عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود




اعتدال در مصرف كه يكى از ويژگیهاى بندگان ممتاز الهى است،كه در ميانه دو چهره قرار گرفته است،نخست جنبه افراطى آن است‏ كه از آن به اسراف و تبذير ياد مى‏ شود كه بيان گرديد،دوم جنبه ‏تفريطى آن است كه چهره تفريط اعتدال در مصرف است كه از آن به‏ تقتير يا سخت‏گيرى و زندگى رنج‏ آور تعبير میگردد،اسلام دين سمحه‏ و سهله است،هرگز حاضر نيست كه مسلمانان در سختى و رنج اقتصادى‏ زندگى كنند،بايد با كار و كوشش و سرپنجه تدبير،شكل زندگى را به شيوه ‏اى تبديل كرد كه موجب وسعت در زندگى و آسايش گردد.

پيامبراكرم(ص)همان گونه كه از اسراف جلوگيرى میكرد،به‏ موازات آن از اقتار و سخت‏گيرى در زندگى،نهى مى‏نمود.

رسول‏ اكرم(ص)فرمود: «ان من سعاده المرءالمسلم ان يشبهه ولده،والمراءه الجملاء ذات دين، والمركب الهنى والمسكن الواسع.»

از سعادت و خوشبختى انسان مسلمان آن است كه داراى فرزندى كه‏ در نيكى،شبيه به خود بوده و نيز داراى همسر زيبا و ديندار،و مركب راهوار و خانه وسيع باشد.»

در ماجراى ابولبابه كه به خاطر كشف يک راز نظامى حكومت اسلامى‏ در نـزد يهوديان،به گناه خود پى برد و تـوبه حقيقى كرد و پس ازمدتى آيه 102 سوره توبه در پذيرش تـوبه او از جانب خداوند نازل ‏شد،پيامبر(ص) با تلاوت آن آيه،به او بشارت داد.ابولبابه به‏ پيامبر(ص)عرض كرد:اجازه بده به شكرانه قبول شدن توبه ‏ام،نصف‏ اموالم را انفاق كنم،پيامبر(ص)اجازه نداد،او عرض كرد: اجازه ‏بده يک سوم آن را انفاق كنم،پيامبر(ص)اجازه داد.

اين كه پيامبر(ص)اجازه انفاق نصف اموالش را نداد،بر اين اساس‏ بود كه او و خانواده ‏اش گرفتار سختى و تنگنا در معيشت نگردند.

در روايت ديگر آمده:

يكى از مسلمانان مدينه داراى چند كودک‏ بود،و شش غلام داشت،در بستر مرگ قرار گرفت،قبل از مرگ خود به‏ خاطر جلب پاداش‏ هاى الهى،شش غلامش را آزاد نمود.پس از آن كه ازدنيا رفت،مسلمانان پس از غسل و تكفين،او را به خاک سپردند،سپس ماجراى او را در مورد آزادسازى غلامان،و فقر فرزندانش به‏ آن حضرت خبر دادند،پيامبر(ص)فرمود:«لو علمت ما دفنته مع اهل‏ الاسلام،ترک ولده يتكففون الناس;اگر من اطلاع مى‏ يافتم نمى‏ گذاشتم‏ جنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن كنيد،زيرا او كودكان خود را از ثروتش بى‏ نصيب نمود،و آنان را فقير و بى‏ پناه گذاشت،تا دست گدايى به سوى مردم دراز كنند.»

اين ماجرا در عين آن كه بيانگر نكوهش اسراف در انفاق است،نيز حاكى از آن است كه نبايد موجب سختى و فشار در زندگى اعضاء خانواده شود.بلكه بايد اعتدال در مصرف را با توجه به همه‏ جوانب رعايت نمود.

ماجراى انتقاد شديد حضرت على(ع)در شهر بصره از يكى از شيعيان‏ به نام «عاصم‏» كه از جامعه دورى نموده و گرفتار اقتار و سخت‏گيرى به خود و خانواده ‏اش شده بود نيز شاهد گويايى بر نكوهش‏ سخت‏گيرى در شوون اقتصادى و معيشت زندگى است،و مسلمانان بايد از هرگونه افراط و تفريط اجتناب نمايند.

اين بحث را با ذكر ماجراى جالب زير به پايان مى‏بريم:

امام كاظم(ع)خانه‏ اى براى غلام آزاد شده خود خريدارى كرد،به ‏او فرمود: «به آن خانه برو و در آنجا زندگى كن،زيرا خانه تو تنگ و كوچک است.»

غلام گفت:

«همين خانه‏ اى كه در آن سكونت دارم كافى و خوب است،گرچه تنگ و محقر است،ولى از پدرم به يادگار مانده،از اين رو در همين خانه مى‏ مانم.» امام كاظم(ع)به او فرمود: «ان كان‏ابوک احمق ينبغى ان تكون مثله‏» آيا اگر پدرت احمق بود،تو هم‏ مى‏ خواهى مثل او باشى؟


 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 901
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 27 تير 1391

جهان:

محمد مرسی رئیس جمهـور مصـر در حال اقامه نماز جماعت در مسجدالنبی(ص) در

مدینه منوره و در کنار مـزار پیامبــرعظیم الشان اسلام(ص) است.

نکته جالب آنکه او بر خلاف دو تن از مأمومینش با دست بسته نماز نمی خواند.البته

او شیعه نیست.ظاهرا در میان فرق اهل سنت،مالکی ها دست بسته نمازخـواندن

را مکروه و بقیه فرق نیز آن را تنها مستحب می دانند.


farda newz

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 885
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 26 تير 1391

از عبدالسلام بن صالح هروى نقل شده است که میگوید:

آخـرین جمعه شعبان،بـه دیـدن ابى الحسن على بن مـوسى الـرضا(علیه السلام) رفتـم،حضرت فرمودند:

«اباصلت! بیشتر شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است؛سهل انگاری هاى گذشته خود را در این ماه جبران کن.

بسیار دعا و استغفار کن و قرآن بخوان؛از گناهانت تـوبـه کن تا وقتى ماه رمضان میآید،مخلص براى خـدا باشى و هیچ امانتى به گردنت نباشد؛مگر این که آن را رد کنى و هیچ کینـه اى از مؤمنى در دلت نباشد مگر این که آن را از بین ببرى و از هر گناهى که انجام مى دهى ،دست بردار.تقوى خدا پیشه کن و در نهان و آشکارت به او توکل کن.»

(که خداوند در قرآن می فرماید):

«و کسى که به خدا توکل کند،خدا براى او کافى خواهدبود».

و در باقیمانده این ماه،این دعا را زیاد تکرار کن:
اللهم اءن لم تکن غفرت لنا فى ما مضى من شعبان،فاغفرلنا فى ما بقى منه.
(خدایا! اگر در این مدت که از شعبان گذشته،ما را نبخشیده اى در مدتى که از آن مانده ما را بیامرز)؛
زیرا خداوند متعال به احترام ماه رمضان،در این ماه افراد زیادى را از آتش رها مى کند.سه روز آخر شعبان،فرصت مناسبى است براى کسى که تمام این ماه را روزه نگرفته،تا روزه بگیرد.



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 902
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 21 تير 1391

حضرت امام صادق علیه السلام

هر کس که نتـواند به زیارت قبــــر ما (امامان) بیاید،

پس قبــــر برادران صالح و شایسته ما را زیارت کند.


بحار الانوار،ج 74،ص.311 

 

حضرت امام صادق علیه السلام

زیارت قبــر پیـامبــرخـدا(ص) و زیارت قبــر شهیدان و زیارت قبــر

امام حسین(ع)برابر است با یک حج مقبول همراه رسولخدا(ص)

وسائل الشیعة،ج 10،ص 278

 

 

حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله

سوگندبه آنکه جانم در دست اوست هیچ کس بـر شهدا سلام

نمی کند مگر اینکه شهیدان ســــــلام آنان را پاسخ می دهند.

 مکی قاسم البغدادی،تأصیل لا استئصال،ج4،ص80

 

با توجه به آنکه شهیدان جزو شیعیان صالح خداوند محسوب

می شوند،حضــــرت امـام کاظـم علیـه السـلام می فرمایند:

کسی که نمی تـواند به زیـارت مـا اهل بیت بیـاید پس به زیـارت قبــور

 

شیعیان صالح ما برودکه دراین صورت ثواب زیارت ما به او تعلق میگیرد.

 

محمد حسین الحسینی الجلالی،مزارات اهل البیت و تاریخ ها،ص15

 


 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 861
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 21 تير 1391

قرآن در بیش از 700 آیه ماده،علم را به كار برده و مسلمانان را به تفكر و تعمق در پدیده های طبیعت دعوت نموده است.حدود 750 آیــه به خــدا شناسی از راه علــوم طبیعی مربـوط  می شود و دركنار این دعوت عمومی به دانش،انسان را به شاخه های علوم پزشكی متمایل می كند؛ آن جا كه می فرماید:

  «فلینظر الانسان مم خلق»:پس انسان كه از چه چیزی خلق شده است.

«افلا ینظرون الی الایل كیف خلقت»:آیا به شتـر نمی نگرند كه چگونه آفریده شده است؟

«فلینظر الانسان الی طعامه »:پس انسان به غذای خویش بنگرد.

برخی از احكام دین در قـرآن فایده های پزشكی و بهداشتی دارند كه باپیشرفت علم پزشكی بدان پی برده شده است.

بهداشت غذایی قـرآن با نـزول چند دسته از آیات،اصلاح رژیـم غذایی را برای بشریت آورده و احكامی در این مورد صادر كرده است:

الف – ویژگی های غذا

1- غذا پاک باشد،یعنی نجس نباشد.

2- غذا پاكیزه باشد یعنی پلید(خبیث) نباشد.

3- حلال باشد و حرام نباشد.

از آن جا كه میل به غذا های پاک و پاكیزه ریشه در طبع انسان دار و امری است كه از درون ساختمان وجودی او ریشه می گیرد،بنابر این دستور اسلام به خوردن غذاهای طییب،نوعی دستور ارشادی است نه حكم یا دستور تأسیسی.

 

 




:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 839
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 21 تير 1391


آيـه بـرای اینكه دچـار فراموشی نشويد:

 

(رَبَّنا لا تُـواخِذنا اِن نَسينـا اَوْ اَخْطَانا رَبَّنــا وَ لا تَحْمِل عَلَيْنا

اِصراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذين مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَلا تُحَمَّلْنا ما لا

طاقَةَ لَنابِهِ وَ اعْفُ عَنّا واغْفِرلَنا وَ ارْحَمنااَنْتَ مَوْلانا فَانْصرنا

عَلَی القَوم الكافِرين.)

-------------------

آیه جهت بسته شدن زبان دشمن

 

 بسيار مجرب است،اين آيه را بخواند و بر او بدمد.

اَليَوم َنَخْتِمُ عَلی اَفْواهِهِمْ وَ تُكَلَّمُنا اَيْديهِم وَ تَشْهَدُ

اَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِِبُونَ (سوره يس،آيه 65)

 

-------------------

آیه جهت بچه ای که دیـر زبان باز می کند:

 

در كتاب عدةالداعی ابن فهد حلی برای بچـه ای كه ديــر

زبان باز كند اين آيه را بنويسد و به او آويـزد.

 

(مالَكُم لاتَنطقُون اِقْرَا بِاسمِ رَبُکَ الَّذی خَلَقَ خَلَقَ اِلانسان

مِنْ عَلَقٍ اِقْـرَا وَ رَبُّکَ الاَكْرَمُ الّذی عَلَّمَ بالقَلَم عَلّمَ اِلانسانَ

مالَـم يَعْلـم اِلا مَن اَذِنَ لَه الرَّحْمنُ وَ قـالَ صواباً اَنّطَقَکَ الله

الّذی اَنْطَقَ كُلَّ شَیءٍ فَفَهّمْناها سُليْمانَ)


 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1015
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391

 

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

القلب حــرم الله ولا تسکن فی حــرم الله غیــرالله

 

شیطان


یک عابد بود

عاشق نبـود

چون عاشق همیشه بفرمان معشوق است

بیچـاره خبـــر نداشت

خودش را  عبادت می کرد

نه خــدا را

و چه منزلت والایی در نــزد فرشتگان داشت

خــدا می دانـد... 

