اگر غرورت را گم کرده ایی به کوهستان رو،و اگر از جنـگ خسته ایی به دریا.
کسی که گذشت و بخشش در درونش نیست تنها نام آدم را بر خود دارد.
تا هنگامی که از برتری خویش سخن می گویی،دیده نمی شوی.
بخت همچون مرغی در گوش ما زمزمه می کند و ما را با خود به سوی می کشاند که باورش را هم نمی کردیم.
هیچ آغازی را مزاری نیست چرا که همواره در حال دگرگونی و رشد است.
باور داشتن به پیـروزی،بسیار با ارزش تر از خود پیـروزیست.
نخستین گام در راه پیـروزی،آموختن ادب است و نکو داشت دیگران.
شکست های زندگی،درهای پیروزی را می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد.
سفر،نای روان است برای اندیشه و آرمان بزرگ فـردا.
آغاز اُرُد،پایان کسی نیست.آغاز ارد،بهار اندیشه یی ست که به آن وابسته است،آنرا خزان و زمستان نیست،چون میوه باغی ست در کام اُرُدهای دیگر ... .
آرمان را نباید فراموش ساخت اما می توان هر دم،به روشی بهتر برای رسیدن به آن اندیشید.
زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد.
کیهان دارای ساختاری هدفمند است.این ساختار به آن پویایی بخشیده،و برآیندی شگرف در آن بر جای می گذارد.
سرآمد این جهانی شما هر چه بزرگتر باشد سرنوشت زیباتری در برابر شماست.
اگر بر ساماندهی نیروهای خویش توانا نباشیم،دیگران سرنوشتمان را می سازند.
رازها در هنگامه شادی و بازی آدمی است.نکته فراموش شده جهان اندیشه،تعریف درست این حالت هاست.
شادی و امید روان آدمی را می پرورد گر چه تن رنجور و زخمی باشد.
آدم خودباور،هیچ گاه برای رسیدن به مادیات،ارزشهای همگانی را زیر پا نمی گذارد.
مهم نیست که دیگران ما را باور کنند،مهم آن است که خود خویشتن خویش را باور کنیم.
اندیشه و انگاره ای که نتـواند آینده ای زیبـا را مـژده دهد ناتوان و بیمار است.
بدون خودآگاهی ملی،کشور رنگ پیشرفت به خود نمی گیرد.
هنر زمانی ارزش می یابد که سخن ناتوان از گفتن آن است.
نتیجه گیری زود پس از رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است.
کارآفرین،زندگی آفرین است پس آفرینی جاودانه بر او.
بازده ساختار بیمار،درد و سیاهی ست.
فرمانـروای شایسته به فکر انتقام از مردم خویش نیست.
فرمانروایان هیچگاه نباید از بار کاری که بر دوش گرفته اند شانه خالی کننداگر هم اشتباهی رخ نموده با دلیری آن را بازگویند.
در هستی جنبش حشـرات هم چهار چـوبـی دارد.
تا ساختارها سامان نیابد رشدی هویدا نمی گردد.
قانون اساسی هر کشور نمای ساختار آن سرزمین است و ناراستی آن،سستی و پلشدی در پی دارد.
انتخابات درست و سازنده،ناجی کشور و نادیده گرفتن آن،پگاه رستاخیزی هولناک است.
کشوری که گروه های هدفمند سیاسی ندارد انتخابات هر روز بیشتر به پستی می گراید.
کژی و ناراستی،شکاف و رخنه گاه اندیشه اهریمن خواهد شد.
آنکه ناراستی پیشه نموده،خموشی دیگران هم برایش ترسناک است.
کسی که ترازوی راستی در وجودش همواره به یک سو سنگین است،نمی تواند از خشم دست بردارد چون خشم و زور تنها ابزار ناراستی برای ماندن است.
افکار عمومی جایگاه آدمها را مشخص می کنند نه بر تخت نشینان.
