خدایا
مگذار،برای پناه از خطر دعــــــــا کنم.
بگذار،در مقابل خطر،بی ترس و بیم باشم !
مگذار،چاره های رنـج را جستجو کنم .
بگذار،دلی تمنا کنم که بر رنج فائق بیابد !
مگذار،که در رزمگاه زندگی هم ڀیمان ها را به طلبم .
بگذار،بر نیروی خویش متکی باشم !
مگذار،که در اضطـراب تـرسنـاک،نجـــات را آرزو کنم
بگذار،تمنـای تحمل و حصول آزادی را داشته باشم !
مگذار،بـزدل بوده برکت تـو را فقط در کامروایی بدانم .
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 872
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 12 مرداد 1391
|
|
با مردم آنگونه نشست و برخاست کن که دوست داری، با تو رفتار کنند.
.
بخشش پیش از درخواست، بزرگترین بزرگواریهاست.
.
شوخی، بزرگی و ابهت را از میان میبرد. شخص
ساکت از بزرگی و وقار بیشتری بهرهمند است.
.
سرآمد عقل، برخورد نیکو و شایسته با مردم است.
.
گنــاه و اشتبــاه دیگــران را به زودی سـرزنش مکن و
میان او و اشتباهش راهی برای عذرخواهی قرار بده.
.
والاترین جایگاه نزد خداوند از آنِ کسی است که به
حقــوق مــردم آشنـا باشد و در برآوردن آن بکـوشد.
.
بخل،سرآمد همه بـدیها و زشتیهاست و
محبت و دوستـی را از دلـها بیـــرون میکند.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
حدیث ,
,
:: بازدید از این مطلب : 812
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 12 مرداد 1391
|
|
موضوع این نوشتاردعایی است منسوب به امام سجّاد(ع)که آن حضرت به خداوند عرضه میدارد: “خدایا من در کلبه کوچک خود چیزی دارم که تو در عرش خودت هم نداری:من چون تویی را دارم و تو مثل خودت را نداری!”.
این جمله به صورت های مختلفی در بین بعضی از افراد شنیده می شود از جمله:
۱.“همان متن دعایی که در بالا نقل شده است”.
۲.“خدایا من در این خانۀ درویشی خود چیزی دارم که تو در عرش آسمانیت آن را نداری من خدایی مثل تو دارم ولی تو خدایی مثل خود نداری”.
۳.”خدایا من در کلبه گدائی خود چیزی را دارم که تو در عرش کیریائی خود نداری من چون تویی دارم و تو چون خود نداری”.
اما گوینده این سخن کیست؟بعضی این سخن را به امام سجاد(ع) و در جای دیگری به امام جعفر صادق(ع)و بعضی آن را به حضرت موسی(ع)[۱] نسبت داده اند،اما هیچ آدرسی برای این نسبت بیان نشده است.به هر حال علی رغم جست و جوهای فراوان دلیلی برای استناد این سخن به یکی از ائمه معصومین(ع) پیدا نکردیم.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 818
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 11 مرداد 1391
|
|
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
مناسبت ها ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1339
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 9 مرداد 1391
|
|
![](http://m-farhangi.iut.ac.ir/edare/uploads/fck/9%2824%29.jpg)
حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر امت
سخن از حضرت خدیجه،سخن از یک دنیا عظمت و پایداری و استقامت درراه هدف است.به حق قلم فرسایی در باره کسی که خداوند بر او سلام و درود فرستاد،بسی مشکل است.اما به مصداق«مالا یدرک کله لا یترک کله،»به بررسی گوشه هایی از شخصیت و زندگی این بزرگ بانو می پردازیم:
ولادت و خانواده
حضرت خدیجه(س)68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد.خانوادهای که خدیجه را پرورش داد،از نظر شرافت خانوادگی ونسبت های خویشاوندی،درشمار بزرگترین قبیله های عرب جای داشت.این خاندان درهمه حجاز نفوذ داشت.آثار بزرگی ونجابت و شرافت از کردار و گفتار خدیجه پدیدار بود.
حضرت خدیجه(س) از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش بـودند.پدرش خویلدبن اسدقریشی نام داشت.مادرش فاطمه دختر زائد بن اصم بود.
اخلاق حضرت خدیجه (س)
حضرت خدیجه(س)در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود.او به فضیلت اخلاقی و پذیرایی های شایان بسیار معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وی حسد می ورزیدند.
دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقی زبانزد و نمونه بود و به حق ایشان کفو خوبی برای پیامبر(ص) بود.بی تردید میتوان گفت که این سجایا و فضایل اخلاقی سبب شد تا خدیجه برای همسری پیامبراکرم(ص)شایسته شمرده شود.طبق روایات،او برای پیامبراکرم(ص) یاوری صادق بود.
حضرت خدیجه(س) در دوران جاهلیت
حضرت خدیجه علیهاالسلام در دوران جوانی با تشکیل کاروانهای تجاری به کسب درآمدپرداخت. وی با مدیریت و درایتی قوی و به دور از رسم تاجران زمانه که رباخواری را از اصول ثروت اندوزی قرار داده بودند،به تجارت روی آورده بود.
تاریخ نگاران،بارها از او با عنوان هایی همچون «بانـوی دوراندیش و خردمند»یا«بانـوی عاقل» یاد کرده اند.حضرت خدیجه علیهاالسلام یکی از ثروتمندترین مکه بود،ولی هرگز از یاری فقیران روی برنگرداند و خانه اش همواره کعبه آمال مردم بینوا و پناهگاه نیازمندان بود.کرم،سخاوت، دوراندیشی،درایت،عفت و پاکدامنی،از وی بانـویی پرهیزکار و مورد احتـرام ساخته بـود.لقب «بانـوی بانـوان قریش»که درآن زمان به وی داده شد،نشان دهنده جایگاه او درمیان مردم است.
آیا حضرت خدیجه (س) قبل از پیامبر (ص) ازدواج کرده بود؟
معروف است که حضرت قبل از ازدواج با پيامبر صلی الله عليه و آله دو مرتبه ازدواج نمودهاند.
هرچند این مطلب که پیامبراکرم(ص)سومین همسر خدیجه بود،نزد عامه و خاصه معروف است; ولی مورد تأیید همگان نیست.
جمعی از مورخان و بزرگان،نظرمخالف دارند;برای مثال «ابوالقاسم کوفی»،«احمدبلاذری»،«علم الهدی»،(سیدمرتضی)درکتاب «شافی» و«شیخ طوسی» در «تلخیص شافی» آشکارا میگویند که خدیجه،هنگام ازدواج با پیامبر،«عذرا» بود.
این معنا را علامه مجلسی نیز تأیید کرده است.او می نویسد:«صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله،خواهر خدیجه بودند.
برخی از معاصران نیز چنین ادعا کرده اند و برای اثبات ادعای خود کتابهایی نوشته اند.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 886
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 9 مرداد 1391
|
|
مناجات المحبین از دعای خمس عشره امام سجاد علیه السلام
به نام خداى بخشاینده مهربان
اِلهى مَنْ ذَاالَّذى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً وَمَنْ ذَاالَّذى
خدایا نیست که شیرینى محبت تو را چشیده باشد
و جـز تو آهنگ دیگرى را بکند و کیست که به مقـام
اَنِسَ بِقُرْبِکَ فَابْتَغى عَنْکَ حِوَلاً اِلهى فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَیْتَهُ
قرب تو انس گرفته باشد و درصدد روگرداندن از
تو باشد خدایا قـرار ده ما را از زمره کسانى که
لِقُرْبِکَ وَوِلایَتِکَ وَاَخْلَصْتَهُ لِوُدِّکَ وَمَحَبَّتِکَ وَشَوَّقْتَهُ اِلى لِقآئِکَ
براى قرب و دوستیت برگزیدهاى و براى عشق و محبتت
خالصش گـردانده و به دیـدارت شائقش کـرده و به قضـا
وَ رَضَّیْتَهُ بِقَضآئِکَ وَمَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ اِلى وَجْهِکَ وَحَبَوْتَهُ بِرِضاکَ
و قـدرت راضیش ساختـه و به دیدن رویت به او نعمت
بخشیده و به خوشنودى خویش مخصوصش گردانده...
