كل يريد رجاله لحياته/يا من يريد حياته لرجاله(1)
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1230
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : سه شنبه 22 فروردين 1391
|
|
روی ترا از چشمــه نـــور آفريـــده اند
لعل تو از شراب طهور آفريده اند
خورشيد هم بروشنی طلعت تو نيست
آيــيــــنه تر از بـــلور آفــريـده اند
پنهان مكن جمال خود از عاشقان خويش
خورشيد را برای ظهور آفريده اند
منعم مكن ز مهر خود ای مه كه ذره را
مفتون مهر و عاشق نور آفريده اند
خيل ملك ز خاك در آستان تو
مشتی گرفته پيكر حور آفريده اند
عيسی وظيفه خوارلب روحبخش تست
كز يك دم تو نفخه صور آفريده اند
از پرتو جمال تو در كوه و بر و بحر
سينای عشق و نخله طور آفريده اند
آلوده ايم و بيم بدل ره نمی دهيم
از بس ترا رحيم و غفور آفريده اند
سرمايه سرور دل ما ز درد تست
درد تـرا بـرای سـرور آفريده اند
عمری اسيـر هجر تو بود و فغان نكرد
بنگر دل مرا چه صبور آفريده اند
از نام دلربـای تو همـت گرفتـه اند
تا برج آخرين شهور آفريده اند
عشـاق را بكوی وصـال تو ره نبـود
اين راه دور را به مرور آفريده اند
(پروانه)را درآتش هجران خود مسوز
كورا برای درك حضور آفريده اند
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 881
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : سه شنبه 22 فروردين 1391
|
|
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بلبلی برگ گلی خـوش رنگ در منقـار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
در نمیگیـرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خـرم آن کز نازنینـان بخت برخوردار داشت
خیـز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
گــر مـرید راه عشقی فکـر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکـر تسبیــح ملـک در حلقـه زنـار داشت
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت
شیـوه جنـات تجــری تحتـها الانـهار داشت
به نقل از: کتاب «لاله ای از ملکوت» ؛
شرح حال عارف کامل،حاج شیخ جعفر مجتهدی تبریزی
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 816
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : سه شنبه 22 فروردين 1391
|
|
نامه سرگشاده یک دانشجو به اصغر فرهادی!
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 827
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : سه شنبه 22 فروردين 1391
|
|
فاطمیـه آمد و آن مونس و همـدم کجاست؟
شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟
در عـــــزای مــادرت یابن الحسن یکــدم بیا،
تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست
.
.
ای تاج سر عالم و آدم زهرا
از کودکیـم دل به تــو دادم زهرا
آن روز که من هستم و تاریکی قبر
جــــان حسنت بــرس به دادم زهـرا
.
.
در زمانیکه زمان یاد ندارد چه زمان
و مکانیکه مکـان یاد ندارد چه مکان
دل من در بی یک واژه ی بی خاتمه بود
اولین واژه که آمد به نظر فاطمه(س)بود
.
.
دلم را با غم مادر نوشتن
غبـار چــادر خـاکی نوشتن
خـدا بر بیرق عشاق زهرا(س)
نـوشت این طایفـه شاه بهشتنـد
.
.
غُربت آبادِ دیار آشنایی ها،بقیع!
همدم دیرینه غم هاى ناپیدا بقیع!
در تو حتّى لحظه ها هم بى قرارى مى کنند
اى تمام واژه هاى درد را معنى،بقیع!
.
.
رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتـش ز نــوایش به دلــم افـــروزد
این خــانه عـزاخـانه شود بار دگر
هر گاه نگـاه خـود به در می دوزد
.
.
آنـان که غمـار عشــق را می بازنـد
در سینه بنای حسـرتی می سازند
بنگر به قـداست و صفای گل سرخ
سـادات جهان به فاطمـه می نازند
.
.
گر بمیــرانی مـرا جانان دوباره جان دهد
می دهم صد بار دیگر جـان برای فاطمه
.
.
از ازل تــاج شرافت را به زهرا داده اند
مهر تایید شفــاعت را به زهرا داده اند
آل حیدر یک طرف زهرای اطهر یک طرف
پاسـداری از ولایـت را به زهــــرا داده اند
.
.
من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خــاک تیــره غـربت نهـان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از بـــرم به قــامت همچـون کمـان شده
.
.
دل از غـم فاطمه توان دارد،نه
و ز تربتِ او کسی نشان دارد،نه
آن تــربتِ گم گشتـه به بَـر،زوّاری
جــز مهدی صـاحب الـــزمان دارد،نه
.
.
بعد از این خورشید میماند غریب
می تــــراود از لبــش ام یجـیــب
از مشرق قلبـــم رسیده فاطمیه
رخت عزایــم کو ،رسیده فاطمیه
.
.
نگــاه سـرد مـردم بود و آتش
صــدا بین صدا گم بود و آتش
بجای تسلیت با دسته ی گل
هجوم قوم هیضم بـود و آتش
:: موضوعات مرتبط:
$M$ های مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 982
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : سه شنبه 22 فروردين 1391
|
|
مسافری خسته كه از راهی دور می آمد،به درختی رسيد و تصميم گرفت كه در سايه آن قدری اسـتراحت كند غافـل از اين كه آن درخت جـادويی بود،درختی كه می توانست آن چه كه بر دلش می گذرد برآورده سازد...!
