از امام صادق(ع) پرسیدند: آیا این حدیث نظر کردن به عالم عبادت می باشد،درست است؟
امام(ع) فرمودند:نه کلیت ندارد،هر عالمی اینجور نیست.
این مخصوص عالمی است که اگر به او نگاه کنی،تـو را به یاد آخرت بیندازد.
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت،طوریکه فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود.
این استاد برجسته اخلاقی،مباحث را چنان رسا ارائه میداد که در دل مینشست و این به صورتی است که حتی هماکنون نیز پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان نشستن
خالی از لطف نیست.
از کتاب خطی «جواهرالاخبار» حدیثی برایتان میخوانم تا انشاء الله بانی پیدا شود و این کتاب را چاپ کند.
دنیـا قائم به چهار چیـز است
رسول خدا(ص) فرمودند:«دنیـا قائم به چهارچیز است».
اگر ستون ها را ببرند،سقف فـرو می ریزد.
دنیا هم همین طور است،چهارستون دارد،اگر یکی از این چهارستون از بین برود،دنیـا به قهقری بر میگردد.
اوّل: برکت علماء
اوّلین ستون دنیـا چیست:
برکة العلماء،برکت علماء،البته علمای خوب،نه علمای دنیا گرا و تشنه قدرت،علمای خوب،عالم ربانی که مردم را تربیت می کنند.
امثال حاج مرتضی زاهد که در حال سکرات فرمودند:من پنج هزار نفر را تربیت کرده ام.
آیت الله بهجت،امام خمینی،آیت الله حسن زاده آملی،حاج مرتضی زاهد،اینها عالم ربانی اند.
عالمی که به یک اداره ای برود و نماز خالی بخواند که عالم ربانی نیست(برای مردم صحبت نکند)،چند تا مسجد و چند تا اداره نماز میخواند،نمازها را تندتند میخواند از
این اداره میرود و به آن اداره،و از آن اداره به این اداره.به گفته بعضی ها اینها نباشند بهتر هم هست.
ما که می گوییم علما،منظورمان علمایی هستند که به مردم خدمت می کنند،حالا خدمت علمی،خدمت کمک رسانی،خدمت دینی،خدمت مالی و غیره.
عالم ربانی،عالمی است که وقتی نگاهش می کنی یاد خدا بیفتی.
بالاخره عالم ربانی،عالمی است که وقتی نگاهش می کنی یاد خدا بیفتی،نه عالم ژیگول،که زلفش را ریخته روی صورتش،وسط نماز موبایلش زنگ می زند،شلوارش اتو کشیده و این دستش روزنامه و آن دستش کیف،و ماشین بنزش را کنار خیابان پارک می کند،میرود داخل سوپرمارکت و میگوید: 5 کیلو گوشت،یک کیلو کره، دو تا بسته سیگار خارجی بده!
اگر من باشم که اینها را تیرباران می کنم.اگر من باشم که روزی صد تا از این جور آخوندها را می کُشم البته من با گفتن این حرف ها دشمن هم پیدا می کنم این حرف ها پخش هم می شود،اگر مرا نکشند خوبه! برکت علما،برکت علما را حفظ کنید البته نه هر عالمی.
نظر کردن به کدام عالم عبادت است؟
از امام صادق(ع) پرسیدند: این حدیث نظرکردن به عالم عبادت است درست است؟
حدیث دارد که «النظر الی وجه العالم عباده»،شما بروید قم آقای بهجت را نگاه کنید،مراجع را نگاه کنید،همین که نگاه می کنید ثواب می برید.حتی در خانه عالم،البته خانه های قراضه ای مثل خانه حاج مرتضی زاهد،نه خانه ای که از کوچه سنگ کرده سنگ مرمر! خانه های قراضه،خانه حاج مرتضی زاهد را بروید در حمام گلشن ببینید،ثواب می برید.نظر کردن به خانه عالم عبادت است.«النظر الی باب العالم عباده»
از امام صادق(ع) پرسیدند: آیا این حدیث نظر کردن به عالم عبادت می باشد،درست است؟ امام (ع) فرمودند: نه کلیت ندارد،هر عالمی اینجور نیست.«الذی اذا نظرت الیه ذکرک الاخره»،این مخصوص عالمی است که اگر به او نگاه کنی،نگاه به او،تو را به یاد آخرت بیندازد.
یک آقایی از بس کارش شلوغ بود،مردم به شک افتاده بودند،لذا چند نفر رفتند خانه آقا و گفتند: آقا مطلبی داریم.فرمود: بفرمایید!
گفتند:ما آمده ایم بگوییم اگر خبری نیست و عالم دیگری نیست،به ما بگویید تا ما هم خودمان را بیخود معطل نکنیم! مریدان به شک افتاده بودند،چون که می دیدند این آقا مرتب می گوید دنیا بد است،ولی خودش در دنیا غوطه ور است مرتب از دنیا بد می گوید، و از عرفان سخن میگوید،امّا خانه خالیش سیصد،چهارصد میلیون می ارزد و بعد هم می گوید دنیا بد است!