وَ اَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِکَ وَقِلاکَ وَبَوَّاْتَهُ مَقْعَدَالصِّدْقِ فى جِوارِکَ
و از غــم هجران و فـراقت پنـاهش داده و در
جایگاه راستى در جوار خویش جایش داده و
وَ خَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِکَ وَاَهَّلْتَهُ لِعِبادَتِکَ وَهَیَّمْتَ قَلْبَهُ لِإِرادَتِکَ
به معرفت خویش مخصوصش کرده و براى پرستش و عبادتت
او را لایـق کــردى و در ارادت خویش دل شیـدایش کــردى
وَاجْتَبَیْتَهُ لِمُشاهَدَتِکَ وَاَخْلَیْتَ وَجْهَهُ لَکَ وَفَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّکَ
و براى مشاهده جمالت انتخابش کردى و رویش را براى خودت
از اغیار خالى کـردى و دلش را بـراى محبت خویش فارغ کردى
وَرَغَّبْتَهُ فیما عِنْدَکَ وَاَلْهَمْتَهُ ذِکْرَکَ وَاَوْزَعْتَهُ شُکْرَکَ وَشَغَلْتَهُ
و تنها بدانچه نـزد تو است راغبش کردى و ذکر خویش
را بدو الهام کردى و سپاسگزاریت را بدون نصیب کردى
بِطاعَتِکَ وَصَیَّرْتَهُ مِنْ صالِحى بَرِیَّتِکَ وَاخْتَرْتَهُ لِمُناجاتِکَ
و به طاعت خود سرگرمش ساختى و او را از بندگان
شایستهات گرداندى و براى مناجات خویش انتخابش کردى
وَقَطَعْتَ عَنْهُ کُلَّشَىْءٍ یَقْطَعُهُ عَنْکَ اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ
و بریدى از او هر چه را که موجب بریدنش از تو گردد
خدایا قرار ده ما را از کسانىکه شیوهشان در زندگى
الْإِرْتِیاحُ اِلَیْکَ وَالْحَنینُ وَدَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَالْأَنینُ جِباهُهُمْ ساجِدَةٌ
شادمانى با تو و زارى به درگاه تو است و روزگارشان
آه و ناله است پیشانیهاشان در برابر عظمتت به خاک
لِعَظَمَتِکَ وَعُیُونُهُمْ ساهِرَةٌ فى خِدْمَتِکَ وَدُمُوعُهُمْ سآئِلَةٌ مِنْ
افتاده و از دیدگانشان در خدمتت یکسره بیدار است و سرشکشان از
خَشْیَتِکَ وَقُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِکَ وَاَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهابَتِکَ
ترس تو ریزان و دلهاشان به محبتت آویزان و
قلبهاشان از هیبتت از جـا کنده شده است
یا مَنْ اَنْوارُ قُدْسِهِ لِأَبْصارِ مُحِبّیهِ رآئِقَةٌ وَسُبُحاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ
اى که انوار قدسش براى دیدگان دوستانش در کمال
درخشندگى است و پرتوافکنیهاى جمالش براى قلوب
عارِفیهِ شآئِفَةٌ یا مُنى قُلُوبِ الْمُشْتاقینَ وَیا غایَةَ امالِ الْمُحِبّینَ
عارفـان زداینـده(چرکیها)است اى آرمان
دل مشتاقان و اى منتهاى آرزوى دوستان
اَسْئَلُکَ حُبَّکَ وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَحُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنى اِلى قُرْبِکَ
از تو خواهم دوستى خودت و دوستى دوستدارانت
و دوستى هر عملى که مرا به قرب تو واصل گرداند
وَاَنْ تَجْعَلَکَ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمَّا سِواکَ وَاَنْ تَجْعَلَ حُبّى اِیَّاکَ قآئِداً اِلى
و تو را در پیش من محبوبتر از ماسواى تو قرار دهد و از تو
خواهم که دوستیم را نسبت به تو جلودارم قـرار دهى تا
رِضْوانِکَ وَشَوْقى اِلَیْکَ ذائِداً عَنْ عِصْیانِکَ وَامْنُنْ بِالنَّظَرِ اِلَیْکَ
مرا به رضوانت بکشاند و اشتیاقم را به سویت چنان کنى که
بازدارنده از نافرمانیت باشد و بر من منت نِه به اینکه بر من توجهى
عَلَىَّ وَانْظُرْ بِعَیْنِ الْوُدِّ وَالْعَطْفِ اِلَىَّ وَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ
فرمایى و با دیده دوستى و عطوفت بر من بنگرى و رو از من مگردانى
وَاجْعَلْنى مِنْ اَهْلِ الْاِسْعادِ وَالْحِظْوَةِ عِنْدَکَ یامُجیبُ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ
و مرا از جمله سعادتمندان و بهرهمندان نزد خود
قرار دهى اى پاسخ دهنده اى مهربانترین مهربانان
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 905
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : یک شنبه 8 مرداد 1391
|
|
![](http://www.shiaupload.ir/images/32149174189493695910.gif)
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 961
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 4 مرداد 1391
|
|
اسماعیل بن عباس هاشمی میگوید:
در روز عیدی به خدمت حضرت جواد(ع) رفتم،از تنگدستی به آن حضرت شکایت کردم.
حضرت سجاده خود را بلند کرد،از خاک قطعه ای از طلا گرفت.
یعنی خاک به برکت دست حضرت به پاره ای طلای گداخته مبدل شد.
آن را به من عطا کرد.من آنرا به بازار بردم شانزده مثقال بود.
اثبات الهداه،ج۳،ص ۳۳۸ - بحارالانوار،ج ۵۰ ،ص ۴۹
مدینه المعاجز،ج ۷،ص۳۷۳
موسوعه الامام الجواد(ع)،ج۱،ص۲۵۳
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1061
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 4 مرداد 1391
|
|
در روایات اسلامی همواره خلق و روحیه ایرانی مورد ستایش قرار گرفته است به ویژه از دو جهت دینداری و دانش دوستی.
در آیه کریمه قرآن آمده است:«ولو نزلناه علی بعض الاعجمین فقراه علیهم ماکانو به مومنین». یعنی اگر قرآن را به فـردی از عجم فرو می فرستادیم اینان (اعراب) هرگز به آن ایمان نمی آوردند.امام جعفر صادق(ع) در همین زمینه میفرمایند:آری اگر قرآن بر عجم نازل شده بود،عرب به آن ایمان نمیآورد ولی بر عرب نازل گشت و عجم ایمان آورد و این فضیلت ایرانیان است.
(تفسیرصافی ذیل همین آیه و سفینه البحار،ماده(عجم)نقل از تفسیر علی بن ابراهیم قمی).
و جای دیگر در آیه 54 سوره مائده چنین آمده است:
«یا ایها الذین آمنـوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقــوم یحبهـم و بحبـونه اذله علی المؤمنین اعــزه علی الکافــرین،بجاهدون فی سبیل الله ولایخافون لومه لائم ذلک فضل الله یوتیه من یشاء والله واسع علیم».
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 805
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 2 مرداد 1391
|
|
حضرت امام علی علیهالسلام:
اگر برادرت از تـو پیوند برید تـو خود را به او پیوند ده و اگر از تـو دوری کرد،با او مهربان باش و به او نزدیک شو،و اگر گناهی کرد،عذرش را بپذیر،چنان که گویی تـو غلام او هستی و او ولینعمت توست.عـذر برادرت را بپذیـر و اگر عذری نداشت برایش عذری بتراش
حضرت امام علی علیهالسلام
در سفارش به محمدبن حنفیه میفرماید:
به صرف شک و تردید از برادرت مَبُـر و بدون آنکه از او بخواهی رضایت تـو را بدست آورد با وی قطع رابطه مکن و ممکن است عذری داشته باشد و تو (بیجهت) او را سرزنش کنی.عـذرخواهیِ معذرت خواه را راست گوید یا دروغ،بپذیر تا شفاعت شامل حال تـو بشود.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1092
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 2 مرداد 1391
|
|
خدا مدافع مؤمنان است:
خداوند از کسانی که ایمان آورده اند دفاع میکند؛
خداوند هیچ خیانتـکار ناسپاسی را دوست ندارد!
حج/38
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 944
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 2 مرداد 1391
|
|
روایات فراوانی دلالت دارند بر این که بسیاری از کتب آسمانی،ازجمله پنج کتاب معروف آسمانی (صحف ابراهیم،تورات موسی،زبور داوود،انجیل عیسی و قرآن مجید)در ماه مبارک رمضان نازل شده اند.1
از واثله ابناسقع روایت شده است که،پیامبر اکرم(ص)فرمود:صحف حضرت ابراهیم(ع)در نخستین شب ماه رمضان نازل گردید.2
گفتنی است که حضرت ابراهیم خلیل الرحمن(ع)یکی از پیامبران بزرگ الهی است،که تقریبا دو هزار سال پیش از میلاد،در شهر کوچک اور دیده به جهان گشود و با مشرکان وکافران عصرخویش به مبارزه برخاست،و در این راه ناملایمات و سختیهای فراوانی متحمل شد،و خانه خدا را تجدید بنا نمود.همچنین ایشان جد أعلای بنیاسرائیل و انبیای یهود و بنیاسماعیل و بسیاری از عربها و حجازیها است.3
1.البدایه و النهایه (ابن کثیر)،ج 2،ص 92،و ج 3،ص 11؛تاریخ الیعقوبی،ج 2،ص34
2.البدایه و النهایه (ابن کثیر)،ج 3،ص 11
3.البدایه و النهایه (ابن کثیر)،ج 3،ص11
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 874
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : جمعه 30 تير 1391
|
|
![](http://s3.picofile.com/file/7433995478/18.gif)
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 937
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : جمعه 30 تير 1391
|
|
عبدالله بن سبأ عرضه داشت يا اميرالمؤمنين مگر خدا همه جا نيست؟ حضرت فرمودند:چرا، گفت:پس چرا دست به آسمان برداريم؟
حضرت در جواب فرمودند:وای بر تو مگر در قرآن نمیخوانی«وَ فِی السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»
«سوره ذاريات،آيه 22 »
روزی شما و آنچه به شما وعده میدهند در آسمان است پس رزق را اگر از جای خودش كه به حكم خدا آسمان است طلب نكنيم،از كجا بجوئيم.
«تحف العقول،ص 180»
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 874
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 28 تير 1391
|
|
پیامبر مکرم اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
بر من بسیار درود بفرستید،چرا که برای درود فرستنده نوری است در قبر و نوری است برای صراط و نوری است در بهشت.
هر روز با یه صلوات فضا را معطر کنیم.
![صل علی محمد و آله صل علی محمد و آله](http://salimian.com/pic/41.gif)
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
پیامبر اکرم (ص) فرمودند که:
هرکس بر من زیاد صلوات بفرستد ازتلخی مـرگ و جـان کندن ایمان گردد و هرکس بگوید(اللهم صلی علی محمد و آل محمد)خدا به او ثواب هفتاد و دو شهید عنایت فرماید و از گناهان بیرون می آید مانند روزی که از مادر متولد شده است.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 961
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 28 تير 1391
|
|
اعتدال در مصرف كه يكى از ويژگیهاى بندگان ممتاز الهى است،كه در ميانه دو چهره قرار گرفته است،نخست جنبه افراطى آن است كه از آن به اسراف و تبذير ياد مى شود كه بيان گرديد،دوم جنبه تفريطى آن است كه چهره تفريط اعتدال در مصرف است كه از آن به تقتير يا سختگيرى و زندگى رنج آور تعبير میگردد،اسلام دين سمحه و سهله است،هرگز حاضر نيست كه مسلمانان در سختى و رنج اقتصادى زندگى كنند،بايد با كار و كوشش و سرپنجه تدبير،شكل زندگى را به شيوه اى تبديل كرد كه موجب وسعت در زندگى و آسايش گردد.
