اين امر زمينه مناسبى را براى نشر و گسترش شعاع اسلام تا اقصى نقاط حجاز و حتى خارج از آن فراهم آورد و پيامبـر اسلام توانست از اين فرصت بخوبى استفاده كند و با ارسال نامه ها و نمايندگان ويـژه به رؤساى بلاد و زمامداران كشورها آنها را به پذيرش اسلام و يا به رسميت شناختن دولت اسلامى و التزام به مقررات آن فرا خواند.
طبيعى است كه بسيارى از مخاطبين اين نامه ها علاقه مند بودند كه به مدينه و به مقر دولت اسلامى بيايند و با شخص رسول خدا آشنا شوند و از نزديک وضعيت مسلمانان را ببينند.اين بود كه در سال نهم هجرى به تدريج هيئت هاى نمايندگى طوائف و قبائل عرب به حضور رسول خدا مى رسيدند و اين سال را مورخين «عام الوفود» نام نهاده اند.نامه رسول خدا به مسيحيان نجران از جمله نامه هاى ارسالى آن حضرت بود كه گروهى از بزرگان و اشراف نجران را به مدينه كشاند.اين هيئت بلندپايه چون در مذاكرات شفاهى با آن حضرت به تفاهم نرسيدند و از سر لجاج پاسخ آن حضرت به سؤالات اعتقادى خود را قانع كننده ندانستند پيشنهاد ديگرى از سوى رسول خدا دريافتند مبنى بـر اين كه اكنـون كه هر طرف خود را محق و ديگرى را باطل مى شمارد بياييد عزيزان خود را جمع كنيم و دست به دعا برداريم و خداى خويش را بخوانيم و هر يک بر ديگرى نفرين كند تا ببينيم خداوند نداى كدام طرف را پاسخ مى دهد و آشكار شود چه كسـى در ادعـاى خـود دروغگويى بيش نيست.اين عمل كه در لغت عـرب مباهله ناميـده مى شود،راهى جديد بود كه به نص آيه 61 سوره آل عمران
(فمن حاجک فيه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنةالله على الكاذبين)
پيامبر اسلام از سوى خداوند بدان مأمور گشت و براى پايان بخشيدن به مجادلات هيئت نصارى با آن حضرت و اقناع عوام و خواص از مسلمانان و مسيحيان از هر منطق و استدلالى بهتر و رساتر بود.ولى به گواهى همه منابع تاريخى مسيحيان نجران پس از قبول اين پيشنهاد چون به ميعادگاه وارد شدند و نشانه هاى حقانيت رسول خدا را در دعوت خويش مشاهده كردند از اقدام بدين كار منصرف شدند و به پرداخت جزيه و امضاى صلح نامه اى كه رسول خدا شروط آن را مشخص مىساخت،تن در دادند.
اين واقعه با همه خصوصيات و لوازم و آثارش نظر محققان شيعه و سنى و حتى پاره اى از مستشرقين را به خود جلب كرده است و ما در اين واقعه تاريخى سه جهت را قابل توجه و ملاحظه مى دانيم:
جهت اول:ظهور حقانيت اسلام در برابر مسيحيت.و جالب توجه آن است كه تا به امروز نيز هيچ عالم و عابد مسيحى نخواسته است كه بار ديگر به ميدان مباهله با مسلمانان درآيد تا بدين وسيله از اعتقاد راسخ خود به صحت ادعايش و يقين به حقانيت دينش خبر دهد؛بلكه در پيرامون واقعه مباهله حوادثى به ثبت رسيد كه عكس اين مطلب را ثابت كرد و بخوبى آشكار شد كه مسيحيان علائم پيغمبر خاتم را كه در كتب آسمانى موجود در نزد خود خوانده بودند، بر پيامبر اسلام منطبق ديدند و او را در ادعاى نبوت بر حق مى دانستند و به تعبير قرآن «الذين آتيناهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون ابناءهم و ان فريقا منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون» (بقره / 146) ولى با اين حال نمى خواستند از دين خود و موقعيت ويژه اى كه نزد مردم خود پيدا كرده اند دست بكشند.
جهت دوم: اثبات فضيلتى عظيم براى على عليه السلام و زهراءعليها السلام و حسنين عليهما السلام كه تنها همراهان رسولخدا در اين ماجرا بودند و اختيار نمودن پيغمبر اينان را از ميان فرزندان و زنان و اصحاب خود،بهترين دليل بر علو مرتبه و منزلت آنها نزد خدا و رسول خداست.
جهت سوم:دلالت آيه مباهله بر امامت على عليه السلام چرا كه كلمه «انفسنا» در آيه مذكور شاهد بر وجود مقام و منزلتى براى خصوص على عليه السلام نزد رسول خداست كه هيچكس بدان نرسيده و نخواهد رسيد و هموست كه در لسان وحى نفس پيغمبر شمرده شده است و از اينجاست كه میتوان گفت على عليه السلام افضل صحابه بلكه افضل خلق بعد از رسول خدا است و طبعا همه كمالاتى كه براى رسول خدا ثابت است،براى او نيز ثابت میگردد مگر اصل نبوت.
جهت ديگرى كه براى بررسى و تحليل اين واقعه تاريخى وجود دارد و از ميان مستشرقين نظر پروفسور لويى ماسينيون را به خود جلب كرده است،امضاء صلح نامه اى ميان پيامبر اسلام و مسيحيان نجران است كه از نظر اين استاد به معناى امضاء پيمان نامه سياسى عدم تعرض به مسيحيان در سراسر سرزمين هاى اسلامى است و رعايت آن براى جانشينان آن حضرت نيز لازم بود.و شايد او درصدد القاء اين مطلب باشد كه پيامبر اسلام بدين طريق مسيحيان را در التزام به دين خود آزاد گذاشت و بدين وسيله حضور آنان را در ميان مسلمانان تا زمانى كه رفتار مسالمت جويانه داشته باشند به رسميت شناخته است.
ماسينيون در اواخر رساله خود به سراغ عقايد خرافى برخى فرقه هاى اسلامى مانند فرقه نصيريه و شيعيان خطابى و دروزى رفته و بر اساس باورهاى آنها به نقش سلمان فارسى به عنوان يک عنصر ايرانى كه نماينده تمدن كهن ايرانى است و به عنوان يک تازه مسلمانى كه سابقه طولانى در مسيحيت داشته و با مسيح و محمد(ص) هر دو آشنا و اكنون پل ارتباطى ميان اسلام و مسيحيت گرديده است،توجه پيدا كرده است.ولى ما نمى دانيم چرا او از ميان همه زواياى قابل تأمل اين حادثه تنها از اين دو زاويه به مطالعه واقعه مباهله پرداخته است و او در نهايت درصدد اثبات چه امرى است؟
به هر صورت جاى آن دارد كه در اطراف واقعه مباهله تحقيق و تدقيق بيشترى صورت گيرد و نقاط اصلى اين واقعه كه چون واقعه غديرخم مسلم و غير قابل خدشه است،روشن شود،چرا كه مباهله سندى جاودان بر حقانيت اسلام و شاهدى غير قابل انكار بر اصالت و استحكام بناى هميشه استوار تشيع راستين است.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 532
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2