حالا غرض این است که عالم باید به حرف هایی که میزند عمل کند.والا اگر بگوید دنیا بد است،امّا خودش ماشین چه و خانه چه و چنین و چنان باشد که نگاه کردن به آن عالمی که با نگاه کردن به او به یاد خدا نیفتی،«النظر الیه فتنه» (نگاه کردن به او فتنه است) چون که به او نگاه می کنی،به شک می افتی و هلاک می شوی.با خودت
میگویی معلوم میشود خدایی نیست.این آخوندها بیخود ما را معطل کرده اند.
لذا بگردید گوشه و کنار،بحمدالله در تهران علمای خوب زیاد هستند در هر محلی بپرسید(پیدا کنید) علمایی که قدیمی هستند،علمایی که از آنها می توانیم استفاده کنیم مثل حاج آقا ضیاء آبادی که بعضی ها از اینجا میروند تجریش،مسجد علی بن موسی الرضا(ع) تا پشت سرش نماز بخوانند.از اینجا می روند برای نماز پشت سر ایشان. بله،ما ملاهایی داریم که افراد از راه دور به مسجد آنها می روند.بله به آنجاها بروید.
اهمیت وجود روحانی در جامعه
استاد ما آقای برهان می گفت:
مرا از طرف مرحوم آیت الله اصفهانی برای تبلیغ به هندوستان فرستادند.
یک روز در خیابان فیلی دیدم،تعجب زده به دنبال فیل به راه افتادم که چه هیکل و چه قیافهای دارد.
ناگهان متوجه شدم که عده زیادی هم به دنبال من به راه افتادهاند و در حال تماشا کردن من هستند.
بله من تماشای فیل میکردم و هندیها که تا به حال آخوند ندیده بودند مرا تماشا میکردند.
بله،آخوند هم تماشا دارد.الان آخوند در دنیا صدا کرده است.
همین عمامه پدر دنیـا را درآورده است.
امام چه کرد! هرچه هست زیر این عمامه است.
این عمامه نمیدانید که دنیـا را چه کرد.
کتابی در شرح حال آقای فلسفی است که این ماجرا را از آنجا نقل میکنم.
داستان شیرینی است.
روزی آقای فلسفی در ایام جوانی با اتوبوس به مشهد میرفتند.
یکی از مسافرین اتوبوس که کلهاش بوی قرمهسبزی می داده،تصمیم میگیرد که آقای فلسفی را دست بیندازد.
برای همین شروع میکند از مسافرها پرسیدن که آقا شغل شما چیه؟
یکی گفت من تاجرم،یکی گفت من دکترم،یکی گفت من مهندسم.
تا اینکه نوبت به آقای فلسفی میرسد،از او می پرسد:
آقا شما چه کاره هستید؟ آقای فلسفی هم میگوید:من آخوندی میکنم.
آن شخص با حالت تمسخرآمیزی میگوید:ما آخوندی میکنیم،بروید پی کارتان،دست بردارید از این آخوندی!
مگر آخوندی هم در این مملکت شغل است؟ جل و پلاستان را جمع کنید و بروید پی کارتان!
و شروع میکند به مسخره کردن آقای فلسفی،آقای فلسفی هم هیچ نمیگویند.
اتوبوس همچنان حرکت میکند تا اینکه به نقطهای میرسد که سیل در آنجا راه افتاده بود.
شدت سیل به حدی بود که مجبور میشوند برای اینکه غرق نشوند،درهای اتوبوس را باز بگذارند تا از یک طرف سیل بیاید و از طرف دیگر برود.
ناگاه صندوق پرتقال یکی از مسافرین،همراه سیل بیرون میرود و پرتقالها روی آب شناور میشوند.
مسافرین اتوبوس دیگری که آنها هم به خاطر سیل مجبور شده بودند بایستند،پرتقالها را برداشتند.
در این حال آقای فلسفی بلند فریاد میزنند که:«این پرتقالها صاحب دارد.»
کسانی که پرتقالها را برداشته بودند،آنها را پس میدهند.بعد آقای فلسفی به آن آقا میگوید:
«آقا،ما آخوندیگری میکنیم یعنی این.یعنی کار ما این است که بگوییم این حـرام است و این حـلال»
خدا در قرآن از کار ما تعریف میکند،آنجایی که میفرماید:«و من احسن قولا ممن دعا الی الله.»
بهترین مردم از حیث گفتار آن کسی است که به سوی خداوند دعوت میکند.»
که این آیه تعریف از طلبهها و آخوندها میباشد.