نامداری که خود را به خواری می افکند،هزاران دل آویخته به دامان خویش را نیز به خاک می کشد.
خردمندان همچون بازها دیدی گسترده دارند و بردبارند.
هیچ گاه برای آغاز دیر نیست،همین بس که به خود بگویم این بار کار ناتمام را پایان می دهم.
هیچ کس و هیچ چیز نمی تـواند از پـویندگی ما جلوگیری کند.
آنکه فکر می کند با گذشتن از زندگی خویش می تواند همه را دلشاد دارد و مخالفی هم نداشته باشد ! سخت در اشتباه است.
مهمترین گزینه برای ساختن یک فرمانروایی بزرگ،توانمندی و پیشرو بودن است و لازمه رسیدن به توانمندی همیاری مردم است و مردم هنگامی همراه می شوند که براستی آزاد و شاد باشند.
آزادی بدون داشتن رسانه های آزاد،شوخی خنده آور است.
جشن های پیاپی میهنی نرم خویی و دوستی را در بین مردم زیاد می کند.
در زندگی نادان سرانجام یک گره،صدها گره باز نشدنی است.
فروتنی ما را خواستنی می کند و دوست داشتنی.
با روشنگری می تـوان جلوی بسیاری از آشوب های بی مورد را گرفت.
آنگاه که مردم بر داشته های خویش آگاه باشند دیگر تن به ستم نمی سپارند.
در اینترنت داده ها و اندیشه ها بسیار تند جابجا می شوند در برابر داده های ستیزگر باید میدان پاسخگویی را برای اندیشمندان آگاه هر کشور فراهم آورد و از چالش ها نهراسید.
چه بسیار آدمیان نادانی که مهربانی شایستگان را برنمی تابند آنها در نهایت یا به بردگی تیزدندانان گرفتار آیند و یا چهره زشت تنهایی را آشکارا ببینند.
ره آورد گفتگو با نادان دو چیز است:نخست از دست دادن بخشی از عمر و دیگری گرفتار شدن،به افکار پوچ و بی ارزش.
نادانی،خودخواهی به بار می آورد.
نادان همیشه از آز و فـزون خواهی خویش خسته است.
شمشیر نادان هایی که در برابر خردمندان می ایستند خودستایی و خودسری است.
تنها تنهایی کارآمد است که همراه باشد با پژوهیدن و کاویدن در خرد و دانش.
آنانیکه همیشه در آرامش هستند لاابالی ترین آدمهایند.
آرامش اگر همیشگی باشد سستی و پلشتی در پی دارد.
جایی که شمشیر است آرامش نیست.
کار ما برآیند خواست و برنامه ماست آنکه خواست و برنامه ایی ندارد کاری انجام نمی دهد.
دانش را می آموزی امّا خرد،برآیند اندیشه و آموخته های ماست.
در بلند هنگام هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند.
اندرز جوان باید کوتاه،تازه و داستان وار باشد.
جهـان آینـده بـدون اینتـرنت بی معناست.
آدمهای کوچک،رازهایشان هم کوچک است.
با آدمهایی که همیشه از شما میخواهند حرفاهایشان را به این و آن نگویید کمتر گفتگو کنید.
به کوهستان می نگرم،درونم سرشار از نیرو می شود کوهها سر فرود می آورند،و می گویند:باز ما را درخواهی نورد.
اگر شیفته کارت نباشی،روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد.
روان خود را با خبرها و داده های نادرست به بند نکشیم.
بسیاری از ستیز ها،برآیند دردها و گریه های دوران خردسالی ست.
زندگی رنج و درد نیست هدیه ایی است برای شادبودن.مادر گیتی جام زهر بر دهان کودک خویش نمی گذارد،او می پروراند برای بهروزی وخوشبختی.
برای نگهداری و نگهبانی از طبیعت باید نگاهی همه فراگیر و باز داشت.