پيامبراكرم(ص)همان گونه كه از اسراف جلوگيرى میكرد،به موازات آن از اقتار و سختگيرى در زندگى،نهى مىنمود.
رسول اكرم(ص)فرمود: «ان من سعاده المرءالمسلم ان يشبهه ولده،والمراءه الجملاء ذات دين، والمركب الهنى والمسكن الواسع.»
از سعادت و خوشبختى انسان مسلمان آن است كه داراى فرزندى كه در نيكى،شبيه به خود بوده و نيز داراى همسر زيبا و ديندار،و مركب راهوار و خانه وسيع باشد.»
در ماجراى ابولبابه كه به خاطر كشف يک راز نظامى حكومت اسلامى در نـزد يهوديان،به گناه خود پى برد و تـوبه حقيقى كرد و پس ازمدتى آيه 102 سوره توبه در پذيرش تـوبه او از جانب خداوند نازل شد،پيامبر(ص) با تلاوت آن آيه،به او بشارت داد.ابولبابه به پيامبر(ص)عرض كرد:اجازه بده به شكرانه قبول شدن توبه ام،نصف اموالم را انفاق كنم،پيامبر(ص)اجازه نداد،او عرض كرد: اجازه بده يک سوم آن را انفاق كنم،پيامبر(ص)اجازه داد.
اين كه پيامبر(ص)اجازه انفاق نصف اموالش را نداد،بر اين اساس بود كه او و خانواده اش گرفتار سختى و تنگنا در معيشت نگردند.
در روايت ديگر آمده:
يكى از مسلمانان مدينه داراى چند كودک بود،و شش غلام داشت،در بستر مرگ قرار گرفت،قبل از مرگ خود به خاطر جلب پاداش هاى الهى،شش غلامش را آزاد نمود.پس از آن كه ازدنيا رفت،مسلمانان پس از غسل و تكفين،او را به خاک سپردند،سپس ماجراى او را در مورد آزادسازى غلامان،و فقر فرزندانش به آن حضرت خبر دادند،پيامبر(ص)فرمود:«لو علمت ما دفنته مع اهل الاسلام،ترک ولده يتكففون الناس;اگر من اطلاع مى يافتم نمى گذاشتم جنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن كنيد،زيرا او كودكان خود را از ثروتش بى نصيب نمود،و آنان را فقير و بى پناه گذاشت،تا دست گدايى به سوى مردم دراز كنند.»
اين ماجرا در عين آن كه بيانگر نكوهش اسراف در انفاق است،نيز حاكى از آن است كه نبايد موجب سختى و فشار در زندگى اعضاء خانواده شود.بلكه بايد اعتدال در مصرف را با توجه به همه جوانب رعايت نمود.
ماجراى انتقاد شديد حضرت على(ع)در شهر بصره از يكى از شيعيان به نام «عاصم» كه از جامعه دورى نموده و گرفتار اقتار و سختگيرى به خود و خانواده اش شده بود نيز شاهد گويايى بر نكوهش سختگيرى در شوون اقتصادى و معيشت زندگى است،و مسلمانان بايد از هرگونه افراط و تفريط اجتناب نمايند.
اين بحث را با ذكر ماجراى جالب زير به پايان مىبريم:
امام كاظم(ع)خانه اى براى غلام آزاد شده خود خريدارى كرد،به او فرمود: «به آن خانه برو و در آنجا زندگى كن،زيرا خانه تو تنگ و كوچک است.»
غلام گفت:
«همين خانه اى كه در آن سكونت دارم كافى و خوب است،گرچه تنگ و محقر است،ولى از پدرم به يادگار مانده،از اين رو در همين خانه مى مانم.» امام كاظم(ع)به او فرمود: «ان كانابوک احمق ينبغى ان تكون مثله» آيا اگر پدرت احمق بود،تو هم مى خواهى مثل او باشى؟
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 901
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 27 تير 1391
|
|
جهان:
محمد مرسی رئیس جمهـور مصـر در حال اقامه نماز جماعت در مسجدالنبی(ص) در
مدینه منوره و در کنار مـزار پیامبــرعظیم الشان اسلام(ص) است.
نکته جالب آنکه او بر خلاف دو تن از مأمومینش با دست بسته نماز نمی خواند.البته
او شیعه نیست.ظاهرا در میان فرق اهل سنت،مالکی ها دست بسته نمازخـواندن
را مکروه و بقیه فرق نیز آن را تنها مستحب می دانند.
farda newz
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 885
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 26 تير 1391
|
|
از عبدالسلام بن صالح هروى نقل شده است که میگوید:
آخـرین جمعه شعبان،بـه دیـدن ابى الحسن على بن مـوسى الـرضا(علیه السلام) رفتـم،حضرت فرمودند:
«اباصلت! بیشتر شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است؛سهل انگاری هاى گذشته خود را در این ماه جبران کن.
بسیار دعا و استغفار کن و قرآن بخوان؛از گناهانت تـوبـه کن تا وقتى ماه رمضان میآید،مخلص براى خـدا باشى و هیچ امانتى به گردنت نباشد؛مگر این که آن را رد کنى و هیچ کینـه اى از مؤمنى در دلت نباشد مگر این که آن را از بین ببرى و از هر گناهى که انجام مى دهى ،دست بردار.تقوى خدا پیشه کن و در نهان و آشکارت به او توکل کن.»
(که خداوند در قرآن می فرماید):
«و کسى که به خدا توکل کند،خدا براى او کافى خواهدبود».
و در باقیمانده این ماه،این دعا را زیاد تکرار کن:
اللهم اءن لم تکن غفرت لنا فى ما مضى من شعبان،فاغفرلنا فى ما بقى منه.
(خدایا! اگر در این مدت که از شعبان گذشته،ما را نبخشیده اى در مدتى که از آن مانده ما را بیامرز)؛
زیرا خداوند متعال به احترام ماه رمضان،در این ماه افراد زیادى را از آتش رها مى کند.سه روز آخر شعبان،فرصت مناسبى است براى کسى که تمام این ماه را روزه نگرفته،تا روزه بگیرد.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 902
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 21 تير 1391
|
|
حضرت امام صادق علیه السلام
هر کس که نتـواند به زیارت قبــــر ما (امامان) بیاید،
پس قبــــر برادران صالح و شایسته ما را زیارت کند.
بحار الانوار،ج 74،ص.311
حضرت امام صادق علیه السلام
زیارت قبــر پیـامبــرخـدا(ص) و زیارت قبــر شهیدان و زیارت قبــر
امام حسین(ع)برابر است با یک حج مقبول همراه رسولخدا(ص)
وسائل الشیعة،ج 10،ص 278
حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله
سوگندبه آنکه جانم در دست اوست هیچ کس بـر شهدا سلام
نمی کند مگر اینکه شهیدان ســــــلام آنان را پاسخ می دهند.
مکی قاسم البغدادی،تأصیل لا استئصال،ج4،ص80
با توجه به آنکه شهیدان جزو شیعیان صالح خداوند محسوب
می شوند،حضــــرت امـام کاظـم علیـه السـلام می فرمایند:
کسی که نمی تـواند به زیـارت مـا اهل بیت بیـاید پس به زیـارت قبــور
شیعیان صالح ما برودکه دراین صورت ثواب زیارت ما به او تعلق میگیرد.
محمد حسین الحسینی الجلالی،مزارات اهل البیت و تاریخ ها،ص15
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 861
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 21 تير 1391
|
|
قرآن در بیش از 700 آیه ماده،علم را به كار برده و مسلمانان را به تفكر و تعمق در پدیده های طبیعت دعوت نموده است.حدود 750 آیــه به خــدا شناسی از راه علــوم طبیعی مربـوط می شود و دركنار این دعوت عمومی به دانش،انسان را به شاخه های علوم پزشكی متمایل می كند؛ آن جا كه می فرماید:
«فلینظر الانسان مم خلق»:پس انسان كه از چه چیزی خلق شده است.
«افلا ینظرون الی الایل كیف خلقت»:آیا به شتـر نمی نگرند كه چگونه آفریده شده است؟
«فلینظر الانسان الی طعامه »:پس انسان به غذای خویش بنگرد.
برخی از احكام دین در قـرآن فایده های پزشكی و بهداشتی دارند كه باپیشرفت علم پزشكی بدان پی برده شده است.
بهداشت غذایی قـرآن با نـزول چند دسته از آیات،اصلاح رژیـم غذایی را برای بشریت آورده و احكامی در این مورد صادر كرده است:
الف – ویژگی های غذا
1- غذا پاک باشد،یعنی نجس نباشد.
2- غذا پاكیزه باشد یعنی پلید(خبیث) نباشد.
3- حلال باشد و حرام نباشد.
از آن جا كه میل به غذا های پاک و پاكیزه ریشه در طبع انسان دار و امری است كه از درون ساختمان وجودی او ریشه می گیرد،بنابر این دستور اسلام به خوردن غذاهای طییب،نوعی دستور ارشادی است نه حكم یا دستور تأسیسی.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 839
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 21 تير 1391
|
|
آيـه بـرای اینكه دچـار فراموشی نشويد:
(رَبَّنا لا تُـواخِذنا اِن نَسينـا اَوْ اَخْطَانا رَبَّنــا وَ لا تَحْمِل عَلَيْنا
اِصراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذين مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَلا تُحَمَّلْنا ما لا
طاقَةَ لَنابِهِ وَ اعْفُ عَنّا واغْفِرلَنا وَ ارْحَمنااَنْتَ مَوْلانا فَانْصرنا
عَلَی القَوم الكافِرين.)