«آشیخ علی اکبر تبریزی» پنجاه شصت سال پیش در مسجد میگفت:
«آخوند را مسخره میکنی؟وقتی بمیری باید اوّل آخوند شوی،بعد داخل قبر بروی!»
مستحب است که میت مـرده اگر مـرد است،یک عمامه دور سرش بپیچند.
پس زمانی که به دنیـا میآیی محتاج آخوندی که اذان و اقامه در گوشت بگوید،وقتی هم که بمیری باز محتاج آخوندی که بیاید برایت تلقین بگوید و نماز میت بخواند.اصلاً اگر
آخوند نباشد دنیـا نمیگردد.
آخوند بود که پدر آمریکا را درآورد و لانه جاسوسی را تسخیر کرد.
بعضیها خیلی بیادب هستند،وقتی به یک روحانی میرسند او را مسخره میکنند.
یک تاکسی به آخوندی اهانت کرده بود و عقب عقب آمده بود آخوند هم نمیدانست خوشحال شده بود که بالاخره یکی پیدا شد که ما را سوار کند،با خودش گفت: الحمدالله این آدم خوبی است.
میخواهد مرا سوار کند.
راننده تاکسی بعد از اینکه به آن فرد رسیده بود گفته بود:
«آمدهام به تو بگویم سوارت نمیکنم!»امّا این آخوند هم از آن آخوند زرنگها بوده گفته بود:
«من هم به تو میگویم که از سال 57 که سوارتان شدهایم دیگر پیـاده نمیشویم!»
با این حرف پدر آن راننده را درآورد!
به آمریکا هم بگویید که ما دیگر پیـاده نمیشویم.
اینکه امام فرمودند:
«آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» یک سخن اساسی و ریشهای است،بیخودی که نیست.
چرا؟ چون روحانی مربوط به انبیاء است.
اگر روحانی و عالم نبود،ما دین نداشتیم.
به برکت علماست که دین دست به دست از انبیاء به ما رسیده،امثال مرحوم مجلسیها،مرحوم سید مرتضیها،سید رضیها،کلینیها،مراجع تقلیدها،آقای بروجردیها، آسیدحسین اصفهانیها،مراجع فعلی،رهبرکبیر انقلاب،آیتالله کاشانیها،مرحوم مدرسها،شیخ فضل الله نوریها به خاطر اسلام خون دادند و کشته شدند تا توانستند درخت اسلام را آبیـاری کنند و اینکه ما امروز راحت و آسوده در اینجا نشستهایم،به برکت این خونها است.
کجا مسجدها این جور بود؟ یک حصیر در آن میانداختند.
سگ و گربه به داخلش میرفتند.خادم نداشت.
مردهایی که زنهایشان از خانه بیرونشان میکردند،به مسجد میآمدند و شب در مسجد میخوابیدند.
روزی یک نفر در مسجد خوابیده و حوصلهاش سر رفته بود،به بغل دستیاش گفت:تو چند تا زن داری؟
گفت: یکی گفت: برو و یک زن دیگر هم بگیر،روزیاش با خداست.
او هم گوش کرد،یک زن دیگر گرفت،زنها با هم دعوایشان شد و شب شوهرشان را از خانه بیرون کردند.
شوهر هم هر جا گشت اتاق گیرش نیامد،به همان مسجد آمد.
دید رفیقی که به او گفته بود زن بگیر در مسجد است.به او گفت:چرا این حرفها را به من زدی؟
او گفت:من تنها بودم و میخواستم یکی پهلویم باشد،برای همین به تو گفتم برو و یک زن دیگر بگیر!
پس کسانی که دو تا زن میگیرند، شبها باید بروند در مسجد بخوابند.
هر چند حالا در مساجد قفل است و کسی را راه نمیدهند.
حتی جنازه هم نمیگذارند در مسجد باشد.
قدیم اگر کسی شب میمرد،جنازهاش را در مسجد میگذاشتند،امّا الان باید تلفن بزنند و جنازه را به سردخانه ببرند.
پس دنیـا به چند چیز قائم است:چهارچیز.
اوّل علمای خوب،در این حدیث علمای مطلق آمده،امّا من شرح دادم.
علمایی مثل علمایی که در قدیم داشتیم و حالا هم داریم.
توصیه ای برای پیشرفت در زندگی
اوّلین عملی که باعث خوب شدن کار و بار انسان میشود،راضی نگه داشتن پدر و مادر است.
دوّمین عمل نماز اوّل وقت است.نماز اوّل وقت هم در اینکه کارتان خوب شود مؤثر است.
کسانی که به هر دری میزنند،ولی کارشان درست نمیشود برای این است که نماز اوّل وقت نمیخوانند.
جوانها به شما توصیه میکنم اگر میخواهید هم دنیـا داشته باشید هم آخرت،نماز اوّل وقت بخوانید.
=========
http://hodat.ir
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 754
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0