یهودیان مدینه همانجا یکی از حملات جنگ نرم خودشان را آغاز کردند،با تمسخر به عمار و رفیقش گفتند:
پس وعده نصرت الهی و پیروزی که پیغمبر به شما داده بود،چی شد؟ خدا و ملائکه اش کجا بودند که از پیامبر شما که اینقدر مجروح شده دفاع کنند؟ این همه کشته دادید؛...حمزه تان و قهرمانانتان به شهادت رسیدند....
رفیق عماربرگشت گفت:لعنت خدا بر شما،من با شما حرف نمیزنم،شما ایمان آدم را سست می کنید و گذاشت رفت.
اما عمار ایستاد و با آنها سخن گفت،فرمود:
تقصیر ما بودکه شکست خوردیم،به وعده های پیغمبر ربطی ندارد،پیامبر به ما وعده داد که اگر حرف های من را گوش کنید،پیروز می شوید،ما گوش نکردیم،و شکست خوردیم.اگر گوش کرده بودیم شکست نمی خوردیم.
عماریاسر خدمت رسولخدا(ص)رسید و حضرت که خبر را شنیده بودند،از عمارگزارش خواستند، پس از گزارش عمار،رسولخدا(ص)فرمود:رفیق تو که با آنها بحث نکرد آدم خوبی است.اما تو از دین خدا دفاع کردی و تو ازمجاهدین فی سبیل الله،که خدا آنان را بردیگران برتری داده هستی. یعنی توکه انقلابی عمل کردی عضو گروه انقلابیون هستی.
عمار اینگونه است،عمار در مقابل دیگران،درمقابل آنهایی که با دین دشمنی میکردند، آرام نمی گرفت.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 396
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1