 

التماس دعا

       

 

رقص گلها

 

  



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 878
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391

 

 

 

هُوَاللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّاهُوَعَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَالرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ

اوست‏ خدايى كه غير از او معبودى نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمتگر مهربان 

 

سوره الحشر/ آیه22 

 

لا یَنفَعُ عَمَلٌ بغَیر عِلمٍ    

هیچ عملی فایده ندارد،اگرانسان علمی نداشته باشد

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 899
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391

 
شیخ مفید از ابن عمّار و عده‌ای دیگر نقل کرده است که هارون عباسی در یکی از سفرهای حج خود،به مدینه رفت.قبل از این که به شهر برسد،بزرگان و سرشناسان به استقبالش در بیرون شهر رفتند.

 

پیشاپیش استقبال کنندگان حضرت امام کاظم علیه السلام براستری(چارپایی بارکش و سواری که پدرش الاغ و مادرش اسب است) سوار بود.ربیع (دربان مخصوص خلیفه) به حضرت گفت:این چه مرکبی است که با آن به استقبال امیرالمؤمنین! آمده‌ای؟

 

اگربا آن دشمنی را تعقیب کنی به او نمی‌رسی و اگر دشمنی تـو را تعقیب کنداز دست او جان سالم بدر نمی‌بری! حضرت فرمود:این مرکب از تکّبـر اسب پایین‌تـر و از زبـونی الاغ برتـر است و خیر در هر چیزی حدّ وسط است.(1) 

هارون  وارد مدینه شد و برای زیارت به حرم رسولخدا صلی الله علیه و آله مشرّف شد،در مقابل قبر مطهر ایستاد و گفت:درود بر تـو ای رسول خدا! درود بر تو ای پسرعموی من! و می‌خواست با این نسبت به خود ببالد(و بر دیگران اظهار برتری کند)که ناگاه امام موسی کاظم علیه السلام جلو رفت و فرمود:درود بر تو ای رسولخدا! درود بر تـو ای پدر! (یعنی:هارون! عوام فریبی مکن،من در این جهت نیز از تو برترم) رنگ از چهره هارون پرید و آثار خشم در چهره‌اش نمودار گشت.(2)

 

 

امام باقرعلیه السلام

 

لا دین لمن دان بطاعة من عصی الله.(3)

آن که به پیروی از معصیت‌کار گرایش پیدا کند،دین ندارد.  

 

پی‌نوشت‌ها:

 

 

1- «خَیرُ الاُمورِ اَوسَطُها»./2- ارشاد مفید،ج2،ص226/ 3-اصول کافی،ج 2،ص 373.

 

 
جلوه‌های تقوا،ج 3،محمدحسن حائری یزدی

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 844
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391



از بارزترین نكات دردناک در زندگانى امام كاظم علیه السلام،زندانى شدن هاى مكرر و طولانى آن حضـرت در عصر هارون الرشید است.

 

 

 

 

هراس حكومت هارون

 

 

 

امام كاظم(ع)در شرایط دشوار حكومت عباسیان ‏مى ‏زیست كه دستگیرى و آزار هواداران اهل بیت،سیاست رایج ‏خلفا بود و طبیعى بود كه آن حضرت نیـز،از سوى هارون‏ الرشید،دچار زندان و شكنجه گردد.

 

به گواهى تاریخ،امام موسى بن جعفر(ع)،قربانى بیم و هراسى شد كه هارون نسبت ‏به از دست دادن حكومت ‏خویش داشت،نیزقربانى سخن‏ چینی ‏ها و گزارش هاى دروغ‏ بدخواهان و متملقان گردید.

 

به نقل بـرخى مـورخان،سبب آمـدن موسى بن جعفـر(ع) به بغداد،آن بـود كه‏ هـارون‏ الرشید می خواست‏ خلافت را براى پسرش «محمد امین‏» استـوار سازد.

 

در سال‏179 به حج رفت و به همه نواحى فرمان صادر كرد و به همه فقیهان،عالمان،قاریان و امیران دستور داد كه در موسم حج در مكه حضور یابند و خود،راه مدینه را در پیش گرفت.

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 878
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391


 

 

دلت را چند می فروشی؟!

 

 

 

 

 

ابوالفرج اصفهانى در كتاب مقاتل الطالبیّین خود آورده است:

روش و اخلاق امام موسى كاظم علیه السلام چنین بود كه اگر كسى پشت سر حضرتش حرف زشتى مى‌زد و بدگوئى میكرد،امام اظهار ناراحتى نمى‌كرد،بلكه هدیه‌اى برایش مى‌فرستاد.

 

 

همچنین مورّخین در كتاب‌هاى مختلفى آورده‌اند،مردی از نواده‌های عمر بن خطاب،در مدینه با امام كاظم (علیه‌السلام) دشمنی میكرد و هر وقت به او می‌رسید،با كمال گستاخی به علی (علیه‌السلام) و خاندان رسالت ناسزا می‌گفت،و بدزبانی میكرد.

 

 

روزی بعضی ازیاران،به آن حضـرت،عرض كردند:

"به ما اجازه بده تا این مـرد تبهكار و بد زبان را بكشیم ".

 

 

امام كاظم (علیه‌السلام) فرمود:

نه،هرگز چنین اجازه‌ای نمی‌دهم،مبادا دست به این كار بزنید،این فكر را از سرتان بیـرون نمائید. تا اینكه از آنها پرسید:آن مـرد(نـوه عمر)اكنون كجاست؟

 

 

گفتند: در مزرعه‌ای در اطراف مدینه به كشاورزی اشتغال دارد.

 

 

امام كاظم (علیه‌السلام) سوار بر الاغ خود شد و به همان مزرعه رفت و در همان حال وارد به كشت و زرع او شد.

 

 

مرد فریاد زد: "كشت و زرع ما را پامال نكن ".

 

 

حضرت همچنان سواره پیش رفت،تا اینكه به آن مرد رسید و خسته نباشید به او گفت: و با روی شاد و خندان با او ملاقات نمود و احوال او را پرسید،و فرمود:"چه مبلغ خرج این كشت و زرع كرده ای؟"

 

 

او گفت: صد دینار

 

 

امام كاظم فرمودن چقدر امید داری كه از آن بدست آوری؟

 

 

او گفت: علم غیب ندارم

 

 

حضرت فرمود: من می‌گویم چقدر امید و آرزوی داری كه عایدت گردد.

 

 

گفت: امیداورم 200 دینار به من رسد.

 

 

امام كاظم(ع) كیسه‌ای درآورد كه محتوی 300 دینار بود و فرمود:این را بگیر و كشت و زرع تـو نیز به همین حال برای تو باشد و خدا آنچه را كه امید داری به تو برساند.

 

 

آن مرد آنچنان تحت تأثیر بزرگواری امام گردید كه همانجا به عذرخواهی پرداخت،و عاجزانه تقاضا كرد كه تقصیر و بدزبانی او را عفو كند.

 

 

امام كاظم(ع) در حالی كه لبخند بر لب داشت،بازگشت.

 

 

مدتی از این جریان گذشت تا روزی امام كاظم(ع) به مسجد آمد،از قضا آن مرد نیز در مسجد بود، و با دیدن امام برخاست و با كمال خوشرویی به امام نگاه كرد و گفت:"اللهُ اَعلمُ حَیثُ یَجعلَ رِسالَتَه،خدا آگاه‌تر است كه رسالتش را در وجود چه كسی قرار دهد".

 

 

دوستان آن حضرت،وقتی که دیدند آن مرد كاملا عوض شده،نزد او آمدند و علتش را پرسیدند كه چه شده این گونه تغییر جهت داده ای،قبلا بدزبانی می‌كردی،ولی اكنون امام(علیه‌السلام) را می‌ستایی؟

 

 

او گفت:همین است كه اكنون گفتم،آنگاه برای امام (علیه‌السلام) دعا كرد،و سؤالاتی از امام (علیه‌السلام) پرسید و پاسخش را شنید.

 

 

امام (علیه‌السلام) برخاست و به خانه خود بازگشت،هنگام بازگشت به آن كسانی كه اجازه كشتن آن مرد را می‌طلبیدند فرمودند: "این همان شخص ‍ است،كدامیک از این دو راه بهتر بود، آنچه شما می‌خواستید یا آنچه من انجام دادم؟من با مقداری پول كه كارش را سامان دهد، اوضاعش را سامان دادم،و از شر او آسوده شدم.

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع:

اعلام الوری،ص 296.

اعیان الشّیعه،ج 2،ص7.

بحارالانوار،ج 48،ص 102،ح7.

مناقب ابن شهر آشوب،ج 4،ص 319.

دلائل الامامة،ص 311.

كشف الغمّة،ج 2،ص 288.

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 764
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391


 

 

حضرت امام موسى بن جعفر علیهماالسلام،معروف به كاظم،باب الحوائج و عبدالصالح در روز یكشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى«ابواء»،دهى در بین مكه و مدینه،متولد گردید.

 

 

نام مادر آن حضرت،حمیده است.

 

 

آن حضرت در 25 رجب سال 183 قمرى،در زندان هارون الرّشید عبّاسى در بغداد،در 55 سالگى به دستور هارون مسموم گردید و به شهادت رسید.

 

 

مرقد شریفش در كاظمین،نزدیک بغداد،زیارتگاه شیفتگان حضرتش می‌باشد.

 

 

حضرت امام موسی كاظم علیه السلام،سی و هفت فرزند پسر و دختر از خود به جای گذارده كه والاترینشان حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام می‌باشد.

 

 

امام موسى کاظم علیه السلام همان راه و روش پدرش حضرت صادق علیه السلام را بر محور برنامه ریزى فكرى و آگاهى عقیدتى و مبارزه با عقاید انحرافى،ادامه داد.

 

 

ابن حجر هیثمى میگوید:«موسى كاظم وارث علوم و دانش‌هاى پدر و داراى فضل و كمال او بود وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده كه در رفتار با مردمِ نادانِ زمان از خود نشان داد، لقب كاظم یافت،و در زمان اوهیچ كس درمعارف الهى و دانش و بخشش به پایه او نمی‌رسید.»

 

 

آن حضرت با دلائل استوار،بی‌مایگی ِ افكار اِلحادى را نشان می‌داد و منحرفان را به اشتباه راه و روششان آگاه می‌ساخت.

 

 

كم كم جنبش فكرى امام درخشندگى یافت و قدرت علمی‌اش دانشمندان را تحت الشعاع خود قرار داد.

 

 

این كار بر حاكمان حكومت عباسى سخت و گران آمد و به همین دلیل با شیفتگان مكتبش با شدت و فشار و شكنجه برخورد كردند.

 

 

ازاین رو،امام كاظم علیه السلام به یكى از شاگردان معروفش به نام هشام هشدار داد به خاطر خطرهاى موجود،از سخن گفتن خوددارى كند و هشام هم تا هنگام مرگ خلیفه،ازبحث و گفتگو خوددارى كرد.

 

 

ابن حجر هیثمى میگوید:

«موسى كاظم وارث علوم و دانش‌هاى پدر و داراى فضل و كمال او بود وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده كه در رفتار با مردمِ نادانِ زمان از خود نشان داد،لقب كاظم یافت،و در زمان او هیچ كس در معارف الهى و دانش و بخشش به پایه او نمی‌رسید.»

 

 

امام كاظم علیه السلام در برابر دستگاه ظلم و ستم عباسى موضع سلبى و منفى را در پیش گرفت و دستور داد تا شیعیان در دعاوى و منازعات خود،به دستگاه دولتى روى نیاورند و به آنان شكایت نبرند و سعى كنند با قرار دادن قاضى تحكیم در میان خویش،منازعات را فیصله دهند.

 

 

امام کاظم علیه السلام درباره حاكمان غاصب زمانش فرمود:«هركس بقاى آنان را دوست داشته باشد از آنان است و هر كس از آنان باشد واردآتش گردد.»بدین وسیله آن حضرت،خشم و نارضایتى خودرا از حكومت هارون پیاپى ابراز می‌فرمود و همكارى با آنان را در هر صورت حرام می‌دانست و اعتماد و تكیه بر آنان را منع می‌كرد و می‌فرمود:«بر آنان كه ستمكاراند تكیه مكنید كه گرفتار دوزخ می‌شوید.»