-------------------
آیه جهت بسته شدن زبان دشمن
بسيار مجرب است،اين آيه را بخواند و بر او بدمد.
اَليَوم َنَخْتِمُ عَلی اَفْواهِهِمْ وَ تُكَلَّمُنا اَيْديهِم وَ تَشْهَدُ
اَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِِبُونَ (سوره يس،آيه 65)
-------------------
آیه جهت بچه ای که دیـر زبان باز می کند:
در كتاب عدةالداعی ابن فهد حلی برای بچـه ای كه ديــر
زبان باز كند اين آيه را بنويسد و به او آويـزد.
(مالَكُم لاتَنطقُون اِقْرَا بِاسمِ رَبُکَ الَّذی خَلَقَ خَلَقَ اِلانسان
مِنْ عَلَقٍ اِقْـرَا وَ رَبُّکَ الاَكْرَمُ الّذی عَلَّمَ بالقَلَم عَلّمَ اِلانسانَ
مالَـم يَعْلـم اِلا مَن اَذِنَ لَه الرَّحْمنُ وَ قـالَ صواباً اَنّطَقَکَ الله
الّذی اَنْطَقَ كُلَّ شَیءٍ فَفَهّمْناها سُليْمانَ)
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1015
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391
|
|
![](http://www.marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2007-10-1/0fa7937f-6932-492f-bd3b-dda5a559ec15.gif)
![](http://www.westsitestory.webbyen.dk/billed.asp?PrivatBilled=2118460)
بسم الله الرحمن الرحیم
![](http://www.blogfa.com/photo/r/razeashk.gif)
القلب حــرم الله ولا تسکن فی حــرم الله غیــرالله
شیطان
یک عابد بود
عاشق نبـود
چون عاشق همیشه بفرمان معشوق است
بیچـاره خبـــر نداشت
خودش را عبادت می کرد
نه خــدا را
و چه منزلت والایی در نــزد فرشتگان داشت
خــدا می دانـد...
التماس دعا
![](http://www.westsitestory.webbyen.dk/billed.asp?PrivatBilled=2118460)
![](http://www.marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2007-10-1/0fa7937f-6932-492f-bd3b-dda5a559ec15.gif)
رقص گلها
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 878
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391
|
|
![](http://arshag.persiangig.com/image/besmellah.gif)
هُوَاللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّاهُوَعَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَالرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ
اوست خدايى كه غير از او معبودى نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمتگر مهربان
سوره الحشر/ آیه22
لا یَنفَعُ عَمَلٌ بغَیر عِلمٍ
هیچ عملی فایده ندارد،اگرانسان علمی نداشته باشد
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 899
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391
|
|
شیخ مفید از ابن عمّار و عدهای دیگر نقل کرده است که هارون عباسی در یکی از سفرهای حج خود،به مدینه رفت.قبل از این که به شهر برسد،بزرگان و سرشناسان به استقبالش در بیرون شهر رفتند.
پیشاپیش استقبال کنندگان حضرت امام کاظم علیه السلام براستری(چارپایی بارکش و سواری که پدرش الاغ و مادرش اسب است) سوار بود.ربیع (دربان مخصوص خلیفه) به حضرت گفت:این چه مرکبی است که با آن به استقبال امیرالمؤمنین! آمدهای؟
اگربا آن دشمنی را تعقیب کنی به او نمیرسی و اگر دشمنی تـو را تعقیب کنداز دست او جان سالم بدر نمیبری! حضرت فرمود:این مرکب از تکّبـر اسب پایینتـر و از زبـونی الاغ برتـر است و خیر در هر چیزی حدّ وسط است.(1)
هارون وارد مدینه شد و برای زیارت به حرم رسولخدا صلی الله علیه و آله مشرّف شد،در مقابل قبر مطهر ایستاد و گفت:درود بر تـو ای رسول خدا! درود بر تو ای پسرعموی من! و میخواست با این نسبت به خود ببالد(و بر دیگران اظهار برتری کند)که ناگاه امام موسی کاظم علیه السلام جلو رفت و فرمود:درود بر تو ای رسولخدا! درود بر تـو ای پدر! (یعنی:هارون! عوام فریبی مکن،من در این جهت نیز از تو برترم) رنگ از چهره هارون پرید و آثار خشم در چهرهاش نمودار گشت.(2)
امام باقرعلیه السلام
لا دین لمن دان بطاعة من عصی الله.(3)
آن که به پیروی از معصیتکار گرایش پیدا کند،دین ندارد.
پینوشتها:
1- «خَیرُ الاُمورِ اَوسَطُها»./2- ارشاد مفید،ج2،ص226/ 3-اصول کافی،ج 2،ص 373.
جلوههای تقوا،ج 3،محمدحسن حائری یزدی
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 844
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391
|
|
از بارزترین نكات دردناک در زندگانى امام كاظم علیه السلام،زندانى شدن هاى مكرر و طولانى آن حضـرت در عصر هارون الرشید است.
هراس حكومت هارون
امام كاظم(ع)در شرایط دشوار حكومت عباسیان مى زیست كه دستگیرى و آزار هواداران اهل بیت،سیاست رایج خلفا بود و طبیعى بود كه آن حضرت نیـز،از سوى هارون الرشید،دچار زندان و شكنجه گردد.
به گواهى تاریخ،امام موسى بن جعفر(ع)،قربانى بیم و هراسى شد كه هارون نسبت به از دست دادن حكومت خویش داشت،نیزقربانى سخن چینی ها و گزارش هاى دروغ بدخواهان و متملقان گردید.
به نقل بـرخى مـورخان،سبب آمـدن موسى بن جعفـر(ع) به بغداد،آن بـود كه هـارون الرشید می خواست خلافت را براى پسرش «محمد امین» استـوار سازد.
در سال179 به حج رفت و به همه نواحى فرمان صادر كرد و به همه فقیهان،عالمان،قاریان و امیران دستور داد كه در موسم حج در مكه حضور یابند و خود،راه مدینه را در پیش گرفت.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 878
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391
|
|
دلت را چند می فروشی؟!
ابوالفرج اصفهانى در كتاب مقاتل الطالبیّین خود آورده است:
روش و اخلاق امام موسى كاظم علیه السلام چنین بود كه اگر كسى پشت سر حضرتش حرف زشتى مىزد و بدگوئى میكرد،امام اظهار ناراحتى نمىكرد،بلكه هدیهاى برایش مىفرستاد.
همچنین مورّخین در كتابهاى مختلفى آوردهاند،مردی از نوادههای عمر بن خطاب،در مدینه با امام كاظم (علیهالسلام) دشمنی میكرد و هر وقت به او میرسید،با كمال گستاخی به علی (علیهالسلام) و خاندان رسالت ناسزا میگفت،و بدزبانی میكرد.
روزی بعضی ازیاران،به آن حضـرت،عرض كردند:
"به ما اجازه بده تا این مـرد تبهكار و بد زبان را بكشیم ".
امام كاظم (علیهالسلام) فرمود:
نه،هرگز چنین اجازهای نمیدهم،مبادا دست به این كار بزنید،این فكر را از سرتان بیـرون نمائید. تا اینكه از آنها پرسید:آن مـرد(نـوه عمر)اكنون كجاست؟
گفتند: در مزرعهای در اطراف مدینه به كشاورزی اشتغال دارد.
امام كاظم (علیهالسلام) سوار بر الاغ خود شد و به همان مزرعه رفت و در همان حال وارد به كشت و زرع او شد.
مرد فریاد زد: "كشت و زرع ما را پامال نكن ".
حضرت همچنان سواره پیش رفت،تا اینكه به آن مرد رسید و خسته نباشید به او گفت: و با روی شاد و خندان با او ملاقات نمود و احوال او را پرسید،و فرمود:"چه مبلغ خرج این كشت و زرع كرده ای؟"
او گفت: صد دینار
امام كاظم فرمودن چقدر امید داری كه از آن بدست آوری؟
او گفت: علم غیب ندارم
حضرت فرمود: من میگویم چقدر امید و آرزوی داری كه عایدت گردد.
گفت: امیداورم 200 دینار به من رسد.
امام كاظم(ع) كیسهای درآورد كه محتوی 300 دینار بود و فرمود:این را بگیر و كشت و زرع تـو نیز به همین حال برای تو باشد و خدا آنچه را كه امید داری به تو برساند.
آن مرد آنچنان تحت تأثیر بزرگواری امام گردید كه همانجا به عذرخواهی پرداخت،و عاجزانه تقاضا كرد كه تقصیر و بدزبانی او را عفو كند.
امام كاظم(ع) در حالی كه لبخند بر لب داشت،بازگشت.
مدتی از این جریان گذشت تا روزی امام كاظم(ع) به مسجد آمد،از قضا آن مرد نیز در مسجد بود، و با دیدن امام برخاست و با كمال خوشرویی به امام نگاه كرد و گفت:"اللهُ اَعلمُ حَیثُ یَجعلَ رِسالَتَه،خدا آگاهتر است كه رسالتش را در وجود چه كسی قرار دهد".
دوستان آن حضرت،وقتی که دیدند آن مرد كاملا عوض شده،نزد او آمدند و علتش را پرسیدند كه چه شده این گونه تغییر جهت داده ای،قبلا بدزبانی میكردی،ولی اكنون امام(علیهالسلام) را میستایی؟
او گفت:همین است كه اكنون گفتم،آنگاه برای امام (علیهالسلام) دعا كرد،و سؤالاتی از امام (علیهالسلام) پرسید و پاسخش را شنید.
امام (علیهالسلام) برخاست و به خانه خود بازگشت،هنگام بازگشت به آن كسانی كه اجازه كشتن آن مرد را میطلبیدند فرمودند: "این همان شخص است،كدامیک از این دو راه بهتر بود، آنچه شما میخواستید یا آنچه من انجام دادم؟من با مقداری پول كه كارش را سامان دهد، اوضاعش را سامان دادم،و از شر او آسوده شدم.