عشق چنان شیفتگی در نهان خود دارد که سخت ترین دلها نیز،گاهی هوس شنا در آن را می کنند.
کمک به همگان،عشقی است که به برجستگان کمک می کند راه های سرفرازی را بیابند.
عشقی که آدمی را به گوشه نشینی وادار کند ارزشی ندارد عشق باید توان پرتاب انسان به سوی هدفهای راستین را داشته باشد.
استوارترین پیمان ها آنهایست که با اندیشه مان پذیرفته ایم.
ارزش پیمان شکن،باندازه کفن هم نیست.
پیمان ها در هنگامه نیازها بسته می شود،و آنگاه که پاره شود چیزی جز پلشدی و زبونی بر جای نمی ماند.
میدان پیمان های گسسته،همچون مردابی دهشتناک است که باید از آن گریخت.
آدمهای ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند.
بدگویی،رسوایی در پی دارد.
کسی که بدگویی می کند خواری را به جان می خرد.
اگر همدمت آدمی بدگو باشد،خیلی زود اسیر وهم و سیاهی دل می شوی.
تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجار همیشگی است.
میهن دوستی،دسته و گروه نمی خواهد ! این خواستی است همه گیر،که اگر جز این باشد باید در شگفت بود.
ستایش گران میهن،زنان و مـردان آزاده اند.
سرپرستانی که از ارزش سربازی می کاهند،و پدر و مادرانی که،پیشدار میهن داری فرزندان خویش می شوند،به کشورشان پشت کرده اند.
آنکه درست سخن نمی گوید داناترین هم که باشد همگان بی سوادش می پندارند.
همیشه آن که با شما هم آوا می شود و سخن شما را بازگو می کند نمی تواند هم اندیش شما نیز باشد.
آزادگان میهن پرست در مرداب خودستایی فرو نمی روند.
پندار های پاک در دل و روان آزادگان آشیانه دارد.
نامدار کهن اسطوره و راهبر دوران هاست،سرشت او با خوی مردم سرزمین خویش همگون است نه با سرشت فرمانروایان.
نامداران هیچگاه خویش را گرفتار پاسخ به ابلهان کج اندیش نکردند.
آنکه همیشه لبخندی بر لب دارد شادی را به همگان هدیه میدهد.
خنده های بلند و پیگیر،نفیر فرا رسیدن هنگامه رنج و سختی ست.
خنده در ورای خود رازها در سینه دارد.
ستایشگر همیشه بر ستایش شونده در حال پیشی گرفتن است.او یاد می کند و دلدار برآورده می سازد.
اندیشه برتر در روزهای توفانی و آشوب و در همان حال خموشی و آرامش،توانایی برتر خویش را از دست نمی دهد.
پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید،دمی درباره توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید.
آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابر دریاها به پا می خیزند،آیا تـو هم بر می خیزی؟
ساختاری که با سرشت آدمی سازگار نباشد توان پایداری ندارد.
چه نشانی از بد اندیش بجاست؟ هیچ.
بد اندیشان و بد کرداران خیلی زود در آتش افکار و کردار اشتباهشان خواهند سوخت.
روز های خوش برای کژاندیش بسیار کوتاه و روز کیفر بسیار دراز است.
بداندیش همیشه،کارش گره میخورد.
خودخواه،تجربه سخت تنهایی را در پیش رو دارد.
آزمودگی آدمها،از زر هم با ارزشتر است.
پرسشگری حس کودکانه ایی است که تا پایان زندگی باید همراهش داشت.
نظم تحمیلی آدمیان بر طبیعت،کشنده و نابود کننده است.
طبیعت خود زایشگر است.زایشگر آنچه نیازمند آن است.
شب زندگی برای خردمند،همچون روز روشن است.
سخن های پست،آدمهای حقیر را جذب و خردمندان را فراری میدهد.
بازده خرد برای اهل اندیشه،کلام سکرآور است.