 

 

امام کاظم علیه السلام درباره حاكمان غاصب زمانش فرمود:«هر كس بقاى آنان را دوست داشته باشد از آنان است و هر كس از آنان باشد وارد آتش گردد.»

 

 

 

 

 

توصیه‌های امام به علی بن یقطین

 

 

امام كاظم علیه السلام،على بن یقطین،یكى از یاران نزدیک خویش را از این فرمان استثنا كرد و اجازه داد تا منصب وزرات را در روزگار هارون عهده دار گردد و پیش از او،منصب زمامدارى را در ایام مهدى بپذیرد.

 

 

او نزد امام موسى علیه السلام رفت و از او اجازه خواست تا استعفا دهد و منصب خود را ترک كند،اما امام او را از این كار بازداشت و به او گفت:«چنین مكن،برادران تو به سبب تو عزّت دارند و به تـو افتخار می‌كنند،شاید به یارى خدا بتوانى شكست‌ها را درمان كنى و دست بینوایى را بگیرى یا به دست تـو،مخالفان خدا در هم شكسته شوند.

 

 

اى على! كفّاره و تاوان شما،خوبى كردن به برادران است،یک مورد را براى من تضمین كن،سه مورد را برایت تضمین می‌كنم،نزد من ضامن شو كه هریک از دوستان ما را دیدى نیاز او را برآورى و او را گرامى دارى و من ضامن می‌شوم كه هرگز سقف زندانى بر تـو سایه نیفكند و دم هیچ شمشیر به تـو نرسد و هرگز فقر به سراى تـو پاى نگذارد.

 

 

اى على! هر كس مؤمنى را شاد سازد،اول خداى را و دوم پیامبر را و در مرحله سوم ما را شاد كرده است.»

 

 

سخن چینى درباره امام کاظم علیه السلام

 

 

پاره‌ای از فعّالیت‌های امام كاظم علیه السلام به وسیله سخن چینان به هارون الرّشید می‌رسید و این امر،كینه و خشم او را برمی‌انگیخت.

 

 

یک بار به او خبر دادند كه از سراسر جهان اسلام،اموالى هنگفت نـزد امام موسى بن جعفر علیهماالسلام جمع آورى می‌گردد و از شرق و غرب براى او حمل مى‌شود و او را چندین بیت المال است.

 

 

هارون به دستگیرى امام و زندانى كردن او فرمان داد،یحیى برمكى آگاه شد كه امام در پى كار خلافت براى خویش افتاده است وبه پایگاه‌هاى خود درهمه نقاط كشور اسلامى نامه می‌نویسد و آنان را به سوى خویش دعوت می‌كند و از مردم می‌خواهد كه بر ضدّ حكومت قیام كنند،یحیى به هارون خبر داد و او را علیه امام تحریك كرد.

 

 

هارون امام را به زندان افكند و از شیعیانش جدا ساخت و امام روزگارى دراز،شاید حدود چهارده سال،در زندان هارون گذراند.

 

 

 

 

 

متن نامه امام کاظم علیه السلام به هارون

 

 

امام در زندان نامه‌اى به هارون فرستاد و در آن نامه نفرت و خشم خود را به او ابراز فرمود، متن نامه چنین است:«هرگز بر من روزى پر بلا نمی‌گذرد،كه بر تـو روزى شاد سپرى میگردد،ما همه در روزى كه پایان ندارد مورد حساب قرار می‌گیریم و آنجاست كه مردم فاسد زیان خواهند دید.»

 

 

امام كاظم علیه السلام در زندان،شكنجه‌ها و رنج‌هاى فراوان راتحمل كرد،دست و پاى مباركش را به زنجیر مى‌بستند و آزارهاى كشنده بر او روا می‌داشتند.و سرانجام زهرى كشنده به او خوراندند و مظلومانه او را به شهادت رساندند.

 

 

 

استاد حسین انصاریان

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 715
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391

بررسی اخلاقی و رفتــــاری طنــــــــز پَـــ نه پـَــ

 

ابتدا باید از باب مقدمه خدمت جوانان عزیز عرض کنم که از خصوصیات مومن آن است که همیشه لبخند بر لب دارد و نیز در روایات فضیلتهای زیادی برای شخصی بیان شده که علاوه بر اینکه لبخند خود را از دیگران دریغ نمی کند اهتمام به شاد کردن دل مومنان دارد و اینکه خداوند شوخی کننده در میان مردم را دوست دارد به شرط آنکه بدون گناه و ناسزاگویی باشد1،آری ماهیت شوخی و خنداندن ماهیت بسیار نیکی است و محبوب خداوند و اولیای او،اما زمانی این ماهیت تغییر می کند که آنچه به ظاهر شوخی و خنداندن دیگران است موجب آزار و بی احترامی و یا تمسخر دیگران ،یا شامل دروغ و تهمت و ناسزاگویی باشد،در این زمان می توان گفت که این عمل علی رغم اینکه دیگر حسنی ندارد عملی مذموم و ناپسند است.

اما آنچه که امروزه به عنوان مینیمال های طنز پـ نه پــ در میان شبکه های اجتماعی و به تبع آن در میان جوانان و محاورات آنها رواج پیدا کرده، شامل آفت هایی است که در این نوشتار در ضمن بررسی چگونگی شکل گرفتن این گزاره ی به اصطلاح طنز به آفت های رفتاری و اخلاقی آن خواهیم پرداخت.

در یک جمله میتوان آسیب این عبارت را دست به دست شدن و منتقل گشتن مفاهیم ضد دینی و ضد فرهنگی و حتی سیاسی از فضای آلوده فیس بوک به میان بافت های مختلف جامعه به بهانه خندیدن و خنداندن تعبیر نمود.



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 728
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 20 تير 1391

پرسش:

آیا مال و ثروت و مقام دنیوی در آخرت میتواند مایه نجات و سربلندی انسان گردد؟

پاسخ :

خدای متعال در آیات 25-29 سوره «حاقه» می فرماید:«اما كسی كه نامه عملش به دست چپش داده شده،میگوید:ای كاش! هرگز نامه اعمالم به من داده نمی شد»! (واما من اوتی كتابه بشماله فیقول یا لیتنی لم اوت كتابیه). «و ای كاش از حساب خود هرگز خبردار نمی شدم»! (ولم ادر ما حسابیه).«و ای كاش مرگ من فرا می رسید و به این زندگی حسرت بار پایان می داد»! (یا لیتها كانت القاضیه.(
آری،در آن دادگاه بزرگ،در آن «یوم البروز» و «یوم الظهور«،هنگامی كه تمام قبایح اعمال خود را برملا می بیند،فریادش بلند می شود،و پی درپی آه سوزان از دل می كشد،آهی حسرت بار، و ناله ای شرربار دارد،آرزو می كند:با گذشته اش به كلی قطع رابطه كند،آرزوی مرگ از خدا و نابودی و نجات از آن رسوائی بزرگ می نماید،همان گونه كه در آیه 40 سوره «نبأ» نیز آمده است:و یقول الكافر یا لیتنی كنت ترابا:

«كافر در آن روز می گوید:ای كاش خاک بودم و هرگز انسان نمی شدم.» سپس می افزاید:این مجرم گنهكار،زبان به اعتراف گشوده،می گوید:«مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نكرد،وبه درد امروز كه روز بیچارگی من است نخورد»(ما اغنی عنی مالیه).

نه تنها اموالم مرا بی نیاز نكرد و حل مشكلی از من ننمود«كه قدرت و سلطه من نیز نابود شد و از دست رفت»! (هلک عنی سلطانیه.(
خلاصه،نه مال به كار آمد،و نه مقام،و امروز با دست تهی،و درنهایت ذلت و شرمساری،در دادگاه عدل الهی حاضرم.همه اسباب نجات قطع شده،قدرتـم برباد رفته،امیدم از همه جا بریـده است.
در این جا سرگذشت هارون الرشید كه تأكیدی است بر محتوای آیات فوق،و درس عبرتی است برای آنها كه تكیـه بـر مال و مقام كرده،سرتا پا آلـوده غـرور و غفلت و گناهند را، در خاتمه بحث  می آوریم:
در«سفینه البحار»از كتاب«نصائح»چنین نقل شده:

«هنگامی كه بیماری هارون الرشید در خراسان شدید شد،دستور داد:طبیبی از طوس حاضر كنند،و سفارش كرد:ادرار اورا با ادرارجمع دیگری ازبیماران و از افراد سالم،بر طبیب عرضه كنند، طبیب،شیشه ها را یكی بعد از دیگری وارسی می كرد تا به شیشه هارون رسید،و بی آن كه بداند مال كیست،گفت:به صاحب این شیشه بگوئید: وصیتش را بكند؛ چرا كه نیرویش مضمحل شده و بنیه اش فرو ریخته است!

هارون از شنیدن این سخن از حیات خود مأیوس شده و شروع به خواندن این اشعار كرد:

»طبیب با طبابت و داروی خود قدرت ندارد در برابر مرگی كه فرارسیده دفاع كند» «اگر قدرت دارد پس چرا خودش با همان بیماری می میرد كه سابقاً آن را درمان میكرد»؟!در این هنگام،به او خبر دادند:مردم شایعه مرگ او را پخش كرده اند،برای این كه این شایعه برچیده شود،دستور داد:چهارپایی آوردند،گفت: مرا بر آن سوار كنید،ناگهان زانوی حیوان سست شد.
گفت:مرا پیاده كنید كه شایعه پراكنان راست می گویند! سپس سفارش كرد:كفن هائی برای او بیاورند،از میان آنها یكی را پسندید و انتخاب كرد،و گفت:در كنار همین بسترم قبری برای من آماده كنید.سپس نگاهی در قبر كرد و این آیات را تلاوت نمود:(ما اغنی عنی مالیه هلک عنی سلطانیه) و در همان روز از دنیا رفت

 

تفسیر نمونه،جلد 42،صفحه 466

 

 

 

 

 

 




:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 799
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391


مرحوم حاج شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی معروف به نخودکی(1)،از بی نشانان پاک و رها شده از زندان خاک است.پیر روشن ضمیری که آسمانیان او را بهتر از زمینیان می شناختند. بزرگ مردی که علم رابا عمل و بندگی حق رابا خدمت به خلق،همراه ساخته بود.آن عالم پارسا در سال 1279ق در اصفهان دیده به جهان گشود.زبان و ادبیات عرب را دراین شهرفراگرفت و از درس فقه و فلسفه عالم عامل،مرحوم آخوند ملامحمد کاشی،بهره های فراوانی برد.

فلسفه و حکمت را از مرحوم جهانگیرخان قشقایی آموخت؛سپس برای تکمیل معارف دینی روانه نجف اشرف گردید و از خرمن دانش مرحوم حاج سید محمد فشارکی و مرحوم حاج سید مرتضی کشمیری توشه ها اندوخت.استاد او در اخلاق و تزکیه نفس،مرحوم حاج محمد صادق تخت پولادی بود که از هفت سالگی تحت تربیت و مراقبت آن مرد خدا قرار گرفت.در سال 1327 ه.ق، مجاور بارگاه ملکوتی حضرت امام رضا علیه السلام گردید و تا پایان عمر با برکتش در آن جا اقامت گزید.
آن مرد الهی با آن که به عبادت،مجاهدت،ریاضت،زیارت و اعتکاف در مکان های مقدس،سخت مداومت و مراقبت داشت،ولی خود می فرمود:«روح همه این اعمال خدمت خالصانه به سادات و فرزندان فاطمه زهرا(س) است و بدون آن،این گونه اعمال،چون جسمی بی جان است و اثری ندارد.

 


 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 818
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 17 تير 1391

مشكلات و معضلات مردم و شيعيان در سال‌هاي آغازين دوران غيبت،با ابلاغ پيام‌های شفاهی و يا به وسيله نامه كه به دست امام زمان (عج) می رسيد،و با استفاده از 4 نايب خاص كه توسط خود حضرت انتخاب می شد،رفع می شدند.

 

 

معرفی اجمالی نواب اربعه

 

نواب چهارگانه افرادی هستند كه طبق دستور و فرمايش امام مهدی(عج) واسطه بين مردم و حضرت بودند.


آنچه در اين نوشتار می آيد،معرفی اجمالی نواب اربعه به ترتيب نيابتشان است.