منابع:
اعلام الوری،ص 296.
اعیان الشّیعه،ج 2،ص7.
بحارالانوار،ج 48،ص 102،ح7.
مناقب ابن شهر آشوب،ج 4،ص 319.
دلائل الامامة،ص 311.
كشف الغمّة،ج 2،ص 288.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 764
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391
|
|
حضرت امام موسى بن جعفر علیهماالسلام،معروف به كاظم،باب الحوائج و عبدالصالح در روز یكشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى«ابواء»،دهى در بین مكه و مدینه،متولد گردید.
نام مادر آن حضرت،حمیده است.
آن حضرت در 25 رجب سال 183 قمرى،در زندان هارون الرّشید عبّاسى در بغداد،در 55 سالگى به دستور هارون مسموم گردید و به شهادت رسید.
مرقد شریفش در كاظمین،نزدیک بغداد،زیارتگاه شیفتگان حضرتش میباشد.
حضرت امام موسی كاظم علیه السلام،سی و هفت فرزند پسر و دختر از خود به جای گذارده كه والاترینشان حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام میباشد.
امام موسى کاظم علیه السلام همان راه و روش پدرش حضرت صادق علیه السلام را بر محور برنامه ریزى فكرى و آگاهى عقیدتى و مبارزه با عقاید انحرافى،ادامه داد.
ابن حجر هیثمى میگوید:«موسى كاظم وارث علوم و دانشهاى پدر و داراى فضل و كمال او بود وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده كه در رفتار با مردمِ نادانِ زمان از خود نشان داد، لقب كاظم یافت،و در زمان اوهیچ كس درمعارف الهى و دانش و بخشش به پایه او نمیرسید.»
آن حضرت با دلائل استوار،بیمایگی ِ افكار اِلحادى را نشان میداد و منحرفان را به اشتباه راه و روششان آگاه میساخت.
كم كم جنبش فكرى امام درخشندگى یافت و قدرت علمیاش دانشمندان را تحت الشعاع خود قرار داد.
این كار بر حاكمان حكومت عباسى سخت و گران آمد و به همین دلیل با شیفتگان مكتبش با شدت و فشار و شكنجه برخورد كردند.
ازاین رو،امام كاظم علیه السلام به یكى از شاگردان معروفش به نام هشام هشدار داد به خاطر خطرهاى موجود،از سخن گفتن خوددارى كند و هشام هم تا هنگام مرگ خلیفه،ازبحث و گفتگو خوددارى كرد.
ابن حجر هیثمى میگوید:
«موسى كاظم وارث علوم و دانشهاى پدر و داراى فضل و كمال او بود وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده كه در رفتار با مردمِ نادانِ زمان از خود نشان داد،لقب كاظم یافت،و در زمان او هیچ كس در معارف الهى و دانش و بخشش به پایه او نمیرسید.»
امام كاظم علیه السلام در برابر دستگاه ظلم و ستم عباسى موضع سلبى و منفى را در پیش گرفت و دستور داد تا شیعیان در دعاوى و منازعات خود،به دستگاه دولتى روى نیاورند و به آنان شكایت نبرند و سعى كنند با قرار دادن قاضى تحكیم در میان خویش،منازعات را فیصله دهند.
امام کاظم علیه السلام درباره حاكمان غاصب زمانش فرمود:«هركس بقاى آنان را دوست داشته باشد از آنان است و هر كس از آنان باشد واردآتش گردد.»بدین وسیله آن حضرت،خشم و نارضایتى خودرا از حكومت هارون پیاپى ابراز میفرمود و همكارى با آنان را در هر صورت حرام میدانست و اعتماد و تكیه بر آنان را منع میكرد و میفرمود:«بر آنان كه ستمكاراند تكیه مكنید كه گرفتار دوزخ میشوید.»
امام کاظم علیه السلام درباره حاكمان غاصب زمانش فرمود:«هر كس بقاى آنان را دوست داشته باشد از آنان است و هر كس از آنان باشد وارد آتش گردد.»
توصیههای امام به علی بن یقطین
امام كاظم علیه السلام،على بن یقطین،یكى از یاران نزدیک خویش را از این فرمان استثنا كرد و اجازه داد تا منصب وزرات را در روزگار هارون عهده دار گردد و پیش از او،منصب زمامدارى را در ایام مهدى بپذیرد.
او نزد امام موسى علیه السلام رفت و از او اجازه خواست تا استعفا دهد و منصب خود را ترک كند،اما امام او را از این كار بازداشت و به او گفت:«چنین مكن،برادران تو به سبب تو عزّت دارند و به تـو افتخار میكنند،شاید به یارى خدا بتوانى شكستها را درمان كنى و دست بینوایى را بگیرى یا به دست تـو،مخالفان خدا در هم شكسته شوند.
اى على! كفّاره و تاوان شما،خوبى كردن به برادران است،یک مورد را براى من تضمین كن،سه مورد را برایت تضمین میكنم،نزد من ضامن شو كه هریک از دوستان ما را دیدى نیاز او را برآورى و او را گرامى دارى و من ضامن میشوم كه هرگز سقف زندانى بر تـو سایه نیفكند و دم هیچ شمشیر به تـو نرسد و هرگز فقر به سراى تـو پاى نگذارد.
اى على! هر كس مؤمنى را شاد سازد،اول خداى را و دوم پیامبر را و در مرحله سوم ما را شاد كرده است.»
سخن چینى درباره امام کاظم علیه السلام
پارهای از فعّالیتهای امام كاظم علیه السلام به وسیله سخن چینان به هارون الرّشید میرسید و این امر،كینه و خشم او را برمیانگیخت.
یک بار به او خبر دادند كه از سراسر جهان اسلام،اموالى هنگفت نـزد امام موسى بن جعفر علیهماالسلام جمع آورى میگردد و از شرق و غرب براى او حمل مىشود و او را چندین بیت المال است.
هارون به دستگیرى امام و زندانى كردن او فرمان داد،یحیى برمكى آگاه شد كه امام در پى كار خلافت براى خویش افتاده است وبه پایگاههاى خود درهمه نقاط كشور اسلامى نامه مینویسد و آنان را به سوى خویش دعوت میكند و از مردم میخواهد كه بر ضدّ حكومت قیام كنند،یحیى به هارون خبر داد و او را علیه امام تحریك كرد.
هارون امام را به زندان افكند و از شیعیانش جدا ساخت و امام روزگارى دراز،شاید حدود چهارده سال،در زندان هارون گذراند.
متن نامه امام کاظم علیه السلام به هارون
امام در زندان نامهاى به هارون فرستاد و در آن نامه نفرت و خشم خود را به او ابراز فرمود، متن نامه چنین است:«هرگز بر من روزى پر بلا نمیگذرد،كه بر تـو روزى شاد سپرى میگردد،ما همه در روزى كه پایان ندارد مورد حساب قرار میگیریم و آنجاست كه مردم فاسد زیان خواهند دید.»
امام كاظم علیه السلام در زندان،شكنجهها و رنجهاى فراوان راتحمل كرد،دست و پاى مباركش را به زنجیر مىبستند و آزارهاى كشنده بر او روا میداشتند.و سرانجام زهرى كشنده به او خوراندند و مظلومانه او را به شهادت رساندند.
استاد حسین انصاریان
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 715
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391
|
|
بررسی اخلاقی و رفتــــاری طنــــــــز پَـــ نه پـَــ
ابتدا باید از باب مقدمه خدمت جوانان عزیز عرض کنم که از خصوصیات مومن آن است که همیشه لبخند بر لب دارد و نیز در روایات فضیلتهای زیادی برای شخصی بیان شده که علاوه بر اینکه لبخند خود را از دیگران دریغ نمی کند اهتمام به شاد کردن دل مومنان دارد و اینکه خداوند شوخی کننده در میان مردم را دوست دارد به شرط آنکه بدون گناه و ناسزاگویی باشد1،آری ماهیت شوخی و خنداندن ماهیت بسیار نیکی است و محبوب خداوند و اولیای او،اما زمانی این ماهیت تغییر می کند که آنچه به ظاهر شوخی و خنداندن دیگران است موجب آزار و بی احترامی و یا تمسخر دیگران ،یا شامل دروغ و تهمت و ناسزاگویی باشد،در این زمان می توان گفت که این عمل علی رغم اینکه دیگر حسنی ندارد عملی مذموم و ناپسند است.
اما آنچه که امروزه به عنوان مینیمال های طنز پـ نه پــ در میان شبکه های اجتماعی و به تبع آن در میان جوانان و محاورات آنها رواج پیدا کرده، شامل آفت هایی است که در این نوشتار در ضمن بررسی چگونگی شکل گرفتن این گزاره ی به اصطلاح طنز به آفت های رفتاری و اخلاقی آن خواهیم پرداخت.
در یک جمله میتوان آسیب این عبارت را دست به دست شدن و منتقل گشتن مفاهیم ضد دینی و ضد فرهنگی و حتی سیاسی از فضای آلوده فیس بوک به میان بافت های مختلف جامعه به بهانه خندیدن و خنداندن تعبیر نمود.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 728
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391
|
|
پرسش:
آیا مال و ثروت و مقام دنیوی در آخرت میتواند مایه نجات و سربلندی انسان گردد؟
پاسخ :
خدای متعال در آیات 25-29 سوره «حاقه» می فرماید:«اما كسی كه نامه عملش به دست چپش داده شده،میگوید:ای كاش! هرگز نامه اعمالم به من داده نمی شد»! (واما من اوتی كتابه بشماله فیقول یا لیتنی لم اوت كتابیه). «و ای كاش از حساب خود هرگز خبردار نمی شدم»! (ولم ادر ما حسابیه).«و ای كاش مرگ من فرا می رسید و به این زندگی حسرت بار پایان می داد»! (یا لیتها كانت القاضیه.(
آری،در آن دادگاه بزرگ،در آن «یوم البروز» و «یوم الظهور«،هنگامی كه تمام قبایح اعمال خود را برملا می بیند،فریادش بلند می شود،و پی درپی آه سوزان از دل می كشد،آهی حسرت بار، و ناله ای شرربار دارد،آرزو می كند:با گذشته اش به كلی قطع رابطه كند،آرزوی مرگ از خدا و نابودی و نجات از آن رسوائی بزرگ می نماید،همان گونه كه در آیه 40 سوره «نبأ» نیز آمده است:و یقول الكافر یا لیتنی كنت ترابا:
«كافر در آن روز می گوید:ای كاش خاک بودم و هرگز انسان نمی شدم.» سپس می افزاید:این مجرم گنهكار،زبان به اعتراف گشوده،می گوید:«مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نكرد،وبه درد امروز كه روز بیچارگی من است نخورد»(ما اغنی عنی مالیه).
