عدالت علی (ع)


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



 


زنی به نام»سوده همدانی«از شیعیان امام علی(ع)بـود،او در جنگ صفین برای ترغیب شجاعت سربازان و فرزندان دلاورش،اشعار حماسی میخواند که سخت بر معاویه گران آمد و نام او را ثبت کرد.

روزگارگذشت و امام علی علیه‌السلام به شهادت رسید و فرماندار معاویه بسربن ارطاه،بر شهر همدان مسلط گشت و هر چه می‌خواست انجام میداد و کسی جرأت اعتراض یا مخالفت را نداشت سرانجام سوده سوار بر شتر به دربار معاویه در شام رفت و از قتل و غارت و فساد فرماندار به معاویه شکایت کرد.

معاویه او را شناخت و سرزنش کرد و گفت:

یاد داری که در جنگ صفّین چه میکردی؟حال دستور می‌دهم تـو را سوار بر شتـری برهنه تحویل فرماندارم بدهند تا هر گونه دوست دارد با تـو رفتـار کند .

سوده،در حالی که اشک می‌ریخت این اشعار را خواند:

«خدایا درود بر پیکر پاکی فرست که چون دفن شد عدالت هم دفن شد و خدا سوگند خورده که همتایی برای او نیـاورد و تنها او با حق و ایمان همراه بـود»

معاویه با شگفتی پرسید:

چه کسی را می‌گویی؟ و این اشعار را پیرامون چه شخصی خواندی؟

سوده گفت:حضرت علی علیه‌السلام را می‌گویم که چون رفت،عدالت هم رفت.

 


ای معاویه!

فرماندار امام علی علیه‌السلام درهمدان چند کیلو گندم از من اضافه گرفت،به کوفه رفتم.وقتی رسیدم که امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای نمازمغرب بپا خاسته بود تا مرا دید نشست و فرمود: حاجتی داری؟

ماجرا را شرح دادم و گفتم چند کیلو گندم مهم نیست،می‌ترسم فرماندار تـو به سوی تجاوز و رشوه‌خواری پیش رفته و آبروی حکومت اسلامی خدشه‌دار شود.

امام علی علیه‌السلام با شنیدن سخنان من گریست و گفت:

خدایا تو گواهی که من آنها را برای ستم به مردم دعوت نکردم.

سپس قطعه پوستی گرفت و بر روی آن نوشت:

بسم‌الله الرحمن الرحیم دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است؛بنابـر این حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیـزی نکاهید و در روی زمین بعد از آن که(در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است،فساد نکنید!

سپس دستور داد که کارهای فرمانداری خود را بررسی و جمع‌آوری کن،تـو را عزل کردم و به زودی فرماندار جدید خواهد آمد،و همه چیز را از تـو تحویل خواهد گرفت.

نامه رابه من داد،نه آنرا بست،و نه لاک و مُهرکرد،بلافاصله پس ازبازگشت من به«شهر همدان»  فرماندار عزل و دیگری به جای او آمد.

ای معـاویه،آن روز شکایت من از چند کیلو گندم اضافی بـود،اما امروز به تـو شکایت کردم که فرماندار تـو«بسربن ارطاه» شراب میخورد،تجاوز می‌کند،مال مردم را به یغما می‌برد،‌خـون بی‌ گناهان را می‌ریـزد؛و تـو بجای اجرای عدالت وعزل فرماندار فسادگر،مرا تهدید به مرگ می‌کنی؟

و ادعا داری که خلیفه مسلمین می‌باشی؟

 




:: موضوعات مرتبط: تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 486
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : یک شنبه 5 خرداد 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com