آدمی ریشه در خاک و طبیعت زیبا دارد آنانی که پاکروانند نسیم دل انگیز این زیبـایی اند.
اگر برای رسیدن به آرزوهای خویش زور گویی پیشه کنیم،پس از چندی کسانی را در برابرمان خواهیم دید که دیگر زورمان به آنها نمی رسد.
پیام آوران باورهای پست بزرگترین پیروزیهای تاریخ مردم خویش را به ریشخند گرفته اند.
آنکه نگاه و سخنش لبریز از شادی ست در دوران سختی نیز ماهی های بزرگتری از آب می گیرد.
ابله ترین آدمیان آنانیند که با مسخره نمودن شایسته گان شاد می گردند.
سنگینی یادهای سیاه را با تنهایی دو چندان می کنی…
به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو
لبخند آدمیان اندیشه های سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود.
راه مبارزه با اندیشه نادرست،پرداختن بر اندیشه درست است . هر راه دیگری،ریشه کجروی را نیرومندتر می سازد.
اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی.
خود را،تا هنگاهی همراه داری که دلداده نشده ایی،دلبسته با خویشتن خویش بیگانه است.
کسی که چند آرزوی درهم ورهم دارد به هیچ کدام از آنها نمی رسد مگر آنکه با ارزشترین آنها را انتخاب کند و آن را هدف نهایی خویش سازد.
آینده جوانان را از روی خواسته ها،و گفتار ساده اشان،میتوان پی برد.نپنداریم که میزان دارایی و یا امکانات،دلیلی بر پیروزی و یا شکست آنهاست،مهم خواسته و آرزوی آنهاست.
به آرزوهایی خویش ایمان بیاورید و آنگونه نسبت به آنها باندیشید که گویی بزودی رخ میدهند.
آنکه به خرد تـوانا شد،ترس برایش نامفهوم است.
همواره تنهایی،تـوانایی به بار میآورد.
در هنگام توانایی اگر بستانکاری دیگران را ندهی،بویژه هنگامی که او درمانده باشد،فر و جایگاه خویش را برای همیشه از دست میدهی.
اهل سیاست پاسخگو هستند! البته تنها به پرسشهایی که دوست دارند.
سخن گفتن از دوستی و دشمنی پایدار در سیاست،خنده آور است.
نیرومندترین ساختارها،نرم ترین آنهاست،ساختارهای خشک و سخت خیلی زود نابود می گردند.
می گویند رسیدن به آرامش هدف است باید گفت آرامش تختگاه نوک کوه است آیا کوهنورد همیشه بر آن خواهد ماند؟بیشتر زمان زندگی او در کوهپایه و دامنه می گذرد به امید رسیدن به آرامشی اندک و دوباره نهیب دل و دلدادگی به فرازی دیگر.
تبهکار همیشه نگران کیفر خویش است حتی اگر بر زر و زور لمیده باشد و این بسیار درد آور است چرا که سایه کیفر همواره در برابر دیدگانش است.
هنگامی که میخواهی وظیفه و بایسته خویش را انجام دهی از کسی فرمان نگیر.
برای شناخت آدمیان،بجای کنکاش در اندیشه تک تک آنها،بدنبال شناخت پیشوای انگاره و خرد آنها باشید.
اگر پایکوبی و شادی نباشد،جهان را ارزش زیستن نیست.
هرگز به کودکانتان نگویید پیشه آینده اش چه باشد همواره به او ادب و ستایش به دیگران را آموزش دهید چون با داشتن این ویژگی ها همیشه او نگار مردم و شما در نیکبختی خواهید بود و اگر اینگونه نباشد هیچ پیشه ای نمی تواند به او و شما بزرگواری بخشد.
آنکه می دزدد،نفـرین و خواری ابدی برای خود به ارمغان می آورد.
برآزندگان چشم در دست پر از بذر خویش دارند و آسمانی که مهربان است صدای غرش آذرخش و توفان آنها را از راه خویش برنمی گرداند.