نايب اول

اولين نايب امام عصر(عج)،ابو عمرو عثمان بن سعيد العمير الأسدی است.عثمان بن سعيد برای 3 امام نيابت كرده است.يعنی نايب امام علی النقی،امام حسن عسكری و حضرت مهدی (عج)بوده است و نيابش برای امام زمان(عج) از سال 260 هجری آغاز شد و تا 280 قمری ادامه يافت.
لقب‌های عثمان بن سعيد عبارتند از:
عمری،اسدی،عسكری،سمّان و زيّات.از ميان اين پنج لقب، 3 لقب اول به سبب انتساب وی به قبيله بنی اسد و منطقه نظامی سامراء و نسب خانوادگی اوست.

اما دو لقب ديگر يعنی سمّان و زيّات به اين دليل بوده است كه وی به سبب وحشت از حاكميت استبداد عباسی به منظور تقيّه و مخفی كردن امر نظارت خويش از جانب حضرت ولی عصر (عج) در ظاهر تجارت روغن میكرد و در پوشش روغن‌فروشی به مسؤوليت خطير سفارت می پرداخت و با قرار دادن نامه‌های مردم در ظرف‌های مخصوص حمل آب و پوست‌های مخصوص حمل روغن،به سوی حضرت مهدی(عج) ارسال و جواب اخذ مي‌كرد.
يكی از افتخارات زندگی عثمان بن سعيد اين بود كه وی در زمان 3 امام معصوم(ع) مي‌زيست و آنها را درک كرد و از طرف آن امامان بزرگوار تأييد شده است.عثمان بن سعيد تنها 11 سال سن داشت كه افتخار خدمت به امام هادی(ع) نصيبش شد.
از ديگر افتخارات وی اين بود كه پس از شهادت امام هادی(ع) وكالت خاص امام حسن عسگری را عهده شد.همچنين پس از تولد امام دوازدهم،امام حسن عسگری به عثمان بن سعيد دستور داد تا گوشت و نان بخرد و در ميان تهی دستان تقسيم كند و تعدادی گوسفند به سلامتی امام مهدی(عج) عقيقه كند.
عثمان بن سعيد،مورد وثوق و اعتماد سه امام بزرگوار بوده است و از ناحيه امام هادی(ع)،امام حسن عسگری(ع) و حضرت حجت(عج) در مدج و امانت‌دار بودن و عفيف بودن وی توقيع صادر شده است.
امام حسن عسگری(ع)در سخنانش به احمد بن اسحاق،فرموده است:«عمری و پسرش هر دو ثقه و مورد اعتماد هستند،هر آنچه از سوی من برای تو آوردند،ترديد مكن كه از سوی ما است و هر چه میگويند از جانب ما است.بنابراين سخنان آن دو را بشنو و پيروی آنان نما و بدان كه هر دو امين و مورد اعتماد هستند.»(1)

نايب دوم

محمد بن عثمان بن سعيد العمری، دومين نايب خاص امام مهدی(عج) است كه از سال 280 تا 305 قمری به مدت 25 سال نايب امام عصر (عج) و پل ارتباطی آن حضرت با مردم بود.
ابوجعفر عنوان كنيه محمد عثمان بود كه با القابی مانند عمری،عسكری و زيّات مورد خطاب قرار می گرفت.
نايب خاص امام مهدی(عج) بودن،بزرگترين افتخار زندگی محمدبن عثمان است.همچنين اين عالم فقيه،مورد توفيق امام حسن عسگری(ع) قرار گرفته و توقيع ناحيه حضرت در وصف او و پدرش صادر شده است.(2)
امام مهدی عج در رحلت پدرش «عثمان بن سعيد» به محمد بن عثمان تسليت گفت.(3)

نايب سوم

ابوالقاسم حسين بن روح نوبختی،سومين نايب امام عصر(عج) است كه پس از وفات محمد بن عثمان در سال 305 قمری به اين مقام دست يافت و به مدت 21 سال تا سال 326 قمری راه ارتباط مردم با امام (عج) بود.
كنيه حسين بن روح،ابوالقاسم و لقبش نوبختی بود.
وی مردی انديشمند و پرآوازه بود و پيش از آنكه به مقام سومين نايب خاص امام مهدی(عج) منصوب شود مورد اعتماد و وثوق دومين نايب حضرت هم بود و محمد بن عثمان او را رابط ميان خودش و بزرگان شيعه قرار داده بود و حسين بن روح دستورات و تصميمات اهل بيت(ع) و اخبار نهانی آنها را به نقاط مختلف كشور پهناور اسلامی میرساند و بزرگان شيعه را خبر میكرد.
از افتخارات زندگی حسين بن روح بايد گفت كه وی در زمان خودش دارای شخصيت پرآوازه و معروف بود،چون قبلاً تصدی نيابت خاص محمد بن عثمان را داشت و حتی ناظر املاک محمد بن عثمان بود است و نيز رابط بين محمد بن عثمان و بزرگان شيعه و وكيل از طرف او بود.
همچنين آنقدر مورد احترام و امين مردم بود كه اهل سنت نيز او را تكريم می كردند.در ضمن بايد عنوان كرد كه پيش از رحلت دومين نايب خاص،فرمانی از جانب امام عصر(عج) صادر شد كه به موجب آن جناب محمد بن عثمان دستور يافت تا حسين بن روح را به جای خويش معرفی كند و او نيز چنين كرد.

نايب چهارم

ابوالحسن علی محمد سمری،چهارمين نايب خاص امام مهدی(عج) است كه در سال 326 قمری و به دنبال وفات حسين بن روح به نيابت انتخاب شد و تا نيمه شعبان سال 329 قمري به مدت 3 سال وظيفه انتقال پيام بين شيعيان و امام زمان (عج) را به عهده داشت.
علی بن محمد سمری كه كنيه‌اش ابوالحسن بود،شخصيت وارسته توأم با شكوه و عظمت داشت.
وی از نظر تقوی دارای موقعيت خاص و فوق‌العاده بود.
از كرامت‌های او اين بود كه در بغداد خبر از رحلت «ابن باويه قمی» پدر شيخ صدوق كه در ری زندگی میكرد داد و گفت: «در اين ساعت ابن باويه قمی،چشم از جهان فرو بست» گروهی از شيعيان كه در حضورش بودند،ماه و روز و ساعتی را كه فرموده بود را يادداشت كردند و پس از 17 روز كه خبر رحلت ابن بابويه قمی به بغداد رسيد،ديدند كاملاً با نوشته آن روز كه جناب سمری فرموده بود،تطبيق دارد.
نيابت خاص با رحلت او پايان يافت و پس از آن نيابت عامه آغاز شد و همزمان پايان يافتن غيبت صغری شيعه وارد دوران غيبت كبري شد.
محل نيابت اين چهار تن در بغداد بوده و آنها در همان شهر مدفون شدند و مزارشان در حال حاضر نيز معروف و مشخص است.


پی نوشت‌ها:
1ـ اصول كافی، جلد 1،صفحه 330 و غيبت طوسی،صفحه 219
2ـ رجوع شود به توضيح پيشين
3ـ كمال‌الدين،جلد 2،صفحه 510 و غيبت طوسی،صفحه 220
4ـ برای تحقيق بيشتر به كتاب غيبت شيخ طوسی،صفحه 227 مراجعه كنيد

 فارس

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 864
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : جمعه 16 تير 1391


امام خمینی(ره) و مردم‏ سالاری و وحدت و انسجام در جامعه اسلامی 

«بخش دوم»


در مردم ‏سالاری مقصود کدام مردم است؟مردم مسلمان،مردم مومن،مردم وفادار به اسلام; همه این تعبیرات در فرمایشات امام هست،خود این یک بحثی است که مردم مخاطب امام، چه کسانی‏اند؟ امام که مرتب بر رای مردم تأکید می ‏کنند اینها کدام مردم‏اند؟ چه اوصافی دارند؟ مردمی هستند وفادار به اسلام،علاقه ‏مند به پیاده ‏سازی احکام اسلام که عاشق اسلام‏اند. مردمی‏ اند که غیر از اسلام را نمی‏ طلبند.قضیه، قضیه خارجیه است،قضیه انتزاعی کلی نیست.مراد از مردم هرکس نیست.از چنین مردمی بحث کردن بسیار دشوار است.مردمی که جز مقاصد فاسد چیز دیگری ندارند و می‏خواهند یک جامعه به تمام معنا لجن به وجود بیاورند، این حرفها درباره آنها صدق نمی‏ کند.خیلی از تعبیرات امام "این" دارد; "این" ملت، "این" مردم. این، اسم اشاره،محدوده‏ای را تعیین می‏ کند.بحث‏بحث کلاسیک نیست،بحث کلی و انتزاعی آرمانی هم نیست;یک بحث واقعی و عینی است.حالا این بستر را چه کسی به وجود آورده است کاری نداریم.شما فروردین 1358 را در نظر بگیرید که مردم برای رای دادن به جمهوری اسلامی پای صندوق‏ها آمدند،در این بستر،رأی،رأی مردم است; همه چیز را مردم تعیین می‏کنند; خواست‏،خواست مردم است;همه درخدمت این مردم ‏اند; هیچکس از مردم نمی‏تواند جدا باشد; پایه،شالوده و همه چیز مردم‏اند.در این زمینه تعبیرهای والا و پرمعنایی از حضرت امام داریم.

بنابراین صرف نظر از پیش فرضها،آرمانها،اهداف و اعتقادات مردم غرب،آنچه در آنجا اتفاق می‏افتد انتخاب آزادانه مردم است و در نظام اسلامی یک چیز اضافه شده و آن این است که مردم با اعتقاد، این کار را می‏کنند.در غرب ممکن است انتخابات با اعتقاد نباشد،از روی هوی و هوس یا از روی منافع شخصی گروهی باشد،ولی عمل،یکی است.یعنی اگر به صورت قضیه خارجیه نگاه کنیم و از پیش فرضهای هر دو طرف چشم پوشی کنیم،عمل یکی است;مردم‏اند که شالوده قوانین را می‏ریزند مردم‏اند که مسئولان را انتخاب می‏ کنند،هم در آنجا و هم در اینجا. بنابر این چه اشکالی دارد که بگوییم هم آنجا مردم سالاری هست هم اینجا،هم آنجا دموکراسی هست هم اینجا.در بعضی از موارد امام دقیقا این نکته را بیان فرموده‏اند که مسئله ما مسئله دموکراسی برتر است،یعنی در مقایسه ما یک چیزی هم افزون داریم،چون این مردمی که همه چیز را تعیین می‏کنند و همه اختیارات دست آنها است،مردمی هستند وارسته، معتقد به خدا،معتقد به ارزشهای الهی و جز خیر و صلاح و سعادت چیز دیگری را مدنظر قرار نمی‏دهند.شاید هم این کلمه دینی را که ما به عنوان پسوند می‏آوریم برای همین است که بگوییم دموکراسی به علاوه معنویت،قداست و صبغه الهی.

این دو نظر را وقتی به فرمایشات و آثار امام عرضه می‏کنیم بی‏تردید می‏توان گفت امام نظر دوم را دارند و معتقدند که نظام اسلامی،نظام مردم سالاری است.امام بارها به حکومت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) استناد می‏ کردند،یعنی حکومت آن بزرگواران هم به این معنایی که می‏گوییم مردم سالاری بوده است و نظام اسلامی ما هم از فروردین 1358 چنین حالتی پیدا کرده است قانـون اساسی،وضع قوانین،انتخاب رهبــری،انتخـاب رئیس جمهـوری و مسئـولان قضـایی و مسئولان اجرایی همه و همه با مردم است.اینها مطالب کاملا روشنی‏ اند.

 

 

 

 

 

حجت الاسلام والمسلمین عمید زنجانی




:: موضوعات مرتبط: متفرقه , مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 850
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : جمعه 16 تير 1391

 

علی بن محمد سمری،آخرین نایب امام زمان علیه السلام

حضرت مهدی حجت بن الحسن علیه السلام، دوازدهمین و آخرین امام شیعیان،به امر پروردگار و مشیت الهی،عمری طولانی پیدا کرد و هم چنان زنده است،تا زمانی که خداوند سبحان وی را مأمور قیام بزرگ و تشکیل حکومت سراسری اسلامی نماید و به دست توانای او،قسط و عدل را در سراسر زمین برقرار و یکتاپرستی و عبودیت را فراگیر نماید.