نه تنها اموالم مرا بی نیاز نكرد و حل مشكلی از من ننمود«كه قدرت و سلطه من نیز نابود شد و از دست رفت»! (هلک عنی سلطانیه.(
خلاصه،نه مال به كار آمد،و نه مقام،و امروز با دست تهی،و درنهایت ذلت و شرمساری،در دادگاه عدل الهی حاضرم.همه اسباب نجات قطع شده،قدرتـم برباد رفته،امیدم از همه جا بریـده است.
در این جا سرگذشت هارون الرشید كه تأكیدی است بر محتوای آیات فوق،و درس عبرتی است برای آنها كه تكیـه بـر مال و مقام كرده،سرتا پا آلـوده غـرور و غفلت و گناهند را، در خاتمه بحث می آوریم:
در«سفینه البحار»از كتاب«نصائح»چنین نقل شده:
«هنگامی كه بیماری هارون الرشید در خراسان شدید شد،دستور داد:طبیبی از طوس حاضر كنند،و سفارش كرد:ادرار اورا با ادرارجمع دیگری ازبیماران و از افراد سالم،بر طبیب عرضه كنند، طبیب،شیشه ها را یكی بعد از دیگری وارسی می كرد تا به شیشه هارون رسید،و بی آن كه بداند مال كیست،گفت:به صاحب این شیشه بگوئید: وصیتش را بكند؛ چرا كه نیرویش مضمحل شده و بنیه اش فرو ریخته است!
هارون از شنیدن این سخن از حیات خود مأیوس شده و شروع به خواندن این اشعار كرد:
»طبیب با طبابت و داروی خود قدرت ندارد در برابر مرگی كه فرارسیده دفاع كند» «اگر قدرت دارد پس چرا خودش با همان بیماری می میرد كه سابقاً آن را درمان میكرد»؟!در این هنگام،به او خبر دادند:مردم شایعه مرگ او را پخش كرده اند،برای این كه این شایعه برچیده شود،دستور داد:چهارپایی آوردند،گفت: مرا بر آن سوار كنید،ناگهان زانوی حیوان سست شد.
گفت:مرا پیاده كنید كه شایعه پراكنان راست می گویند! سپس سفارش كرد:كفن هائی برای او بیاورند،از میان آنها یكی را پسندید و انتخاب كرد،و گفت:در كنار همین بسترم قبری برای من آماده كنید.سپس نگاهی در قبر كرد و این آیات را تلاوت نمود:(ما اغنی عنی مالیه هلک عنی سلطانیه) و در همان روز از دنیا رفت.»
تفسیر نمونه،جلد 42،صفحه 466
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 799
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391
|
|
مرحوم حاج شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی معروف به نخودکی(1)،از بی نشانان پاک و رها شده از زندان خاک است.پیر روشن ضمیری که آسمانیان او را بهتر از زمینیان می شناختند. بزرگ مردی که علم رابا عمل و بندگی حق رابا خدمت به خلق،همراه ساخته بود.آن عالم پارسا در سال 1279ق در اصفهان دیده به جهان گشود.زبان و ادبیات عرب را دراین شهرفراگرفت و از درس فقه و فلسفه عالم عامل،مرحوم آخوند ملامحمد کاشی،بهره های فراوانی برد.
فلسفه و حکمت را از مرحوم جهانگیرخان قشقایی آموخت؛سپس برای تکمیل معارف دینی روانه نجف اشرف گردید و از خرمن دانش مرحوم حاج سید محمد فشارکی و مرحوم حاج سید مرتضی کشمیری توشه ها اندوخت.استاد او در اخلاق و تزکیه نفس،مرحوم حاج محمد صادق تخت پولادی بود که از هفت سالگی تحت تربیت و مراقبت آن مرد خدا قرار گرفت.در سال 1327 ه.ق، مجاور بارگاه ملکوتی حضرت امام رضا علیه السلام گردید و تا پایان عمر با برکتش در آن جا اقامت گزید.
آن مرد الهی با آن که به عبادت،مجاهدت،ریاضت،زیارت و اعتکاف در مکان های مقدس،سخت مداومت و مراقبت داشت،ولی خود می فرمود:«روح همه این اعمال خدمت خالصانه به سادات و فرزندان فاطمه زهرا(س) است و بدون آن،این گونه اعمال،چون جسمی بی جان است و اثری ندارد.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 818
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391
|
|
مشكلات و معضلات مردم و شيعيان در سالهاي آغازين دوران غيبت،با ابلاغ پيامهای شفاهی و يا به وسيله نامه كه به دست امام زمان (عج) می رسيد،و با استفاده از 4 نايب خاص كه توسط خود حضرت انتخاب می شد،رفع می شدند.
معرفی اجمالی نواب اربعه
نواب چهارگانه افرادی هستند كه طبق دستور و فرمايش امام مهدی(عج) واسطه بين مردم و حضرت بودند.
آنچه در اين نوشتار می آيد،معرفی اجمالی نواب اربعه به ترتيب نيابتشان است.
نايب اول
اولين نايب امام عصر(عج)،ابو عمرو عثمان بن سعيد العمير الأسدی است.عثمان بن سعيد برای 3 امام نيابت كرده است.يعنی نايب امام علی النقی،امام حسن عسكری و حضرت مهدی (عج)بوده است و نيابش برای امام زمان(عج) از سال 260 هجری آغاز شد و تا 280 قمری ادامه يافت.
لقبهای عثمان بن سعيد عبارتند از: عمری،اسدی،عسكری،سمّان و زيّات.از ميان اين پنج لقب، 3 لقب اول به سبب انتساب وی به قبيله بنی اسد و منطقه نظامی سامراء و نسب خانوادگی اوست.
اما دو لقب ديگر يعنی سمّان و زيّات به اين دليل بوده است كه وی به سبب وحشت از حاكميت استبداد عباسی به منظور تقيّه و مخفی كردن امر نظارت خويش از جانب حضرت ولی عصر (عج) در ظاهر تجارت روغن میكرد و در پوشش روغنفروشی به مسؤوليت خطير سفارت می پرداخت و با قرار دادن نامههای مردم در ظرفهای مخصوص حمل آب و پوستهای مخصوص حمل روغن،به سوی حضرت مهدی(عج) ارسال و جواب اخذ ميكرد.
يكی از افتخارات زندگی عثمان بن سعيد اين بود كه وی در زمان 3 امام معصوم(ع) ميزيست و آنها را درک كرد و از طرف آن امامان بزرگوار تأييد شده است.عثمان بن سعيد تنها 11 سال سن داشت كه افتخار خدمت به امام هادی(ع) نصيبش شد.
از ديگر افتخارات وی اين بود كه پس از شهادت امام هادی(ع) وكالت خاص امام حسن عسگری را عهده شد.همچنين پس از تولد امام دوازدهم،امام حسن عسگری به عثمان بن سعيد دستور داد تا گوشت و نان بخرد و در ميان تهی دستان تقسيم كند و تعدادی گوسفند به سلامتی امام مهدی(عج) عقيقه كند.
عثمان بن سعيد،مورد وثوق و اعتماد سه امام بزرگوار بوده است و از ناحيه امام هادی(ع)،امام حسن عسگری(ع) و حضرت حجت(عج) در مدج و امانتدار بودن و عفيف بودن وی توقيع صادر شده است.
امام حسن عسگری(ع)در سخنانش به احمد بن اسحاق،فرموده است:«عمری و پسرش هر دو ثقه و مورد اعتماد هستند،هر آنچه از سوی من برای تو آوردند،ترديد مكن كه از سوی ما است و هر چه میگويند از جانب ما است.بنابراين سخنان آن دو را بشنو و پيروی آنان نما و بدان كه هر دو امين و مورد اعتماد هستند.»(1)
نايب دوم
محمد بن عثمان بن سعيد العمری، دومين نايب خاص امام مهدی(عج) است كه از سال 280 تا 305 قمری به مدت 25 سال نايب امام عصر (عج) و پل ارتباطی آن حضرت با مردم بود.
ابوجعفر عنوان كنيه محمد عثمان بود كه با القابی مانند عمری،عسكری و زيّات مورد خطاب قرار می گرفت.
نايب خاص امام مهدی(عج) بودن،بزرگترين افتخار زندگی محمدبن عثمان است.همچنين اين عالم فقيه،مورد توفيق امام حسن عسگری(ع) قرار گرفته و توقيع ناحيه حضرت در وصف او و پدرش صادر شده است.(2)
امام مهدی عج در رحلت پدرش «عثمان بن سعيد» به محمد بن عثمان تسليت گفت.(3)
نايب سوم
ابوالقاسم حسين بن روح نوبختی،سومين نايب امام عصر(عج) است كه پس از وفات محمد بن عثمان در سال 305 قمری به اين مقام دست يافت و به مدت 21 سال تا سال 326 قمری راه ارتباط مردم با امام (عج) بود.
كنيه حسين بن روح،ابوالقاسم و لقبش نوبختی بود.