درود بر روان دیاکو،کورش و ارشک،که پایه های جاودانه ایران زمین را بنیان نهادند.
بسیاری در پیچ وخم یک راه مانده اند و همواره از خویشتن می پرسند:
ما چرا ناتوان از ادامه راهیم.بدانها باید گفت می دانی در کجا مانده ای؟ همانجای که خود را پرمایه دانسته ای.
حکیم ارد بزرگ:
شواهدی که نمایشگر ماندگاری و جوانی نظام سیاسی هستند:
1.همبستگی و از خود گذشتگی ملی بین توده
2.همراهی اهل فرهنگ و اندیشه با دستگاه اداره کشور
3.بالندگی و پیدایش اهل خرد
4.گردش نخبگان در اداره کشور بدون چالش گسترده داخلی
5.مهم بودن رخدادهای درونی کشور برای مردم
6.رشد سرودهای حماسی و ملی
7.امید به آینده نـزد تـوده مـردم
8.مردم اداره کنندگان کشور را پیشرو و پاک می بینند
9.بها دادن به هم دیگر برای اداره کشور بر اساس توانایی ها
10.در اندیشه جوانان،قهرمانان زنـده و در زمان حـال هستند.
11.دلگرمی همگانی نسبت به گذشتن از چالش های پیش روی کشور
12.پرهیز جوانان از گوشه نشینی و انـزوا
13.همراهی مردم با نخبگان دستگاه فرمانروایی
شواهدی که نمایشگر فروپاشی و پیــــری نظام سیاسی هستند:
1.رشد هزل و جک بین مردم
2.رشد بی تفاوتی بین هنرمندان و اهل فرهنگ نسبت به دستگاه اداره کشور
3.منــزوی شدن خود خواسته اهل خرد
4.سردی همگانی نسبت به رخدادهای سیاسی کشور
5.مهم شدن تحولات برون مرزی برای مردم
6.پناه بردن به غزلیات و شعر های بی بنیاد و سکر آور
7.عدم امید به آینده نـزد تـوده
8.لکه دار شدن بزرگان و سروران توده ملت(آنهایی که زمانی توانایی بسیج همگانی را داشته اند)
9.رشد طایفه گری در درون سیستم های اداری و خصوصی کشور
10.پناه بردن جوانان به ابـرمردان تاریخ برای پوشش ضعف های زمان خودشان
11.نگاه شک آلود و تیره مردم به رخدادهای کشور
12.رشد گسترده صوفی منشی
13.سیر قهقرایی و دشمنی بین نخبگان مورد تأیید ساختار سیاسی و تـوده مردم
===========================================================
کردار ناپسند خویش را با دارایی زیاد هم نمی توانی پنهان سازی.
بزرگترین اشتباه و چاله زندگی یک زیاده خواه،در آنست که پیش از کسب آمادگی لازم پشت میز مدیریت بنشیند.
روزهای سخت گامهای آینده ما را استوارتر و تندتر می کند.
در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود.راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید.
پیشینه کهن پر است از داستان های بریده شدن نای دژخیمان بدست مردم.
همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید،نبود ریشه های فرهنگی همسو،سختی به بار می آورد.
خودآختگی قابلیتی است که بسیاری ندارند.
کسی که هنگام انتخاب همسر،یکه تازی میکند و سخن ریش سفیدان
را به هیچ می گیــــرد بارهـا و بارهـا با اشــک،رخش را خـواهـد شست.
سخت نمودن پیمان زناشویی به نام ارزش نهادن به سنت ها درست نیست.
دلدادگان را با افزونتر نمودن بار برگزاری جشن های آنچنانی زناشویی به بند نکشیم.
سردمداران ناشایست ترسشان از ناکارآمدیشان نیست،دوری از فرمانروایی آنها را می ترساند!.
فرزندان نیکخو،برای نگهداری و کمک به پدر و مادر خویش،بر هم پیشی می گیرند.