امام زمان علیه السلام از آغاز زندگی خود،در حالت غیبت به سر می برد و از منظر عموم مردم به دور است،اگر چه او در میان مردم است و شاهد و ناظر کردار و رفتار آنان است.

آن حضرت دو نوع غیبت دارد که به غیبت صغری و غیبت کبری معروف شده است.(1)

در ایام غیبت صغری از سوی نایبان منصوب خویش با شیعیان در ارتباط بود.پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در هشتم ربیع الاول سال 260 قمری،تا پانزدهم شعبان سال 329 قمری،به مدت 69 سال،غیبت صغرای آن حضرت،ادامه یافت که با محاسبه ایام غیبت آن حضرت در حیات پدرش امام حسن عسکری علیه السلام به مدت 74 سال خواهد شد و در این مدت چهار تن از شخصیت های معروف و ممتاز شیعه به ترتیب،امرنیابت آن حضرت را برعهده داشتند و واسطه مستقیم آن حضرت با شیعیان و عموم مردم بودند.

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 810
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 15 تير 1391




:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 806
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 14 تير 1391

آیت الله حق شناس (ره):

انسان قرآن را کنار بگذارد و مثنوی بخواند؟!  

آیت الله حق شناس(ره) که یکی از اساتید بزرگ اخلاق در تهران بودند مانند بسیاری از فقها و علمای بزرگ شیعه و به پیروی از علمای راستین،در درس اخلاق خود،دوستداران اهل بیت علیهم السلام و شاگردانشان را از مطالعه ی کتبی همچون مثنوی مولوی نهی میکردند و با ذکر روایتی میفرمودند:

انسان قرآن را کنار بگذارد و مثنوی بخواند؟! 

انسان قرآن را کنار بگذارد و برود - مثلاً - مثنوی بخواند؟! 

وقتی قرآن بخوانی،حجاب‌ های قلبت برطرف می‌شود.

شخصی عرضه داشت:

یابن رسول الله،من وسوسه دارم.حضرت فرمود:مگر قرائت قرآن نمیکنی؟ 

«شِـفَاءٌ لِمَا فِی الصُّـدُورِ» (یونس/۵۷)

آنوقت انسان ،قرآنی که او را سرتا پا منور می‌کند و حجاب‌های باطن و حجاب‌های قلب را برطرف می‌کند،کنار بگذارد و مثنوی بخواند!



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 798
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 12 تير 1391

برای حفظ امانتداری عین متن سخنرانی علامه با همان لهجه شیرینشان آورده شده است،حتما فایل صوتی این مطلب را هم گوش کنید.

حرفها(سخنان معصومین)را اگر گوش دادید کیف می کنید،علم او را گر یاد دادید کیف می کنید، ولایت را اگر داشته باشید کیف میکنید،برو حرف صاحب ولایت را یاد بگیر،برو ببین امیرالمؤمنین  چه حرفها می زند با خدا،چه جور حرف زده عشق بازی چه جور است محبت بازی چه جور است،ساخته بازی نکن با حافظ کار درست نمی شه با مثنوی کار درست نمی شه،حافظ چی است!؟ مثنوی چی است!؟ بذار زیرپات،برو دعا ،و یک عالمی پیدا کن،...

برو دعا حضرت سجادرا بده به دست یک عالم او بخواند و تـو بفهمی عشق بازی چی است،بگو محبت بعد بفهم محبت چی است.

یک صلوات بفرست صلوات حاضرین(الهم صل علی محمد وال محمد(
ببین چیه این حرفی که می زنم !ببین چیه این حرفی که می زنم!
روز قیامت فرض است دیگه،فرض است روز قیامت بیارن جنابعالی،مرا،امینی رابیارن محشر، گناهم نکردم نمازم خوندم روزه ام گرفتم غیبتم نکردم ربا هم نخوردم شرابم نخوردم زنم را هم لخت وعریان به خیابانها نفرستادم درمیدان هم به ساز وآواز گوش ندادم سیئاتی که کرده بودم از همشون هم بخشیده شدم حالا مرا آوردن  پیش امیرالمؤمنین سلام الله علیه امیرالمؤمنین از من بپرسد ببین آشیخ تو مرا دوست داشتی؟بله.من ولی مطلق تو بودم؟بله.

مرا روح الارواح می دانستی؟ بله.مرا محب خدا می دانستی؟بله.پیمبر را قبول داشتی؟بله. پیامبر گفته بود احب خلق الله الی الله علی بن ابیطالب؟بله.

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 843
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 12 تير 1391

 

کمک به مستمندان


ابوحمزه ثمالی گفت: صبحگاه جمعه‌ای با حضـرت زین العابدین(علیه السلام) نماز خـواندم.آن بزرگوار  پس از تمام کردن ذکر و تسبیح،به قصد منزل حرکت نمود من هم در خدمتشان بودم. وقتی به منزل رسید،کنیزی داشت به نام سکینه، او را خواسته و فرمود:مبادا مستمند و فقیری را که به در خانه ما آمد مأیوس برگردانید حتماً هر که آمد غذایش بدهید زیرا امروز جمعه است.

عرض کردم آقا همه کسانی که سئوال می‌کنند مستحق نیستند.فرمود:ثابت(اسم دیگر ابو حمزه ثمالی است) می ترسم بعضی مستحق باشند و از در خانه ما محروم شوند آنگاه بر خانواده ماعذاب نازل شود آنچه بر خانواده یعقوب وارد شد.بنابراین سئوال کنندگان را غذا بدهید.

حضرت یعقوب هر روز گوسفندی می‌کشت مقداری خودشان مصرف می‌کردند و قدری صدقه می‌دادند.مرد مؤمن و مستمندی در حال روزه با مقام و منزلتی که نزد پروردگار داشت در آن ناحیه غریب و تنها بود از در خانه آنها گذر کرد.افطار شب جمعه بود.گفت: سائلی غریب و گرسنه‌ام از زیادی غذای خود به من دهید.درخواست خود را  بر در خانه یعقوب تکرار کرد.آنها می‌شنیدند ولی از وضع او خبر نداشتند و گفته اش را تصدیق ننمودند.

شب فرا رسید.فقیر مأیوس گردید.

جمله " إنّا لِلّهِ و إنّا إلَیهِ راجِعُونَ " را بر زبان گذرانیده اشکش جاری شد.آن شب با همان حال خوابید و شکایت گرسنگی را به خدا کرد.فردا را نیـز روزه گرفت و با شکیبایی خدا را ستایش میکرد.اما یعقوب و خانواده اش سیـر خوابیدند.از غذایشان هم زیاد ماند.

خداوند صبح آن شب به یعقوب وحی کرد بنده ما را خوار کردی به طوری که باعث خشم من شد.سزاوار تأدیب و نزول بلا و گرفتاری شدی که از طرف من نسبت به خود و خانواده ات نازل شود.

"یا یَعقوُب إنَّ أحَبَّ أولِیائي إلَیَّ وَ أکرَمَهُم عَلی مَن رَحِمَ مَساکینَ عِبادی وَ قَرَّبَهُم إلَیهِ وَ أطعَمَهُم وَ کانَ لَهُم مَأوی وَ مَلجَأَ "

ای یعقوب محبوب ترین پیغمبران در نزد من آن کسی است که بر مستمندان ترحم کند و آنها را به خود نزدیک نموده غذایشان بدهد و پشتیبان و پناه آنها باشد.

ای یعقوب دیشب بنده مستمندما (ذمیال) را ترحم نکردی.هنگام افطار به در خانه ات آمد درخواست نمود که غریب و بینوایم.او را غذا ندادی با اشک جاری بازگشت.شکایت گرسنگی خود را به من کرد.امروز نیز روزه گرفت.دیشب شما همه سیر بودید و غذایتان زیاد آمد.

یعقوب میدانی دوستانم را به کیفر و گرفتاری از دشمنانم زودتر مبتلا میکنم این هم به واسطه حسن نظر من به آنهاست.اما دشمنان را پس از هرخطا  فوراً گرفتار نمی‌کنم تا متوجه استغفار نشوند آنگاه نعمات را کم کم از آنها می‌گیرم.

 اینک به عزتم سوگند تو و فرزندانت را گرفتار میکنم و برشما مصیبتی نازل خواهم کرد و با کیفر خود شما را می‌آزارم.آماده ابتلاء شوید و به آنچه بر شما نازل میکنم راضی و شکیبا باشید.

ابوحمزه به حضرت زین العابدین(علیه السلام)عرض کرد:فدایت شوم یوسف خواب را در کدام شب دید؟ فرمود:همان شبی که یعقوب و خانواده‌اش سیر خوابیدند و ذمیال گرسنه بود.

"بحار الانوار،ج 12،ص 278"



 
سیمرغ

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 804
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 9 تير 1391

 

پنج ستاره شهر ما

این بقعه که به امامزاده پنج تن لویزان شهرت دارد،طبق آنچه که در زیارت‌نامه ایشان آمده این مکان مرقد چند برادر به نام‌های سالم،ابوطالب،رضا و رحیم،فرزندان شیث بن کاظم بن امام زین العابدین(ع) است.

در اصل بنای قدیمی بقعه ساده و چهارگوش با پوشش گنبدی بوده که در عهد قاجار بر 4 طرف آن ایوان ساده افزوده‌اند.

بعدها ساختمان بقعه بازسازی شد و در 4 ضلع بنا 4 طاق‌نما ساخته شده است که در ورودی روضه در طاق نمای جنوبی قرار دارد.

فضای روضه نسبتا وسیع است و در انتهای آن ضریح فلزی روی 5 صورت قبر قرار گرفته است. ضریح آن مشبک و معروف به جعفری و سبزرنگ است که به صورت مربع در عهد قاجار ساخته شده است.

اثر تاریخ خاصی در این بقعه مشاهده نمی‌شود،صحن امامزاده نسبتا وسیع است و توسط در و نرده‌های آهنی محصور شده است و چشم‌اندازی‌های زیبایی که از 4طرف مشرف به آبادی‌های مختلف شمیران دارد،جلب توجه می‌کند.

این امامزاده در سال 1367 بازسازی شد و مساحت آن به ۴۶۰ مترمربع افزایش یافت و تزیینات داخلی نیز به صورت آینه‌کاری درآمد.

گورستان عمومی لویزان نیز در کنار امامزاده پنج تن واقع شده و مساحت آن به ۳ هکتار می‌رسد.این بقعه در تهران خیابان لویزان،خیابان شعبانلو واقع است.

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 847
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 8 تير 1391

 

سوره آل عمران/ آيه 12

قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ
الْمِهَادُ
 
 
 
 
 
 

به كسانى كه كفر ورزيدند بگو به زودى مغلوب خواهيد شد و
[سپس در روز رستاخيز] در دوزخ محشور مى‏شويد و چه بد بسترى است
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 912
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 8 تير 1391



 



مرحوم آیت الله مجتهدی می فرمودند:

اگر میخواهید بهشتی شوید مادر باید از شما راضی باشد مادر از پدر مهم تر است

در روایت آ مده كسی از رسولخدا پرسید: من به چه كسی خوبی كنم؟

رسولخدا فرمودند: مادرت دوباره پرسید دیگر به چه كسی؟
 
پیامبــــر فرمود مـادرت.

مجددا" پرسید پیامبـر فرمود مـادرت و در مرتبه ی چهارم فرمودند پدرت.

سه مرتبه فرمودند مـادرت و یک مرتبه فرمودند
پدرت.

چون مـادر رقیق القلب است اگر انسات مقداری به حرف مـادرنرود

دلش می گیرد اما پـدر اینطور نیست.

هر شب برای پـدر و مادرتان یک سوره ی قـرآن

بخوانید و یادشان کنید و بر این کار مقید باشید.

 

 

 

 

 


 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 960
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 6 تير 1391

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عالم ربانی و مفسر الهی جناب فیض کاشانی می فرماید:

نماز شش وجه باطنی دارد و آنها عبارتند از:

 

 حضور قلب،تفهم،تعظیم،هیبت،رجا،حیا

۱.حضور قلب:

و آن خالی کردن دل از محبت غیر خداست و متوجه باشد که چه میگوید،وچه میکند،و در غیر این معنا اسب اندیشه نراند،و اگر اتفاقا فکرش به جای دیگر رفت ولی قلبش همچنان ذاکر است و غفلتی پیش نیامده،باز هم حضور قلب دارد.