وی مردی انديشمند و پرآوازه بود و پيش از آنكه به مقام سومين نايب خاص امام مهدی(عج) منصوب شود مورد اعتماد و وثوق دومين نايب حضرت هم بود و محمد بن عثمان او را رابط ميان خودش و بزرگان شيعه قرار داده بود و حسين بن روح دستورات و تصميمات اهل بيت(ع) و اخبار نهانی آنها را به نقاط مختلف كشور پهناور اسلامی میرساند و بزرگان شيعه را خبر میكرد.
از افتخارات زندگی حسين بن روح بايد گفت كه وی در زمان خودش دارای شخصيت پرآوازه و معروف بود،چون قبلاً تصدی نيابت خاص محمد بن عثمان را داشت و حتی ناظر املاک محمد بن عثمان بود است و نيز رابط بين محمد بن عثمان و بزرگان شيعه و وكيل از طرف او بود.
همچنين آنقدر مورد احترام و امين مردم بود كه اهل سنت نيز او را تكريم می كردند.در ضمن بايد عنوان كرد كه پيش از رحلت دومين نايب خاص،فرمانی از جانب امام عصر(عج) صادر شد كه به موجب آن جناب محمد بن عثمان دستور يافت تا حسين بن روح را به جای خويش معرفی كند و او نيز چنين كرد.
نايب چهارم
ابوالحسن علی محمد سمری،چهارمين نايب خاص امام مهدی(عج) است كه در سال 326 قمری و به دنبال وفات حسين بن روح به نيابت انتخاب شد و تا نيمه شعبان سال 329 قمري به مدت 3 سال وظيفه انتقال پيام بين شيعيان و امام زمان (عج) را به عهده داشت.
علی بن محمد سمری كه كنيهاش ابوالحسن بود،شخصيت وارسته توأم با شكوه و عظمت داشت.
وی از نظر تقوی دارای موقعيت خاص و فوقالعاده بود.
از كرامتهای او اين بود كه در بغداد خبر از رحلت «ابن باويه قمی» پدر شيخ صدوق كه در ری زندگی میكرد داد و گفت: «در اين ساعت ابن باويه قمی،چشم از جهان فرو بست» گروهی از شيعيان كه در حضورش بودند،ماه و روز و ساعتی را كه فرموده بود را يادداشت كردند و پس از 17 روز كه خبر رحلت ابن بابويه قمی به بغداد رسيد،ديدند كاملاً با نوشته آن روز كه جناب سمری فرموده بود،تطبيق دارد.
نيابت خاص با رحلت او پايان يافت و پس از آن نيابت عامه آغاز شد و همزمان پايان يافتن غيبت صغری شيعه وارد دوران غيبت كبري شد.
محل نيابت اين چهار تن در بغداد بوده و آنها در همان شهر مدفون شدند و مزارشان در حال حاضر نيز معروف و مشخص است.
پی نوشتها:
1ـ اصول كافی، جلد 1،صفحه 330 و غيبت طوسی،صفحه 219
2ـ رجوع شود به توضيح پيشين
3ـ كمالالدين،جلد 2،صفحه 510 و غيبت طوسی،صفحه 220
4ـ برای تحقيق بيشتر به كتاب غيبت شيخ طوسی،صفحه 227 مراجعه كنيد
فارس
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 864
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : جمعه 16 تير 1391
|
|
امام خمینی(ره) و مردم سالاری و وحدت و انسجام در جامعه اسلامی
«بخش دوم»
در مردم سالاری مقصود کدام مردم است؟مردم مسلمان،مردم مومن،مردم وفادار به اسلام; همه این تعبیرات در فرمایشات امام هست،خود این یک بحثی است که مردم مخاطب امام، چه کسانیاند؟ امام که مرتب بر رای مردم تأکید می کنند اینها کدام مردماند؟ چه اوصافی دارند؟ مردمی هستند وفادار به اسلام،علاقه مند به پیاده سازی احکام اسلام که عاشق اسلاماند. مردمی اند که غیر از اسلام را نمی طلبند.قضیه، قضیه خارجیه است،قضیه انتزاعی کلی نیست.مراد از مردم هرکس نیست.از چنین مردمی بحث کردن بسیار دشوار است.مردمی که جز مقاصد فاسد چیز دیگری ندارند و میخواهند یک جامعه به تمام معنا لجن به وجود بیاورند، این حرفها درباره آنها صدق نمی کند.خیلی از تعبیرات امام "این" دارد; "این" ملت، "این" مردم. این، اسم اشاره،محدودهای را تعیین می کند.بحثبحث کلاسیک نیست،بحث کلی و انتزاعی آرمانی هم نیست;یک بحث واقعی و عینی است.حالا این بستر را چه کسی به وجود آورده است کاری نداریم.شما فروردین 1358 را در نظر بگیرید که مردم برای رای دادن به جمهوری اسلامی پای صندوقها آمدند،در این بستر،رأی،رأی مردم است; همه چیز را مردم تعیین میکنند; خواست،خواست مردم است;همه درخدمت این مردم اند; هیچکس از مردم نمیتواند جدا باشد; پایه،شالوده و همه چیز مردماند.در این زمینه تعبیرهای والا و پرمعنایی از حضرت امام داریم.
بنابراین صرف نظر از پیش فرضها،آرمانها،اهداف و اعتقادات مردم غرب،آنچه در آنجا اتفاق میافتد انتخاب آزادانه مردم است و در نظام اسلامی یک چیز اضافه شده و آن این است که مردم با اعتقاد، این کار را میکنند.در غرب ممکن است انتخابات با اعتقاد نباشد،از روی هوی و هوس یا از روی منافع شخصی گروهی باشد،ولی عمل،یکی است.یعنی اگر به صورت قضیه خارجیه نگاه کنیم و از پیش فرضهای هر دو طرف چشم پوشی کنیم،عمل یکی است;مردماند که شالوده قوانین را میریزند مردماند که مسئولان را انتخاب می کنند،هم در آنجا و هم در اینجا. بنابر این چه اشکالی دارد که بگوییم هم آنجا مردم سالاری هست هم اینجا،هم آنجا دموکراسی هست هم اینجا.در بعضی از موارد امام دقیقا این نکته را بیان فرمودهاند که مسئله ما مسئله دموکراسی برتر است،یعنی در مقایسه ما یک چیزی هم افزون داریم،چون این مردمی که همه چیز را تعیین میکنند و همه اختیارات دست آنها است،مردمی هستند وارسته، معتقد به خدا،معتقد به ارزشهای الهی و جز خیر و صلاح و سعادت چیز دیگری را مدنظر قرار نمیدهند.شاید هم این کلمه دینی را که ما به عنوان پسوند میآوریم برای همین است که بگوییم دموکراسی به علاوه معنویت،قداست و صبغه الهی.
این دو نظر را وقتی به فرمایشات و آثار امام عرضه میکنیم بیتردید میتوان گفت امام نظر دوم را دارند و معتقدند که نظام اسلامی،نظام مردم سالاری است.امام بارها به حکومت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) استناد می کردند،یعنی حکومت آن بزرگواران هم به این معنایی که میگوییم مردم سالاری بوده است و نظام اسلامی ما هم از فروردین 1358 چنین حالتی پیدا کرده است قانـون اساسی،وضع قوانین،انتخاب رهبــری،انتخـاب رئیس جمهـوری و مسئـولان قضـایی و مسئولان اجرایی همه و همه با مردم است.اینها مطالب کاملا روشنی اند.
حجت الاسلام والمسلمین عمید زنجانی
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 850
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : جمعه 16 تير 1391
|
|
علی بن محمد سمری،آخرین نایب امام زمان علیه السلام
حضرت مهدی حجت بن الحسن علیه السلام، دوازدهمین و آخرین امام شیعیان،به امر پروردگار و مشیت الهی،عمری طولانی پیدا کرد و هم چنان زنده است،تا زمانی که خداوند سبحان وی را مأمور قیام بزرگ و تشکیل حکومت سراسری اسلامی نماید و به دست توانای او،قسط و عدل را در سراسر زمین برقرار و یکتاپرستی و عبودیت را فراگیر نماید.
امام زمان علیه السلام از آغاز زندگی خود،در حالت غیبت به سر می برد و از منظر عموم مردم به دور است،اگر چه او در میان مردم است و شاهد و ناظر کردار و رفتار آنان است.
آن حضرت دو نوع غیبت دارد که به غیبت صغری و غیبت کبری معروف شده است.(1)
در ایام غیبت صغری از سوی نایبان منصوب خویش با شیعیان در ارتباط بود.پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در هشتم ربیع الاول سال 260 قمری،تا پانزدهم شعبان سال 329 قمری،به مدت 69 سال،غیبت صغرای آن حضرت،ادامه یافت که با محاسبه ایام غیبت آن حضرت در حیات پدرش امام حسن عسکری علیه السلام به مدت 74 سال خواهد شد و در این مدت چهار تن از شخصیت های معروف و ممتاز شیعه به ترتیب،امرنیابت آن حضرت را برعهده داشتند و واسطه مستقیم آن حضرت با شیعیان و عموم مردم بودند.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 810
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 15 تير 1391
|
|
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 806
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 14 تير 1391
|
|
آیت الله حق شناس (ره):
انسان قرآن را کنار بگذارد و مثنوی بخواند؟!
![](http://www.ebnearabi.com/wp-content/uploads/2012/02/20100611_1272177461_a0315861.jpg)
آیت الله حق شناس(ره) که یکی از اساتید بزرگ اخلاق در تهران بودند مانند بسیاری از فقها و علمای بزرگ شیعه و به پیروی از علمای راستین،در درس اخلاق خود،دوستداران اهل بیت علیهم السلام و شاگردانشان را از مطالعه ی کتبی همچون مثنوی مولوی نهی میکردند و با ذکر روایتی میفرمودند:
انسان قرآن را کنار بگذارد و مثنوی بخواند؟!
انسان قرآن را کنار بگذارد و برود - مثلاً - مثنوی بخواند؟!
وقتی قرآن بخوانی،حجاب های قلبت برطرف میشود.