پاکترین نگاه مهرآمیـز را در چشمان پدر و مادر خویش جستجو کن.
گفتگو با خردمندان و دانشوران،پاداشی کمیاب است.
دوستان زیاد برای یک نوجوان،همانند آشیانه ساختن دهها کلاغ بر تاج نهالی نازک است.
مهر و سخنی که در یک شاخه گل است،در سبد سبد شکوفه نیست.
سردمداران برای آنکه به توفان مردم گرفتار نشوند باید با امواج دریای آدمیان هماهنگ گردند.
مهار دریا غیر ممکن است کسانی که فکر می کنند مردم را با امکانات خود مهار کرده اند دیر یا زود گم می شوند.
اهل بازار،پرواز نمی کنند و پرنده هم نمی بینند.
رویش باغ سکوت،در هنگامه خروش و همهمه ارزشش را نشان میدهد.
خموشی،دری به سوی نگاه ژرف تر است.
خوشرویی هدیه ای ست،که کادو ندارد.
رایزن کسی است که میتواند از درون پیچیده ترین مشکلات،ساده ترین و بهترین راه ها را بیابد.
سخت ترین کارها،یافتن رایزن است چرا که رایزنهای بزرگ دور از دیدگان مردم،در اندیشه های دور درحال پروازند.
بی گمان اولین باژ،آخرین باژ نخواهد بود.
هنری که نتواند ارزشهای میهنی و سرور همگانی را فراهم آورد زودگذر و فنا پذیـر است.
شناخت ما از درون خویش آن اندازه هست که بتوانیم انتخابی درست در بدترین زمانها داشته باشیم باید به نتیجه گیری خود احترام بگذاریم.
دارایی ابزار است و ارزش نیست.
مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند،به اشک به دنبالش خواهد دوید.
به هنگام نکوهش هنگامه باران،به بهره اش نیز بیاندیش.
بارش باران تپش زندگی و مهربانی است.
خردمندان همچون باران بر اندیشه های تشنه می بارند و دگرگونی های آینده را موجب می گردند.
نم نم باران،سبب بیداری خاک گشته و آن را شکوفا میکند،خرد هم ناگهان پدید نمی آید زمانی بس دراز میخواهد و روانی تشنه باران.
خواست فرمانروا باید هم آهنگ با مردم باشد پیشداری او به نابودی اش می انجامد.
کاش گوش به تجربه ها بسپاریم آموختن تجربه ها مانع از رسیدن به خواری و زبونی است.
کسی که درد روشنگری و بازگویی تجربه را ندارد خود نیز زمانی برای بهره از آن را نخواهد یافت.
مردم به دنبال گزارش روزانه فرمانروایان نیستند! آنان دگرگونی و بهروزی زندگی خویش را خواستارند!!.
فرمانروای دانا میداند،هیچ ندای با کُشتن خفه نمی شود.
همواره آدمیان دایره و چنبره بدی و پلیدی را با دانش و اندیشه برتر خویش بسته و بسته تر می سازند.
خرد ابتدا به اندیشه پناه می برد.
چهار چوب نگاه ما زمینی است،امّا برآیند اندیشه ما جنبه آسمانی نیز پیدا می کند.
با کسی گفتگو کن که رسیدن به خرد و آگاهی اندیشه اوست نه خویشتن خویش.
آدمی با کینه،زنـدگــی را بر دوســتان نیـز تنـگ می کند.
آدمهای آرمانگرا هنگامیکه به نادرست بودن آرزویی پی می برند بر ادامه آن پافشاری نمی کنند.
اگر پی به شکوه و گستره خرد خویش ببریم هیچ گاه به گردن کشی روی نمی آوریم.
گردن کشی آدمیان،ریشه در ریزی و خردی میدان اندیشه آنان دارد.
:: موضوعات مرتبط:
ادبیات ,
,
:: بازدید از این مطلب : 348
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0