۲.تفهم:

یعنی معنی گفتار و اذکار نماز را بفهمد و این غیر از حضور قلب می باشد،چون  گاهی اوقات همان گونه که الفاظ را بر زبان جاری می سازد،حضور قلب هم دارد،ولیکن متوجه به معنی آن نمی باشد؛ بنابراین منظور ما از تفهم آن است که قلب هم متوجه به معنی لفظ باشد.

۳.تعظیم:

این نیز موضوعی است غیر از حضور قلب و تفهم،چون بسیاری از اوقات، انسان با حضور قلب و درک معنی کلام با کسی سخن می گوید؛لیکن برای او احترامی قائل نیست.

۴.هیبت:

هیبت که علاوه بر تعظیم است؛یعنی کسی که دیگری را محترم دانست،بایستی علاوه بر آن،هیبتی هم از او در خود احساس نماید؛زیرا هیبت از آنجا سرچشمه میگیرد که آدم دیگری را احترام بگذارد،و خوف از او هم در دل داشته باشد،و کسی که بیمناک از دیگری نباشد،او را هائب نمی نامند.گذشته از این،هر خوفی را هم مهابت نمی گویند،بلکه هیبت همان خوفی است که بزرگواری دیگری ناشی شود.

۵.رجاء

نمازگزار باید هنگامی که مشغول نماز است،امید بهره گیری از پاداش الهی را داشته باشد،هم چنان که از عقاب تقصیرات خود می ترسد.

۶.حیا

نمازگزار خود را گنه کار بداند و از خداوند به خاطر گناهانش شرم سار باشد.

 

حقایق فیض کاشانی،ص۴۴۳




:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 804
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 5 تير 1391


در ایجاد بیماری آسم سه عامل نقش بسزایی دارند.

1-میکروبهایی که وارد دستگاه تنفسی انسان میشوند.

۲-عوامل حساسیت زا،از جمله گرد و غبار، گرده گلها و …

 

۳-مسائل روانی از جمله اضطراب،عصبانیت،غم و شادی…

از دیدگاه دیگر تأثیر تلقین در آسم است که باعث تسکین حمله های آسم می شود.برای نمونه پزشک مبتلا به آسمی،شب هنگام دچار حمله می شود.کلید برق را پیدا نمی کند و با وسیله ای پنجره را می شکند و چند نفس عمیق می کشد.حال پزشک بهبود می یابد و به رخت خواب باز میگردد.ولی وقتی صبح از جواب بیدار می شود مشاهده می کند که به جای شیشه پنجره،آینه را شکسته است.

 

 

میتوان نتیجه گرفت که چنانچه بیمــاران احساس امنیت روانی داشته باشند،قدم بزرگی در تسکین بیماری آنها برداشته می شود.تأثیر تنش زدایی نماز به خاطر احساس روانی عمیقی است که در اثر آن حاصل می شود و بدین ترتیب سبب کاهش حمله های آسم می گردد.همچنین میکروبها که خود یکی از عوامل بر انگیزنده آسم می باشند،به وسیله شستشوی مجرای تنفسی در ضو تا حدی قابل کنترل ا

شستن دهان و بینی با آب درهنگام وضو،ثواب زیادی دارد.چون باعث می شود هوای بهتر و بیشتر و تمیزتری به مغز،خون و بافت های بدن برسد که باعث تقویت بینایی، بویایی، شنوایی و تقویت حافظه میگردد.

 

 

دکتر ملک محمدی

 


 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 5 تير 1391

 

مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه تعالى علیه و دیگر بزرگان آورده اند:

یکى از راویان حدیث و از اصحاب و دوستان امام جعفرصادق علیه السلام به نام ابـوبصیر لیث مرادى حکایت کند:

پس از آن که امام جعفر صادق علیه السلام به شهادت رسید، روزى جهت اظهار هم دردى و عرض تسلیت به اهل منزل حضرت،رهسپار منزل آن امام مظلوم علیه السلام گردیدم.

همین که وارد منزل حضرت شدم،همسرش حمیده را گریان دیدم؛و من نیز در غم و مصیبت از دست دادن آن امام همام علیه السلام بسیار گریستم.

و چون لحظاتى به این منوال گذشت،افراد آرامش خود را باز یافتند.آن گاه همسر آن حضرت به من خطاب کرد و اظهار داشت :

اى ابوبصیر! چنانچه در آخرین لحظات عمر امام جعفرصادق علیه السلام در جمع ما و دیگر اعضاء خانواده مى بودى،از کلامى بسیار مهمّ استفاده مى بردى.

ابوبصیر گوید: از آن بانوى کریمه توضیح خواستم؟

پاسخ داد: در آن هنگام،که ضعف شدیدى بر امام علیه السلام وارد شده بود فرمود:تمام اعضاء خانواده و آشنایان و نزدیکان را بگوئید که در کنار من حاضر و جمع شوند.

وقتى تمامى افراد حضور یافتند،حضرت به یکایک آنان نگاهى عمیق انداخت و سپس خطاب به جمع حاضر فرمود:

کسانى که نسبت به نماز بى اعتنا باشند،شفاعت ما اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شامل حالشان نمى گردد.

قابل دقّت است که حضرت نفرمود:شفاعت ما شامل افراد بى نماز نمى شود؛بلکه فرمود: شفاعت ما شامل حال افراد بى اعتناء به نماز،نمى شود.

 

ثواب الا عمال: ص ۲۰۵،بحارالا نوار:ج ۴۷،ص ۲،ح



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 830
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 5 تير 1391


ستحب است قبل از وضو هفت مرتبه ذکر لا اله الا الله گفته شود. تکرار سبب تمرکز می شود. در یوگا هم با تکرار حرکات باعث افزایش تمرکز می شویم.

همچنین گفته شده که اگر هنگام ریختن آب صلوات بفرستید، بلا از آن عضو بدن رفع می شود. دلیل آن تلقین است. چون وقتی این جمله را می خوانیم تمام فکرمان سلامتی اعضای بدن مان می باشد، و همین امر باعث سلامتی و نشاط عضوهای بدن مان می شود.

 

 


دکتر ملک محمدی


 



:: موضوعات مرتبط: $M$ های مذهبی , مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1052
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : دو شنبه 5 تير 1391

وضو سبب رفع بسیاری از بیماریها می شود.دلیلش اثر آب سرد بر روی نقاط حساس بدن در قسمت هایی است که وضو می گیریم.جالب این است که در دین اسلام نقاط طب سوزنی مخصوصاً در وضو رعایت شده است.

برای مثال،آقایان باید آب را از پشت آرنج بریزند.ولی خانمها باید آب را از قسمت تای دست بریزند. چونکه نقاط طب سوزنی در آقایان و خانها در بعضی از نقاط فرق میکند.

این را هم بدانید که با تحریک نقاط طب سوزنی بوسیله آب سرد وضو،خط سیر چهارده نصف النهار را تحریک می کنیم و باعث سرحالی،شادابی،تسکین دردها، نیروی جسمانی وروحی و معالجه بسیاری از بیماریها میگردد.

 

و همچنین تمامی اعضاد داخلی بدن را تقویت می کند. زجمله :ریه ها،روده بزرگ،معده،قلب،کلیه ها،کبد و...

دکتر ملک محمدی

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 793
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : دو شنبه 5 تير 1391

 

امام صادق(علیه السلام) فرمود:«خدا میداند که گناه براى مۆمن بهتر است از...

 
 

گناهی که پشیمانی بیاورد بهتر است یا عبادتی که غرور بیاورد؟
گاهی اوقات که یک کار خیر از ما سر می زند چنان غرق در شعف می شویم و قند در دلمان آب می شود که گویا شق القمر کرده ایم.
مرتب در ذهن مان مرور می کنیم که عجب کاری کردم،در حالی که من داشتم این کار بزرگ را انجام می دادم چقدر آدم ها که در غفلت نبوده اند،مثلا بعد از عمری خم می شویم و از گوشه خیابان زباله ای را از سر راه مردم بر میداریم،دیگر همه را به چشم یک سری انسان بی فرهنگ و بی تمدن می بینیم که اینقدر سرشان نمیشود چگونه رفتارکنند،و درته دلمان خود را تحسین  می کنیم که باز صدرحمت به من،و جالب اینجاست که اصلا فراموش می کنیم که بارها و بارها شده که خواسته یا ناخواسته از ما هم چنین رفتارهای ناشایستی سر زده است و یک هزارم این همه تشویق و تمجیدی که از خودمان کردیم،خود را سرزنش نکرده ایم.
یک لحظه با خودمان بنشینیم و کلاه مان را قاضی کنیم.

چندبار آن نمازهای واجبی که به راحتی گذاشتیم قضا شد و هرگز قضایش راهم به جا نیاوردیم را در ذهن مان مرور کردیم و شرمنده شدیم؟ چند بار آن همه غیبت و دروغ و تهمت را که چون نقل و نبات از زبان مبارکمان بارید را در ذهن مرور کردیم؟

آیا عابدی که به خود مغرور شده،حالت فروتنی و تواضع بیشتری در مقابل پروردگار متعال دارد؟ یا کسی که مرتکب گناه شده و اکنون سخت پشیمان است و تصمیم به بندگی خدای متعال گرفته است؟

امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:«خدا می داند که گناه براى مؤمن بهتر است از عُجب و خودبینى،و اگر چنین نبود هرگز شخص مؤمن به گنهکارى گرفتار نمى ‏شد.»[1]

امام صادق(علیه السلام)،فرمود:«مردى گناه مى ‏کند و پشیمان مى‏ شود از آن،و کار خیرى مى‏کند و از آن شاد مى ‏شود،و از آن حالِ ندامت و پشیمانى دور مى‏ افتد و اگر بر همان حالِ پشیمانى باشد،بهتر است برایش از این حالى که پیدا کرده است.»[2]

در روایتی دیگرامام صادق (علیه السلام) فرمود: «دو مرد به مسجد رفتند،یکى عابد بود و یکى فاسق،از مسجد بدر آمدند،آن فاسق مقام صدّیق داشت و آن عابد،فاسق بود،و این به خاطر آن است که عابد به مسجد رفت و به عبادتِ خود ‏بنازید و همه اندیشه ‏اش در همین بود ولی فکر فاسق و بدکار دنبال پشیمانى از کارِ بد و تـوبه بود و از خدا عزوجل درباره هر چه گناه کرده بود آمرزش ‏خواست.»[3]

امام صادق(علیه السلام) از رسولخدا(صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند:«موسى(ع) نشسته بود،ناگاه شیطان آمد و کلاه چند رنگى بر سر داشت و چون نزدیک موسى(ع) رسید،کلاه خود را از سر برداشت و نزد موسى(ع) آمد و به آن حضرت سلام داد،موسى(ع) فرمود:تو کیستى؟ در پاسخ گفت:من ابلیسم،فرمود: وئى،خدا تـو را به کسى نزدیک نسازد،گفت:من آمدم به شما سلام کنم براى مقامى که نزد خدا دارى،موسى(ع) به او فرمود:این کلاه چیست؟ گفت:با آن دل مردم را مى‏ ربایم،حضرت موسى پرسید:به من خبر ده تو چگونه بر آدمیزاد مسلّط مى‏شوى و او مرتکب گناه می شود؟، ابلیس پاسخ داد: هر گاه آدمیزاد خود بین شود و کار خود را فزون شمارد و گناهش در چشم او کوچک جلوه کند.»[4]

نیز در حدیثی امام صادق(علیه السلام) فرمود:«خدا عزوجل به داود(ع) فرمود:اى داود! گنهکاران را مژده بده،و صدّیقان را بیم بده،عرض کرد:چگونه به گنهکاران،مژده بدهم و به صدّیقان بیم بدهم؟ فرمود: اى داود! به گنهکاران مژده بده که من توبه پذیرم و از گناه درگذرم و به صدّیقان بیم بده که مبادا به کردارِ خود عُجب کنند و خود بین شوند،زیرا هیچ بنده‏اى را من پاى حساب نکشم جز آنکه هلاک باشد.»[5]
البته باید به این نکته ضروری توجه داشت که بهتر بودن (گناه براى مومن بهتر است از عُجب و خودبینى)،بیان یک امر نسبی است و هرگز بهتر بودن در اینجا به منزله تأیید گناه نیست.و الا اگر تأیید گناه باشد،تأیید سرکشی و تمرد از خدای متعال میشود که از عجب بسیاربدتراست.


