آمدم با عطری از یاس آمدم
سینه خیز از دشت عباس آمدم
یک شهید افتاده بر روی زمین
کاش من بودم در این میدان مین
بارش باران خـون بر دیده ها
پس کجا رفتند این فهمیده ها
مادرم،همسنگـرم مادر نداشت
فاطمه بر زخم او مرهم گذاشت
موسوی را در دجله با خودمی برد
همت عاشق،گریبان می درد
ار عطش آتش گرفتم،سوختم
عشق را درسنگرم آموختم
از هویـزه،غـرب کارون آمدم
از شلمچه غرقه در خون آمدم
ماه امشب رنگ درویشی گرفت
در مسیــر عاشقی پیشی گرفت
اینک ای مجنون صدایم بی صداست
پس مقدم،مرتضی زادم خرازی کجاست
مادرم خواب مــرا تعبیـر کن
عشق جانسوز مـرا تفسیر کن
مــــــادرم با قلـب مجــروح آمدم
بی بــرادر،جسم و بی روح آمدم
من اگر جان می دهم بی پا ودست
تیــر عشـق آمـد و بـر قلبـم نشست
من حسینی می روم مادر بدان
می روم امّـا تـو هـم زینب بمان
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 375
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2