(ع)،امام حسن عسگری(ع) و حضرت حجت(عج) در مدج و امانت‌دار بودن و عفيف بودن وی توقيع صادر شده است.
امام حسن عسگری(ع)در سخنانش به احمد بن اسحاق،فرموده است:«عمری و پسرش هر دو ثقه و مورد اعتماد هستند،هر آنچه از سوی من برای تو آوردند،ترديد مكن كه از سوی ما است و هر چه میگويند از جانب ما است.بنابراين سخنان آن دو را بشنو و پيروی آنان نما و بدان كه هر دو امين و مورد اعتماد هستند.»(1)

نايب دوم

محمد بن عثمان بن سعيد العمری، دومين نايب خاص امام مهدی(عج) است كه از سال 280 تا 305 قمری به مدت 25 سال نايب امام عصر (عج) و پل ارتباطی آن حضرت با مردم بود.
ابوجعفر عنوان كنيه محمد عثمان بود كه با القابی مانند عمری،عسكری و زيّات مورد خطاب قرار می گرفت.
نايب خاص امام مهدی(عج) بودن،بزرگترين افتخار زندگی محمدبن عثمان است.همچنين اين عالم فقيه،مورد توفيق امام حسن عسگری(ع) قرار گرفته و توقيع ناحيه حضرت در وصف او و پدرش صادر شده است.(2)
امام مهدی عج در رحلت پدرش «عثمان بن سعيد» به محمد بن عثمان تسليت گفت.(3)

نايب سوم

ابوالقاسم حسين بن روح نوبختی،سومين نايب امام عصر(عج) است كه پس از وفات محمد بن عثمان در سال 305 قمری به اين مقام دست يافت و به مدت 21 سال تا سال 326 قمری راه ارتباط مردم با امام (عج) بود.
كنيه حسين بن روح،ابوالقاسم و لقبش نوبختی بود.
وی مردی انديشمند و پرآوازه بود و پيش از آنكه به مقام سومين نايب خاص امام مهدی(عج) منصوب شود مورد اعتماد و وثوق دومين نايب حضرت هم بود و محمد بن عثمان او را رابط ميان خودش و بزرگان شيعه قرار داده بود و حسين بن روح دستورات و تصميمات اهل بيت(ع) و اخبار نهانی آنها را به نقاط مختلف كشور پهناور اسلامی میرساند و بزرگان شيعه را خبر میكرد.
از افتخارات زندگی حسين بن روح بايد گفت كه وی در زمان خودش دارای شخصيت پرآوازه و معروف بود،چون قبلاً تصدی نيابت خاص محمد بن عثمان را داشت و حتی ناظر املاک محمد بن عثمان بود است و نيز رابط بين محمد بن عثمان و بزرگان شيعه و وكيل از طرف او بود.
همچنين آنقدر مورد احترام و امين مردم بود كه اهل سنت نيز او را تكريم می كردند.در ضمن بايد عنوان كرد كه پيش از رحلت دومين نايب خاص،فرمانی از جانب امام عصر(عج) صادر شد كه به موجب آن جناب محمد بن عثمان دستور يافت تا حسين بن روح را به جای خويش معرفی كند و او نيز چنين كرد.

نايب چهارم

ابوالحسن علی محمد سمری،چهارمين نايب خاص امام مهدی(عج) است كه در سال 326 قمری و به دنبال وفات حسين بن روح به نيابت انتخاب شد و تا نيمه شعبان سال 329 قمري به مدت 3 سال وظيفه انتقال پيام بين شيعيان و امام زمان (عج) را به عهده داشت.
علی بن محمد سمری كه كنيه‌اش ابوالحسن بود،شخصيت وارسته توأم با شكوه و عظمت داشت.
وی از نظر تقوی دارای موقعيت خاص و فوق‌العاده بود.
از كرامت‌های او اين بود كه در بغداد خبر از رحلت «ابن باويه قمی» پدر شيخ صدوق كه در ری زندگی میكرد داد و گفت: «در اين ساعت ابن باويه قمی،چشم از جهان فرو بست» گروهی از شيعيان كه در حضورش بودند،ماه و روز و ساعتی را كه فرموده بود را يادداشت كردند و پس از 17 روز كه خبر رحلت ابن بابويه قمی به بغداد رسيد،ديدند كاملاً با نوشته آن روز كه جناب سمری فرموده بود،تطبيق دارد.
نيابت خاص با رحلت او پايان يافت و پس از آن نيابت عامه آغاز شد و همزمان پايان يافتن غيبت صغری شيعه وارد دوران غيبت كبري شد.
محل نيابت اين چهار تن در بغداد بوده و آنها در همان شهر مدفون شدند و مزارشان در حال حاضر نيز معروف و مشخص است.