SHIA-NEWS


پی نوشت ها :
[1]. الکافی، ج‏2، ص: 313، باب العجب، حدیث 1.
[2]. الکافی، ج‏2، ص: 313، باب العجب، حدیث 4.
[3]. الکافی، ج‏2، ص: 314، باب العجب، حدیث 6.
[4]. الکافی، ج‏2، ص: 314، باب العجب، حدیث 8.
[5]. الکافی، ج‏2، ص: 314، باب العجب، حدیث 8.

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 771
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 3 تير 1391

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 756
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 3 تير 1391

 

روز سوّم:روز بسيار مباركى است،شيخ طوسى دركتاب«مصباح»فرموده است:دراين روزحضـرت‏ حسين بن على عليهما السّلام متولّدشد،و در چنين روزى توقيع[دست نوشت]شريف به سوى قاسم بن علاء همدانى وكيل‏ حضرت امام حسن عسگرى عليه السّلام بيرون آمدكه:مولايمان امام حسين عليه السّلام در روز پنجشنبه سوم شعبان متولّدشد،پس‏ آن روز را روزه بگير،و اين دعا را بخوان:

 

 

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِی هَذَا الْيَـوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ وَ

وِلادَتِهِ بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيـهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَيْـهَا وَ لَمَّا يَطَأْ [يُـطَأْ] لابَتَيْـهَا قَتِيلِ

الْعَبْـرَةِ وَسَيِّدِ الْأُسْرَةِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ يَوْمَ الْكَرَّةِ الْمُعَـوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ

نَسْلِهِ وَالشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَالْفَوْزَمَعَهُ فِی أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ

غَيْبَتِـهِ حَتَّى يُدْرِكُوا الْأَوْتَارَ وَ يَثْأَرُوا الثَّارَ وَ يُرْضُوا الْجَبَّارَ وَ يَكُونُوا خَيْرَأَنْصَارٍ صَلَّى اللَّهُ

عَلَيْهِمْ مَعَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ اللَّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ إِلَيْکَ أَتَوَسَّلُ وَأَسْأَلُ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ

مُعْتَرِفٍ مُسِی‏ءٍ إِلَى نَفْسِهِ مِمَّا فَرَّطَ فِی يَوْمِهِ وَ أَمْسِهِ يَسْأَلُکَ الْعِـصْمَةَ إِلَى مَحَلِّ

رَمْسِهِ،

 

خدايا از تو میخواهم به حق مولود د راين روز،كه به شهادتش وعده داده شد پيش از برخاستن صدايش و قبل از ولادتش،آسمان و هر كه در آن است،زمين و هر كه بر آن است بر او گريست درحالى‏ كه هنوز قدم در جهان نگذاشته بود،كشته اشک، سرور خاندان،مدد يافته به يارى،روز بازگشت،پاداش شهادتش اينكه امامان از نسل اويند،و شفا در كام اوست،و پيــروزى با اوست درگاه بازگشتش،و جانشينان از خاندانش پس از قيـام‏ كننده‏ شان و غيبت‏ او،تا انقتـام گيرند و خون‏خواهى نمايند،و حضرت جبّـار را خشنود سازند و بهتـرين ياران دين حق شوند،درود خــدا بر ايشان همگام با رفت‏ و آمد شب و روز.خدايا! به حق آنان به تو توسّل میجويم و از تو درخواست میكنم‏ درخواست گنهكار معترف به گناه و بد كرده به خود با امورى كه در امروز ديروزش كوتاهى نموده،از تو تا هنگام رفتن در گورش پناه میخواهد،

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ وَ احْشُـرْ نَا فِي زُمْرَتِهِ وَ بَـوِّئْنَـا مَعَهُ دَارَ الْكَرَامَـةِ وَ

مَحَلَّ الْإِقَامَةِ اللَّهُمَّ وَكَمَا أَكْرَمْتَنَا بِمَعْرِفَتِهِ فَأَكْرِمْنَا بِزُلْفَتِهِ وَارْزُقْنَا مُرَافَقَتَهُ وَسَابِقَتَهُ

وَاجْعَلْنَا مِمَّنْ يُسَلِّمُ لِأَمْرِهِ وَ يُكْثِـرُ الصَّلاةَ عَلَيْـهِ عِنْـدَ ذِكْرِهِ وَ عَلَى جَمِيعِ أَوْصِيَائِهِ وَ

أَهْلِ أَصْفِيَائِـهِ الْمَمْدُودِينَ مِنْـکَ بِالْعَدَدِ الاثْنَيْ عَشَرَ النُّجُـومِ الـزُّهَرِ وَ الْحُجَـجِ عَلَى

جَمِيعِ الْبَشَرِ اللَّهُمَّ وَ هَبْ لَنَافِی هَذَا الْيَوْمِ خَيْرَ مَوْهِبَـةٍ وَ أَنْجِحْ لَنَا فِيهِ كُلَّ طَلِبَـةٍ

كَمَا وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لِمُحَمَّدٍ جَـدِّهِ وَ عَاذَ فُطْـرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عَائِـذُونَ بِقَبْـرِهِ مِنْ

بَعْدِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.

 

خدايا! بر محمّد و خاندانش درود فرست،و ما را در جمع او محشور كن،و همراه وى در بهشت‏ و جايگاه ابدى جاى ده.خدايا! همچنان‏كه ما را به شناسايى ‏اش گرامى داشتى پس ما را به تقرّب به آن حضرت گرامى دار،و رفاقت و سابقه محبّت با او را روزى‏ ما فرما،و ما را از كسانى قرار ده كه فرمانش را تسليم مى‏ شوند،و به هنگام بردن نامش صلوات زياد بر او مى‏ فرستند،و هم بر همه جانشينان و خاندان‏ برگزيده ‏اش،آن يارى ‏شدگان از سوى تو به عدد دوازده،آن ستارگان درخشانند،و حجّت هاى الهى بر تمام بشر،خدايا! ببخش بر ما در اين روز بهترين بخشش را،و برآور براى ما هر خواسته‏اى را،چنان‏كه حسين‏ را به محمّد بخشيدى،و فطرس به گهواره‏اش پناهنده شد،و ماپناهنده به مزار اوييم پس از شهادتش،بر تربتش حاضر مى ‏شويم‏ و بازگشتش را انتظار مى ‏كشيم،آمين اى پروردگار جهانيان. 

 


بعد از اين دعا،مى‏ خوانى دعاى امام حسين عليه السّلام را،و اين اخرين دعاى آن حضرت است در روزى كه دشمنانش‏ فزونى گرفتند،يعنى روز عاشورا


اللَّهُمَّ أَنْتَ مُتَعَالِي الْمَكَانِ عَظِيمُ الْجَبَرُوتِ شَدِيدُ الْمِحَالِ غَنِيٌّ عَنِ الْخَلائِقِ
عَرِيضُ

الْكِبْـرِيَاءِ قَـادِرٌ عَلَى مَا تَشَاءُ قَرِيبُ الرَّحْمَةِ صَادِقُ الْوَعْدِ سَابِغُ النِّعْمَةِ حَسَنُ الْبَلاءِ

قَرِيبٌ إِذَا دُعِيتَ مُحِيطٌ بِمَا خَلَقْتَ قَابِلُ التَّـوْبـَةِ لِمَنْ تَابَ إِلَيْکَ قَـادِرٌ عَلَى مَا أَرَدْتَ وَ

مُدْرِکٌ مَا طَلَبْتَ وَ شَكُورٌ إِذَا شُكِرْتَ وَ ذَكُورٌ إِذَا ذُكِـرْتَ أَدْعُوکَ مُحْتَاجا وَ أَرْغَبُ إِلَيْکَ

فَقِيرا وَ أَفْزَعُ إِلَيْکَ خَـائِفا وَ أَبْكِي إِلَيْکَ مَكْرُوبا وَ أَسْتَعِينُ بِکَ ضَعِيفا وَ أَتَـوَكَّلُ عَلَيْکَ

كَافِيا احْكُمْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا ]بِالْحَقِ‏] فَإِنَّهُمْ غَرُّونَا وَ خَدَعُونَا وَ خَذَلُونَا وَ غَدَرُوا بِنَا وَ

قَتَلُونَا وَ نَحْنُ عِتْــرَةُ نَبِيّـکَ وَ وَلَدُ ]وُلْدُ] حَبِيبِـکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْـدِاللَّهِ الَّـذِی اصْطَـفَيْتَـهُ

بِالرِّسَالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَى وَحْيِکَ فَاجْعَلْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا فَرَجا وَ مَخْرَجابِرَحْمَتِکَ يَاأَرْحَمَ

الرَّاحِمِينَ.


خدايا! تو بلندمرتبه و بزرگ جبروتى و درعذاب بس يختگيرى،ازآفريدگان بى‏نيازى،كبريايى ‏ات فراگير است،بر هرچه میخواهى توانايى،رحمتت به بندگان نزديک است،وعده‏ات راست،نعمتت كامل،و آزمونت نيكوست،هنگامی‏كه خوانده شوى بسيار نزديكى،به آنچه آفريدى احاطه دارى، براى آن‏كه توبه كند پذيراى توبه‏ اى،بر هرچه اراده كنى توانايى،و آنچه را بجويى به دست آورى، هرگاه سپاس شوى، سپاس‏پذيرى،و هرگاه‏ ياد شوى ياد كنى،از سر نياز تو را میخوانم،و با احتياج به سوى تو ميل میكنم،و بيمناک به جانب تو پناه مى ‏آورم و غمگين به‏ درگاهت گريه مى ‏كنم،و در كمال ناتوانى از تو كمک میخو‏اهم،و براى كفايت امورم بر تو توكّل مى‏ نمايم،بين ما و بين قوم ما[به ‏حق]داورى كن‏ كه آنان ما را فريفتند،و به ما نيرنگ زدند و از يارى ما دست كشيدند،و با ما بى ‏وفايى نمودند و ما را كشتند،و حال آنكه ما عترت پيامبر تو،و فرزند محبوب تو محمّدبن عبد اللّه هستيم،آن‏كه او را به رسالت  برگزيدى،و بر وحى خود امين قرار دادى،در كار ما گشايش و راه رهايى از مشكل قرار ده،به مهرت اى مهربان‏ترين مهربانان.


ابن عياش گفت:از حسين بن على بن سفيان بزوفرى شنيدم،كه مى‏ گفت:امام صادق عليه السّلام اين دعا را،در اين‏ روز مى‏خواند و نيز فرمود اين دعا از دعاهاى روز سوم شعبان،روز ولادت امام حسين عليه السّلام است
.

 

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 832
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : شنبه 3 تير 1391

رسول‌ خدا محمد مصطفی(ص)می‌فرماید:شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است،حاملان عرش آن را بزرگ می‌شمارند و حق آن را می‌شناسند،آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان،روزی بندگان زیاد می‌شود.
 
حجت‌الاسلام سید حسن هاشمی جزی،مدیرگروه اخلاق مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی به مناسبت فرا رسیدن ماه شعبان ماه پیامبرخدا(ص) و ماه آماده شدن برای میهمانی خدا یادداشتی نوشته که در پی می‌آید:


 


فضیلت ماه شعبان

شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَآله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌کرد و مى‌فرمود: شعبان،ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد،بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت امام صادق علیه‌السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا می‌رسید،امام زین العابدین علیه‌السلام اصحاب خود را جمع مى‌کرد و مى‌فرمود،اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است.



