ای عشــــق من!
كتاب بهار را به من بفهمان و درس زمستان را برايم بگـو!
نگذار عبرت های پاييــز برگ ريز از يادم برود.
رستـاخيـــز فصل نــو را به انعـــام بخششت پـــر بار كن!
ای مهربان!
بلبل ذكرم را به ترنم يادت گويا كن كه:
ای همه هستی ز تـو پيدا شده
خاک ضعيف از تـو توانا شده
حكيما!
اسب چموش خودخواهی ام را رام و از چراگاه نصيحتت، نفســـم را سيــــر كن!
ای گل هميشـه بهارم!
درختان انتظار را پر از ميوه وصل كن و ميوه های وصل را از كرم ناسپاسی مصون!
ای گل بی خـارم!
چشـمـانــــم را چشمـه تـوبه
ريشه های نماز هايم را قوی
برگ هـای معرفــــم را سبــــــــــز
دشت های نيايشـم را تماشــايی
و زمين لم يـزرع وجودم را آباد كن!