شخصی عرضه داشت:
یابن رسول الله،من وسوسه دارم.حضرت فرمود:مگر قرائت قرآن نمیکنی؟
«شِـفَاءٌ لِمَا فِی الصُّـدُورِ» (یونس/۵۷)
آنوقت انسان ،قرآنی که او را سرتا پا منور میکند و حجابهای باطن و حجابهای قلب را برطرف میکند،کنار بگذارد و مثنوی بخواند!
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 798
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 12 تير 1391
|
|
برای حفظ امانتداری عین متن سخنرانی علامه با همان لهجه شیرینشان آورده شده است،حتما فایل صوتی این مطلب را هم گوش کنید.
حرفها(سخنان معصومین)را اگر گوش دادید کیف می کنید،علم او را گر یاد دادید کیف می کنید، ولایت را اگر داشته باشید کیف میکنید،برو حرف صاحب ولایت را یاد بگیر،برو ببین امیرالمؤمنین چه حرفها می زند با خدا،چه جور حرف زده عشق بازی چه جور است محبت بازی چه جور است،ساخته بازی نکن با حافظ کار درست نمی شه با مثنوی کار درست نمی شه،حافظ چی است!؟ مثنوی چی است!؟ بذار زیرپات،برو دعا ،و یک عالمی پیدا کن،...
برو دعا حضرت سجادرا بده به دست یک عالم او بخواند و تـو بفهمی عشق بازی چی است،بگو محبت بعد بفهم محبت چی است.
یک صلوات بفرست صلوات حاضرین(الهم صل علی محمد وال محمد(
ببین چیه این حرفی که می زنم !ببین چیه این حرفی که می زنم!
روز قیامت فرض است دیگه،فرض است روز قیامت بیارن جنابعالی،مرا،امینی رابیارن محشر، گناهم نکردم نمازم خوندم روزه ام گرفتم غیبتم نکردم ربا هم نخوردم شرابم نخوردم زنم را هم لخت وعریان به خیابانها نفرستادم درمیدان هم به ساز وآواز گوش ندادم سیئاتی که کرده بودم از همشون هم بخشیده شدم حالا مرا آوردن پیش امیرالمؤمنین سلام الله علیه امیرالمؤمنین از من بپرسد ببین آشیخ تو مرا دوست داشتی؟بله.من ولی مطلق تو بودم؟بله.
مرا روح الارواح می دانستی؟ بله.مرا محب خدا می دانستی؟بله.پیمبر را قبول داشتی؟بله. پیامبر گفته بود احب خلق الله الی الله علی بن ابیطالب؟بله.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 843
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 12 تير 1391
|
|
![کمک به مستمندان کمک به مستمندان](http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/135142.jpg)
ابوحمزه ثمالی گفت: صبحگاه جمعهای با حضـرت زین العابدین(علیه السلام) نماز خـواندم.آن بزرگوار پس از تمام کردن ذکر و تسبیح،به قصد منزل حرکت نمود من هم در خدمتشان بودم. وقتی به منزل رسید،کنیزی داشت به نام سکینه، او را خواسته و فرمود:مبادا مستمند و فقیری را که به در خانه ما آمد مأیوس برگردانید حتماً هر که آمد غذایش بدهید زیرا امروز جمعه است.
عرض کردم آقا همه کسانی که سئوال میکنند مستحق نیستند.فرمود:ثابت(اسم دیگر ابو حمزه ثمالی است) می ترسم بعضی مستحق باشند و از در خانه ما محروم شوند آنگاه بر خانواده ماعذاب نازل شود آنچه بر خانواده یعقوب وارد شد.بنابراین سئوال کنندگان را غذا بدهید.
حضرت یعقوب هر روز گوسفندی میکشت مقداری خودشان مصرف میکردند و قدری صدقه میدادند.مرد مؤمن و مستمندی در حال روزه با مقام و منزلتی که نزد پروردگار داشت در آن ناحیه غریب و تنها بود از در خانه آنها گذر کرد.افطار شب جمعه بود.گفت: سائلی غریب و گرسنهام از زیادی غذای خود به من دهید.درخواست خود را بر در خانه یعقوب تکرار کرد.آنها میشنیدند ولی از وضع او خبر نداشتند و گفته اش را تصدیق ننمودند.
شب فرا رسید.فقیر مأیوس گردید.
جمله " إنّا لِلّهِ و إنّا إلَیهِ راجِعُونَ " را بر زبان گذرانیده اشکش جاری شد.آن شب با همان حال خوابید و شکایت گرسنگی را به خدا کرد.فردا را نیـز روزه گرفت و با شکیبایی خدا را ستایش میکرد.اما یعقوب و خانواده اش سیـر خوابیدند.از غذایشان هم زیاد ماند.
خداوند صبح آن شب به یعقوب وحی کرد بنده ما را خوار کردی به طوری که باعث خشم من شد.سزاوار تأدیب و نزول بلا و گرفتاری شدی که از طرف من نسبت به خود و خانواده ات نازل شود.
"یا یَعقوُب إنَّ أحَبَّ أولِیائي إلَیَّ وَ أکرَمَهُم عَلی مَن رَحِمَ مَساکینَ عِبادی وَ قَرَّبَهُم إلَیهِ وَ أطعَمَهُم وَ کانَ لَهُم مَأوی وَ مَلجَأَ "
ای یعقوب محبوب ترین پیغمبران در نزد من آن کسی است که بر مستمندان ترحم کند و آنها را به خود نزدیک نموده غذایشان بدهد و پشتیبان و پناه آنها باشد.
ای یعقوب دیشب بنده مستمندما (ذمیال) را ترحم نکردی.هنگام افطار به در خانه ات آمد درخواست نمود که غریب و بینوایم.او را غذا ندادی با اشک جاری بازگشت.شکایت گرسنگی خود را به من کرد.امروز نیز روزه گرفت.دیشب شما همه سیر بودید و غذایتان زیاد آمد.
یعقوب میدانی دوستانم را به کیفر و گرفتاری از دشمنانم زودتر مبتلا میکنم این هم به واسطه حسن نظر من به آنهاست.اما دشمنان را پس از هرخطا فوراً گرفتار نمیکنم تا متوجه استغفار نشوند آنگاه نعمات را کم کم از آنها میگیرم.
اینک به عزتم سوگند تو و فرزندانت را گرفتار میکنم و برشما مصیبتی نازل خواهم کرد و با کیفر خود شما را میآزارم.آماده ابتلاء شوید و به آنچه بر شما نازل میکنم راضی و شکیبا باشید.
ابوحمزه به حضرت زین العابدین(علیه السلام)عرض کرد:فدایت شوم یوسف خواب را در کدام شب دید؟ فرمود:همان شبی که یعقوب و خانوادهاش سیر خوابیدند و ذمیال گرسنه بود.
"بحار الانوار،ج 12،ص 278"
سیمرغ
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 804
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 9 تير 1391
|
|
این بقعه که به امامزاده پنج تن لویزان شهرت دارد،طبق آنچه که در زیارتنامه ایشان آمده این مکان مرقد چند برادر به نامهای سالم،ابوطالب،رضا و رحیم،فرزندان شیث بن کاظم بن امام زین العابدین(ع) است.
در اصل بنای قدیمی بقعه ساده و چهارگوش با پوشش گنبدی بوده که در عهد قاجار بر 4 طرف آن ایوان ساده افزودهاند.
بعدها ساختمان بقعه بازسازی شد و در 4 ضلع بنا 4 طاقنما ساخته شده است که در ورودی روضه در طاق نمای جنوبی قرار دارد.
فضای روضه نسبتا وسیع است و در انتهای آن ضریح فلزی روی 5 صورت قبر قرار گرفته است. ضریح آن مشبک و معروف به جعفری و سبزرنگ است که به صورت مربع در عهد قاجار ساخته شده است.
اثر تاریخ خاصی در این بقعه مشاهده نمیشود،صحن امامزاده نسبتا وسیع است و توسط در و نردههای آهنی محصور شده است و چشماندازیهای زیبایی که از 4طرف مشرف به آبادیهای مختلف شمیران دارد،جلب توجه میکند.
این امامزاده در سال 1367 بازسازی شد و مساحت آن به ۴۶۰ مترمربع افزایش یافت و تزیینات داخلی نیز به صورت آینهکاری درآمد.
گورستان عمومی لویزان نیز در کنار امامزاده پنج تن واقع شده و مساحت آن به ۳ هکتار میرسد.این بقعه در تهران خیابان لویزان،خیابان شعبانلو واقع است.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 847
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 8 تير 1391
|
|
سوره آل عمران/ آيه 12
قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهَادُ
به كسانى كه كفر ورزيدند بگو به زودى مغلوب خواهيد شد و
[سپس در روز رستاخيز] در دوزخ محشور مىشويد و چه بد بسترى است
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 912
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 8 تير 1391
|
|
![](http://dle.shiaha.com/images/ca7mkm92o4hkwqkzvg9d.jpg)
مرحوم آیت الله مجتهدی می فرمودند:
اگر میخواهید بهشتی شوید مادر باید از شما راضی باشد مادر از پدر مهم تر است
در روایت آ مده كسی از رسولخدا پرسید: من به چه كسی خوبی كنم؟
رسولخدا فرمودند: مادرت دوباره پرسید دیگر به چه كسی؟
پیامبــــر فرمود مـادرت.
مجددا" پرسید پیامبـر فرمود مـادرت و در مرتبه ی چهارم فرمودند پدرت.
سه مرتبه فرمودند مـادرت و یک مرتبه فرمودند پدرت.
چون مـادر رقیق القلب است اگر انسات مقداری به حرف مـادرنرود
دلش می گیرد اما پـدر اینطور نیست.
هر شب برای پـدر و مادرتان یک سوره ی قـرآن
بخوانید و یادشان کنید و بر این کار مقید باشید.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 960
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 6 تير 1391
|
|
|