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 907
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 1 تير 1391


يكى از فقهايى كه از محضرامام صادق(ع) بهره وافرى برده و مذاكرات علمى او با امام صادق(ع) مشهور مى باشد،امام ابو حنيفه نعمان بن ثابت است كه وقتى از او پرسيده شد: فقيه ترين كسى كه مشاهده كرده اى كدام است؟

در جواب فرمود: هيچكس را فقيه تر از جعفر بن محمد نديده ام،وقتى منصور خليفه عباسى جعفر بن محمد را احضار كرده بود به من گفت كه مردم بشدت شيفته جعفربن محمد شده اند، پس براى محكوم ساختن مشكل ترين مسائلى را كه بنظرت میرسد آماده كن،من چهل مسئله مشكل علمى را آماده نمودم و به حضور منصـور رفتم و ديدم كه جعفر بن محمد سمت راست او نشسته است،با مشاهده او آنچنان تحت تأثير ابهت و عظمت او قرار گرفتم كه چنين حالتى از ديدن منصور به من دست نداد،سلام كردم و نشستم،منصور رو به جعفر بن محمد كرد و گفت: آيا او را مىشناسى؟

فرمود: آرى،سپس به من گفت: مسائل خود را مطرح كن تا از ابى عبدالله بپرسيم.پس شروع كردم به طرح مسائل و امام صادق(ع) در هر مورد مى فرمود:

شما در اين مسئله چنين میگوييد و اهل مدينه نظرشان چنان است و نظر ما هم اين است،كه در برخى موارد با ما موافق بود و در برخى موارد با اهل مدينه،و در برخى مسائل نظرش با همه متفاوت بود،تا اينكه هر چهل مسئله را بى كم و كاست مطرح نمودم.سپس امام ابوحنيفه فرمود:مگر نه اين است كه داناترين مردم آن كسى است كه به اختلاف علما در فتاوا و مسائل فقهى آگاهتر باشد؟

اين حكايت تاريخى اولاً بيانگر مقام و منزلت والاى علمى امام صادق(ع) است و ثانياً تأثير و نفوذ عميق ايشان را در توده مردم و خوف و هراس حكام آن زمان را از اين تأثير و نفوذ بخوبى نشان میدهد كه خود دليل ديگرى بر شأن و منزلت وى مى باشد.امام صادق(ع)گاهى امام ابو حنيفه را در علم و فقه امتحان مى كرد و سؤالاتى را براى او مطرح مى كرد.چنانچه يكبار از او درباره حكم كسى كه در حالت احرام دندان رباعى آهويى را بشكند سؤال فرمود كه امام ابو حنيفه فرمود: جواب آنرا نمىدانم.و امام صادق(ع) خطاب به او فرمود: مگر نمیدانى كه آهو دندان رباعى ندارد؟

 

اين حكايت و امثال آن دليل ديگرى است بر تسلط و برترى علمى امام جعفر صادق(ع) و تأثير و نفوذ و ارتباط نزديكى كه ايشان نسبت به علما و فقهاى زمان خود داشته است تا آنجائيكه امام ابو حنيفه به فضل و منت امام صادق(ع) بر خود اعتراف نموده و در آن عبارت مشهور مى فرمايد: لَولاَ السَّنتان لَهلَكَ النُّعمَان اگر آن دو سال نبود نعمان هلاك مىشد[كه اين دو سال ظاهرا مربوط به آن زمانيست كه امام ابو حنيفه از عراق هجرت نمود و مدتى را در سرزمين حجاز در ملازمت امام صادق(ع) بسر برده است.




:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 850
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : پنج شنبه 31 خرداد 1391

 

فاضل بزرگوار «سيّد جعفر مزارعى» روايت كرده:
 
يكى از طلبه ‏هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود. روزى ازروى شكايت و فشار روحى كنارضريح مطهّر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه میدارد: شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل‏ هاى بیبديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ‏ايد،درحالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم؟!
 
شب اميرالمؤمنين عليه السلام را در خواب مى‏بيند كه آن حضرت به او میفرمايد:
اگر مى‏خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ولى اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مىیخواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى،چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو:
 
به آسمان رود و كار آفتاب كند.



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 731
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391

امام باقرعلیه السلام فرمودند:

کسی که زیارت کند امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا درکربلا و شب کند در حالیکه گریان است خدا را ملاقات می کند در روز قیامت با ثوابی معادل دومیلیون حج و دومیلیون عمره و دومیلیون جهادی که باپ یغمبر و ائمه هدا علیهم السلام انجام داده باشد.

http://www.mihan24.com/user_upload/images/editor_photo/12911030301_501.gif

 

راوی عرض کرد:

فدایت شوم کسی که در دوردست است و در روز عاشورا در کربلا نیست چه کند؟

 

فرمودند:در روز عاشورا یا به صحرا برود یا بر بالای بلندی درخـانه خودش قرار بگیرد و اشاره کند به جانب کربلا و به امام حسین علیه السلام سلام دهد و بر قاتل آن حضرت زیاد لعن و نفرین کند و بعد دو رکعت نماز بخواند و این عمل را پیش از ظهر عاشورا انجام دهد سپس برای امام حسین نوحه خوانی و عزاداری و گریه کند و اهل خانه را بر گریه بر امام حسین امر کند و در خانه خویش اقامه عزا کند و در مصیبت جانکاه آن حضرت بی تابی کند و همدیگر را درحال گریه بر حسین ملاقات کنند پس اگر چنین کنند من تمام این ثوابها را ازطرف خدا برای آنها ضامنم

راوی عرض کرد:شماتمام این ثوابها را برای کسی که چنین کند ضمانت میکنید؟

 

حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند: آری من ضامنم.

راوی سوال کرد: چگونه همدیگر را تسلیت بگویند؟

امام فرمودند: مؤمنین در روز عاشورا وقتی به هم می رسند بگویند:

 

عظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد پس اگر میتوانی در این روز دنبال کاری نرو چرا که روز نحسیست که هیچ کاری در این روز انجام نمی شود و اگر هم انجام شود برکت ندارد و به سرانجام نمیرسد و در این روز برای منزلتان چیزی ذخیره نکنید چرا که برکت نداردکسی که آنچه گفته شد انجام دهد خدا ثواب یک میلیون حج و عمره و جهاد همراه رسول خدا را برایش می نویسد و ثواب عزاداری در مصیبت همه انبیا و همه رسولان و همه صدیقان و همه شهیدان که از دنیا رفته باشند یا شهید شده باشند از زمان خلقت دنیا تا روزی که قیامت برپا شود در نامه عملش نوشته می شود.

    



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 917
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 31 خرداد 1391

نام و نسب سفیانی

همان گونه که روایات تأکید می‌کنند،او از نوادگان و از نسل «ابوسفیان» است و به همین دلیل هم به او «سفیانی»گفته می‌شود،از امام علی(علیه السلام) روایت است که ایشان فرمود: پسر جگرخوار از سرزمین بی‌ آب و علف خارج می‌شود...نامش عثمان و نام پدرش عنبسه و از نسل ابوسفیان است.1

در حدیث دیگری ازشیخ طوسی آمده است که سفیانی از فرزندان«عتبه بن ابوسفیان»است.2

امام علی(علیه السلام)در نامه‌ای به «معاویه»،سفیانی را از شمار آنان دانسته و فرموده است:

مردی از فرزندانت شوم و ملعون و بی‌نزاکت و تیره دل و بیمار و قسیّ‌القلب است و خداوند رحمت و عطوفت را از دل او گرفته است،گویی اکنون او را می‌بینیم.

مادرش از قبیله بنی‌کلب است و اگر بخواهم نام او را می‌گویم و توصیفمی‌کنم،او فرزند کسی است که سپاهی را به مدینه گسیل می‌دارد.آنها وارد آن شهر می‌شوند و به قتل و کشتار و هتک حرمت و تجاور می‌پردازند و از میان
آنها مردی پرهیزکار و مخلص پا به فرار می‌گذارد... .3

از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که او از نسل «خالد بن یزید بن ابوسفیان» است.4

و از امام علی بن الحسین(علیه السـلام) نقل شده که حضــرت او را از فــرزندان «عنبسه بن ابوسفیان»5به شمار آورده و برخی روایات نام او را «عبدالله»6 گفته‌اند که این مطلب نزد علمای اهل سنّت مشهور است.

امّا رأی مشهور این است که نام او «عثمان» از فـرزندان «عنبسه ابن ابوسفیان» است و همه میدانند که ابـوسفیان  پنج فــرزند به نام‌های «عتبـه»،«معـاویه» ، «یـزید»،«عنبس» و «حنظله» داشت.

چیزی که در مورد آن در تمام این روایات اتّفاق نظر وجود دارد.

این است که او از نوادگان ابوسفیان بوده و قدر به یقین هم همان است.

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 887
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : سه شنبه 30 خرداد 1391

 

27 رجب سالروز بعثت حضرت محمد(ص) از روزهای خوب و متبرکی است که اعمالی برای شب و روز آن ذکر شده تا امکان بهره‌ مندی هر چه بهتر و بیشتر از این فرصت معنوی فراهم شود.

شب مبعث از شب های متبرکه است و برای آن اعمالی ذکر شده:

در مصباح از حضرت ابوجعفر امام جواد(ع) روایت شده که فرمود در رجب شبى است که از آنچه که بر آن آفتاب می ‌تابد بهتر است و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا(ص) به رسالت مبعوث شد و براى آن شب اعمالی است که اگر شیعه‌ ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد اجر عمل شصت سال می ‌برد.

 [تصویر:  1yswy82s4clzpu7oyyc3.jpeg]

در مورد این عمل آمده:
پس از نماز عشاء هر ساعتى از شب را تا پیش از نیمه آن بیدار شو و دوازده رکعت نماز اقامه کن و در هر رکعت حمد و سوره‌اى از سوره‌ هاى کوچک مفصل(مفصل از سوره محمد است تا آخر قرآن) بخوان.


نمازها دو رکعتی هستند.

پس ازهر دو رکعت بعداز سلام؛هفت مرتبه سوره حمد،هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن،و سوره‌های توحید و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه،و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفت مرتبه بخوان.

بعد از اتمام نماز این دعا خوانده شود:

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ...

ستایش خاص خدایى است که نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى از خوارى و به بزرگى کامل بزرگش شمار،خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت بر پایه هاى عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت...

پس بخوان هر دعایى و حاجتی که داری و درود فرست بر محمد و آلش.


انجام غسل در این شب مستحب است.


زیارت حضرت امیرالمۆمنین(ع) که افضل اعمال این شب است.


اعمال روز عید مبعث


این عید از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول(ص) در آن روز به رسالت برگزیده شد.

برای این روز چند عمل ذکر شده است:


1. غسل.


2. روزه،این روز یکى ازچهار روزى است که درتمام سال امتیاز داردبراى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال.


3. بسیار صلوات فرستادن.


4. زیارت حضرت رسول و امیرالمۆمنین(ع).

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 938
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : دو شنبه 29 خرداد 1391

«پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.هر گاه یکی از آن دو یا هر دو در نزد تو به پیری رسیدند،به آنان «اَف»مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.»

قرآن کتاب هدایت،نور،تذکر،موعظه،برهان،شفا،حکمت و علم است؛ قرآن،کتاب آسمانی مسلمانان،واپسین راهنمای بشر،کارآمدترین کتاب ها برای سعادت و بهروزی است،که در تمام شئون زندگی انسان ها سخن ها دارد؛ کتابی که کرامت واقعی را به انسان عطا میکند؛ کتابی که انسان را از ظلمات جهل،شرک و تفرقه نجات میدهد؛ کتابی که درمان دردهای فردی، اجتماعی،سیاسی و اقتصادی است.

خداوند بزرگ از طریق قرآن کریم، پیام ها و فرمان های خود را بر بندگان خویش فرستاده است تا آنان راه رستگاری را بیابند و در آن گام بردارند. در سوره «اسراء» آیات ۲۳ تا ۳۸ خداوند بزرگ به بندگان خود فرمان هایی می دهد که اگر انسانها این فرمان ها را در زندگی دنیویی خود به کار گیرند، براستی که رستگار خواهند شد و رضایت معبود را فراهم خواهند کرد. لذا در این نوشتار به فرمان هایی که خداوند بخشنده و مهربان در سوره اسراء (آیات ۲۳ تا ۳۸) برای بندگان خود فرستاده است، اشاره می کنیم:

● پرستش خدا و احسان به والدین

«پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.هر گاه یکی از آن دو یا هر دو در نزد تو به پیری رسیدند،به آنان «اَف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.»

اولین فرمان خداوند به بنده خود،توحید و احسان به والدین است.




:: موضوعات مرتبط: مطالب مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 822
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : یک شنبه 28 خرداد 1391

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com