بار خدایا:

چه بسیار ستم هائی که بـر خود روا داشته ام،و هیچ نیافته ام که هر چه کنم به خود کنم،نـه برای تـوست خوبی ها،و نـه آسیبی است تـو را از بدیهای ما.

بار خدایا:

من از احوال خویش غافلم و تـو آگاه بر تمام احوال و اعمال ما،هر آنچه امر کردی و نهی نمودی از تـوان درک و معرفت من بیـرون است.

بار خدایا:

من مصداق ظلمت نفسی گشته ام،مصداق ظلم به نفس،مصداق زیانکاران.

بار خدایا:

مرا خوانده ای وآوا داده ای:"ای بنده من که ظلم کرده ای برخویشتن از رحمت بی منتهای من مأیوس نباش"و میدانم که یأس و نا امیدی جرم بزرگی است در درگاه با شکوه جلالت،

بار خدایا:

پذیرا باش مرا در حلقه امیدواران

معبودا:

من معترف به گناه خویشم در درگاهت،به امید بخششی آمده ام،با بار سنگینی که توان آمدنم نبود نه از برای گناهان خرد وکلان،از برای شرمساری ام،طغیان ونافرمان ام.اگر مرا نبخشی نه تونی است برای رفتنم وچاره ای وجائی برای بخشش گناهانم.

پروردگارا:

من بر خویشتن ظلم و ستم کرده ام،مرا ببخش و رحمت را از من دریغ نفرما و رحم کن بر من و مرا از زیانکاران قرار مده.

بارالها:

شنیده ام سخنت را و:

آمده ام که سر دهم عشق تـو را به سر نهم

                 آمده ام بپای تـو هر آنچه هست آن دهم

                                 آمده ام ببانگ خویش ناله زنم جان دهم