پی نوشت‌ها:
1ـ اصول كافی، جلد 1،صفحه 330 و غيبت طوسی،صفحه 219
2ـ رجوع شود به توضيح پيشين
3ـ كمال‌الدين،جلد 2،صفحه 510 و غيبت طوسی،صفحه 220
4ـ برای تحقيق بيشتر به كتاب غيبت شيخ طوسی،صفحه 227 مراجعه كنيد

 فارس

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 844
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : جمعه 16 تير 1391


 امام خمینی(ره) و مردم‏ سالاری و وحدت و انسجام در جامعه اسلامی 

«بخش سوم»


تا اینجا مقدمه بحث‏ بود،از اینجا وارد اصل مسئله می‏شویم که مبانی نظریه چیست؟

چند موردش را خیلی به اختصار عرض می‏کنم.

اولین مبنا برای این نظریه همان مسئله بیعت است و امام بارها حتی در مصاحبه‏ های قبل از ورود به ایران به کلمه بیعت استناد کرده ‏اند.امام نظامی را مردم سالار و توام با دموکراسی می‏دانند که متکی به بیعت ‏باشد بنابر این بیعت مترادف می‏شود با مراجعه به آرا عمومی.ممحض شدن بیعت‏به اهل حل و عقد،یک مفهومی است که در همین مردم‏ سالاری غیر مستقیم و دموکراسی غیر مستقیم وجود دارد و سالها متداول بوده و الان هم هست.بالاخره نمایندگان مجلس انتخاب می‏شوند و با واسطه به وضع قانون می ‏پردازند.در واقع، بیعت‏یک نوع مردم ‏سالاری با واسطه است و اهل حل و عقد افراد شناخته شده قابل قبول در جامعه هستند که چیزی را انتخاب می‏ کنند.در عقبه اولی،عقبه ثانیه و بیعت رضوان هم همه نبودند فقط نمایندگان که افراد مورد قبول مردم بودند با پیغمبر بیعت کردند.یا در مورد امیرالمومنین هم همه در کوفه نبودند . به تعبیر خود امام، مهاجرین و انصار وقتی بیعت کردند دیگر کسانی که اینها را به نمایندگی قبول دارند حق رد و حق اعتراض ندارند.

در اصل ششم قانون اساسی آمده است که کلیه امور متکی به آرای عمومی است.همین عبارت در مصاحبه های امام در پاریس دیده می‏ شود.این نشان می‏دهد که در تدوین اصل ششم قانون اساسی دقیقا از تعبیرات خود امام استفاده شده است و خیلی روشن و واضح است که بیعت می‏تواند یکی از مبانی این اصل باشد.

مبانی دوم مسئله شورا است.در شورا هم این شبهه وجود دارد که مشورت با چه کسی؟ وقتی ما مردم‏سالاری می‏گوییم یعنی همه و وقتی شورا را مطرح می‏کنیم یعنی با صاحب‏نظران. وقتی صاحبنظران مورد قبول مردم نظر می‏دهند،به طور غیر مستقیم نظر مردم است.تا مادامی که تمام افراد جامعه صاحب‏نظر نشده‏اند و به این مرحله از رشد اجتماعی نرسیده‏ایم،چاره‏ای جز مردم ‏سالاری و دموکراسی با واسطه نداریم;نه ما،همه دنیا.سومین مبنا،مبنای امر به معروف و نهی از منکر است که هم مبنای اصل تشکیل حکومت است و هم مبنای نحوه آن. وقتی مردم حق اعتراض دارند،حق رای هم دارند.به این مطلب هم در فرمایشات امام از جمله در "تحریر الوسیله" استناد شده است.