وقتی مسافر روی زمين سخت نشست با خودش فكر كرد كه چه خوب می شد
اگر تخت خواب نـرمی در آن جا بود و او می توانست قـدری روی آن بيارامد.
فـوراً تختی كه آرزويـش را كرده بود در كنارش پديدار شـد !!!
مسافر با خود گفت:چقدر گـرسـنه هستم.
كاش غذای لذيـذی داشتم...
ناگهان ميـزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذيـر در برابرش آشـكار شد.
پس مـرد با خوشحالی خورد و نوشيد...
بعـد از سیر شدن،كمی سـرش گيج رفت و پلک هايش به خاطـر خستگی و غذايی كه خورده بود سنگين شدند.خودش را روی آن تخت رها كرد و در حالـی كه به اتفـاق های شگفت انگيز آن روز عجيب فكر میکرد با خودش گفت: قدری می خوابم.
ولی اگر يک ببر گرسنه از اين جا بگذرد چه؟
و ناگهان ببری ظاهـر شـد و او را دريد...
هر يک از ما در درون خود درختی جادويی داريم كه منتظر سفارش هايی از جانب ماست.
ولی بايد حواسمان باشد،چون اين درخت افكار منفی،ترس ها،و نگرانی ها را نيز تحقق می بخشد.
بنابر اين مراقب آن چه كه به آن می انديشيد باشيد...
مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آنها غولی به وجود می آورند که نامش تقدیر است
چه افسانه ی زیبایی
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1150
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : سه شنبه 15 فروردين 1391
|
|
:: موضوعات مرتبط:
گالری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 865
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : سه شنبه 15 فروردين 1391
|
|
قرآن !
من شرمنده توأم اگر از تــو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود
همه از هــم می پرسند " چه کس مُـــرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است.
قرآن !
من شرمنده توأم اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.
یکی ذوق می کند که تــرا بر روی بــرنج نوشته،یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده،یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته،یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و…آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن!
من شرمنده توأم اگر حتی آنان که تو را میخوانند و ترا می شنوند،آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند.اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است.
قرآن!
من شرمنده تـوأم اگر به یک فستیــوال مبدل شده ای حفــظ کردن تــو با شماره صفحه،خواندن تــو از آخــــر به اول،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟
ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند،حفظ کنی،تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو.
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند،گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است.آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.
:: موضوعات مرتبط:
ادبیات ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1218
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : سه شنبه 15 فروردين 1391
|
|
خواهرم! سرخی خونم را به سیاهی چادرت،امانت میسپارم.
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 795
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : دو شنبه 14 فروردين 1391
|
|
اين دوستانی كه دم از جنگ می زنند
از تيــرهای نخـورده چـرا لنگ می زنند
هم سفره های خلــــــوت آن روزها ببين
اين روزها چه ساده به هم انگ می زنند
هر فصل از عـاشـق رســوا شده هنوز
ما را به رنگ جماعتشان رنگ می زنند
يوسف به بدنامی خود اعتـــــراف كن
كز هرطرف به پيرهنت چنگ می زنند
بازی عوض شده و همان هم قطارها
از داخل قـــطار به ما سنـگ می زنند
بيهوده دل مبنـد بر اين تخت روی آب
روزی تمـام اسكله ها زنگ می زنند
اين دوستــانی كه دم از جنگ می زنند
از تيــرهای نخــورده چــرا لنگ می زنند
هم سفره های خلـــــوت آن روزها ببين
اين روزها چه ساده به هم انگ می زنند
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 886
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : Bahram
ت : دو شنبه 14 فروردين 1391
|
|
نه "مرز"تنها آبی و خاكی است،نه حمله،تنها زمینی و هوایی است.
نه هجوم ،فقط نظامی است نه شكست و ضربه فقط مادی.
"تهاجم فرهنگی"خطرناک تــر از "هجوم نظامی "است.
در هجوم نظامی،طمع به خاک است و زمین ،در شبیخون
فرهنگی طمع به اخلاق است و دین.
هجوم نظامی با سر و صدا و سرعت است،تهاجم فرهنگی،آهسته و آرام.
آن ترسناک و نفرت آفرین است،این فریبنده و جذاب.
آن،افراد را به دفاع و مقاومت وا میدارد،این به استقبال و پذیرش می فرستد.
كشته آن،شهید است و مرده این پلید!
شهادت دوست داشتنی اما ابتذال نفرت انگیز.
در هجوم نظامی دشمن اعلام جنگ و دشمنی می كند،
و مهاجم فرهنگی،اعلام دوستی!...
در حمله نظامی صفیر اولین گلوله همه را متوجه خطر می سازد
اما در تهاجم فرهنگی گاهی تا شلیک گلوله آخر
دشمن هنوز عده ای شبیخون را باور نمی كنند.
آن پیداست و این پنهان.
