كال و رسیده! گندم ری را خریده ای
این خصلتِ بخر- ببـر چشم های توست
آیا بهشت می بری ام یا نمی بری!؟
محشر خدا پیِ نظر چشم های توست
با كاروان گریه سرانجام می رسم
راه بهشت از گذر چشم های توست
تا «إن یكاد» صبح و شبِ زینب تو هست
بال فرشته ها سپر چشم های توست
خرده گرفته اند كه اغراق می كنم
تیر سه شعبه دربه در چشم های توست
اینجا مدینه نیست،به فكر نقاب باش
مُشتی حسود دوروبر چشم های توست
بالای نیزه گریه ی شرمندگی فقط
از روضه های معتبر چشم های توست
لعنت به حرمله؛كه به دنبال نیزه ها
سایه به سایه همسفر چشم های توست