چهارمین مبنا به تعبیر روایی"النصیحة لائمة المسلمین"است،انتقادازمسئولان،منتها در سخنان امام این جمله سر و ته شده بدون این که در معنا تغییری داده بشود.قسمتی از فرمایشات امام همزمان با هشت‏سال جنگ تحمیلی و مقاومت ‏شکوهمند ملت ایران است که بسیار دقت می‏کردنددولت تضعیف نشودودرآن مدت مسئله مبانی مردم‏ سالاری رابه گونه ‏ای مطرح نمی‏کردند که ملت دربرابردولت قراربگیرد.چون اگر مسئله راازحوزه اندیشه وفکر بیرون ببریم و ژورنالیستی و روزنامه ‏ای(یا روزی نامه ‏ای)بکنیم آن وقت معنای آن رو در رو قرار دادن مردم و دولت می‏شود. مرتب بگوییم مردم مردم مردم.

گویا دولت ‏یک راهی می‏رود مردم راه دیگری.اِبا داشتند ازاین که مردم در برابر دولت مطرح بشوند. و می‏ گفتند:مردم از دولت‏اند و دولت از مردم;مردم پشتیبان دولت‏ اند و دولت‏ خدمتگزار مردم.در این جا مسئله نقد دولت‏ به این صورت مطرح می ‏شد که دولت‏ باید خدمت‏گزار مردم باشد و نباید از مردم جدا بشود.

درآن زمان،عده ‏ای به دلایلی دولت رادوست نداشتند وامام به اینها بهانه نمی‏دادکه از فرمایشات امام در مخالفت‏با دولت استفاده کنند.آن موقع دولت‏یک تنه در برابر دنیا ایستاده بود،تمام دنیا صدام را تقویت می‏کردند.

مبنای پنجمی که برای اندیشه امام از فرمایشات می‏توان استخراج کرد مسئله رضایت عمومی است;یعنی عملکرد نظام اسلامی باید به گونه ‏ای باشد که عموم راضی باشند.

وقتی این قسمت از بحث مطرح می‏شود معمولا این سوال مطرح می‏گردد که اگر مردم نخواستند چی؟! جواب این سوال روشن است;چرا باید نظام کاری کند که مردم نخواهند،نظام باید کار خودش را تصحیح کند،باید به گونه ‏ای عمل کند که مردم بخواهند،نظام باید رویه ‏اش را تصحیح کند.رویه ‏اش را تصحیح کند به این معنا نیست که از اسلام و احکام اسلام دور بشود بلکه باید روش های اجرایی خودش را تصحیح بکند که رضایت عمومی را همراه داشته باشد.حاکم مالک اشتر باشد یا دیگری رضایت عمومی را داشته باشد.

اصلا شاهکار اصلی امام این بود که توانست کاری کند که مردم بگویند اسلام.تأسیس جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی هم از کارهای امام بود اما کار اصلی امام در نظام سیاسی این بود که مردمی را تربیت کرد که گفتند فقط اسلام.

این شاهکار امام است.در یکی از مصاحبه‏ ها خبرنگار از امام سوال می‏کند که شما چه سمتی را درنظام و دولتی که تشکیل می‏دهید می‏ پذیرد؟ امام می‏ فرمایند من هیچ مسئولیتی نخواهم داشت.کار اصلی من نظارت بر همه امور و ارشاد است.یعنی اگر مسئله ارشاد فراموش بشود این سوال پیش می‏آید که اگر مردم نخواستند چی؟

بنابر این،پیش فرض مشروعیت نظام،مردم‏ سالاری و جمهوری اسلامی این است که مردم، مردمی مسلمان،اسلام‏ خواه،خداجو و ملتزم به احکام اسلام و شرعیت اسلام باشند و اگر این پیش فرض از دست رفت‏باید دو مرتبه احیا بشود.لذا این تضمین و تامین بزرگ‏ترین کاری است که در نظام اسلامی انجام می‏گیرد.

 

 

 


حجت الاسلام والمسلمین عمید زنجانی

 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 732
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : جمعه 16 تير 1391

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com