حکایتی از گلستان سعدی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



شبى در بیابان مکه،از بی‌خوابی پای رفتن‌ام نماند.

سر بنهادم و شتربان را گفتم:دست از من بدار).  

پاى مسکین پیاده چند رود؟ * کز تحمل ستوه شد،بُـختى(۲)

تـا شود جسم فـربهى لاغـر * لاغـرى مـرده باشد از سختى 

ساربان گفت:اى برادر! حرم در پیش است و حرامى در پس(۳).

اگر رفتى،بـردى و گر خفتى،مردى. 

 

خوش است زیر مغیلان  به راه بادیه خفت*شب رحیل، ولى ترک جان بباید گفت (۴)

توضیحات:

 (۱) دست از من بدار: آسوده‌ام بگذار و دست از سرم بردار

(۲) بختی:(به ضم اول) نوعی شتر دوکوهانه‌ی قوی‌هیکل خراسانی‌ست.سعدی درجای دیگر گوید:«ما به سختی نمردیم و تو بر بختی بمردی!».معنی بیت:راهی را که شتر قوی به سختی می‌پیماید،ضعیف پیاده‌پای چه‌طور طی کند؟

 

(۳) حرم:(این‌جا) مکه * حرامی: دزد و راهزن

(۴) مغیلان: درختی‌ست خاردار * رحیل: عزیمت * معنی بیت: خسته‌گی سفر را شباهنگام با خفتن به زیر درخت مغیلان به در کردن،نکوست،اما باید خطر حمله‌ی رهزنان و ناگزیر،مرگ را نیز به جان خرید






:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه , ,
:: بازدید از این مطلب : 345
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com