در آنجا زمین از دست می رود اینجا شرف و دین.
آنجا درگیری با دشمن در مرزهاست،اینجا آسیب از حمله
دشمن درون خانه هاست.
آنجا بمب های خوشه ای می ریزند اینجا شک و دودلی می انگیزند.
آنجا سلاح،موشک و بمب است،اینجا ماهواره و امواج تصویری.
در میدان حمله نظامی،پادگان ها،مقرها و خطوط و خاكریزها
بمباران می شود،در تهاجم فرهنگی مدرسه ها،مطبوعات،اندیشه ها و عقیده ها.
در آن درگیری،كوه و دشت و دریا میدان برخورد است،در این
مقابله ،نبرد در عرصه مجلات،رمان ها،فیلم ها و كتاب هاست.
آنجا میدا ن مبارزه محدود است و اینجا گسترده.
آنجا جنگی آشكار است،اینجا غارتی پنهان.
اسیران آن میدان آزاده اند و گرفتاران این میدان معتاد و آلوده.
آنجا شهادت خانواده ای را سربلند می سازد،اینجا اعتیاد
و ابتذال دودمانی را شرمگین می سازد.
پدر یک شهید عزیز است ،پدر یک آلوده سر افكنده.
در میدان نظامی ،مجروح را به عقب بر می گردانند تا مداوا
شود،در صحنه فرهنگی پس از اولین زخم و تركش به خطوط
جلوتر انتقال می یابد.
تیر و تركش،بر سرو دست می نشیند،ولی زهر هوس
و ویروس گناه ،برایمان و اندیشه آسیب می رساند.
در هجوم نظامی،دشمن از مرز آبی و خاكی وارد می شود
در تهاجم فرهنگی از مرز فكری و روحی.
آسیب خوردگان آن،انگیزه مبارزه و خصومت پیدا می كنند
و نیش خوردگان این خلع سلاح شده و بی انگیزه می شود.
تشییع جنازه یک شهید شهری را روح حماسه می بخشد
اما آلودگی نسلی به ابتذال روح جامعه را افسرده می سازد.
هجوم نظامی یک ملت را مقاومتر میكند،هجوم فرهنگی،سست تر می سازد.
آنجا فشنگ ،شلیک می شود،اینجا آهنگ پخش می شود.
آنجا در پی ماه ه اند و اینجا به دنبال ماهواره.
گذرگاه های آن جبهه سر بالایی است و در عرصه های این میدان سرازیری.
آنجا از خود میگذرند تا به خدا برسند،اینجا از خدا میگذرند تا به خود برسند.
قربانیان ان شهید راه معروف اند و قربانیان این كشته بیــراهه منكر.
بكوشیم تا از مجروحان این جبهه و تركش خوردگان این حمله نباشیم.
اگـــر هم آسیب دیده ایــــم،به درمانگاه تــــوبه برویــــم و...
تا دیر نشده،غده گناه را جراحی كنیم.آیا سلامت روح و فكر
به اندازه جسم مهم نیست؟!
:: موضوعات مرتبط:
ادبیات ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1151
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : Bahram
ت : دو شنبه 14 فروردين 1391
|
|
تقدیم یک دسته گل در روز عشـــق بـــــرای بسیــاری از خانم ها خیلــی با ارزش
است.خصوصا اینکه قـدری متفــاوت و هیجـان انگیــز هم باشد.از جملـه ابتــکار یک
مـرد چینی که دریک حرکت فوق العاده رومانتیک،دوست دختـرش را در روز ولنتاین
بوسیله لباسی که با 9999 گل رز قرمز واقعی تــزیین شده بود سورپـــرایز کـرد و
هنگامی که این لباس بـر تنش بود به او پیشنهـــاد ازدواج داد.به اعتقــاد چینی ها
عدد 9999 خوش یمن است و میتـواند موفقیت را به ارمغان بیاورد.
:: موضوعات مرتبط:
گالری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 979
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : دو شنبه 14 فروردين 1391
|
|
در چیــن یک لبـاس شب عـــروس با استفـــاده از 3 هـــزار پــــر طاووس تهیـه شد.
طبـق گفتـه مالک این لبــاس که دارنده مـــرکزی برای نگهـــداری طاووس است این
پـــرها در طول مدت یکماه از 200 طاووس تحت مراقبت این مـــرکـز جمع آوری شده
است.این لباس عروس با رنگ های غنی،گــرم و ظرافت خاص خـودش بسیار درام و
زیبـــاست که به شگفتی خلقـت پــرنده ای منحصـر بفـرد به نام طاووس تاکید دارد.
:: موضوعات مرتبط:
گالری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 751
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : دو شنبه 14 فروردين 1391
|
|
:: موضوعات مرتبط:
گالری ,
,
:: بازدید از این مطلب : 833
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : دو شنبه 14 فروردين 1391
|
|
چه داروی تلخی است، وفاداری به خائن
صداقت با دروغگـو و مهربانی با سنگدل...
:: موضوعات مرتبط:
$M$ ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1140
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
ن : Bahram
ت : دو شنبه 14 فروردين 1391
|
|
|